محمد مصدق
۳۰اُمین نخستوزیر ایران (۱۳۳۰–۱۳۳۲) / From Wikipedia, the free encyclopedia
محمّد مصدّق (۲۶ خرداد ۱۲۶۱ – ۱۴ اسفند ۱۳۴۵[3]) مشهور به دکتر مصدق و ملقب به مصدقالسلطنه، سیاستمدار و حقوقدان ایرانی بود که از ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بهعنوان سیاُمین نخستوزیر ایران خدمت کرد. او پیش از این نمایندهٔ چهار دوره مجلس شورای ملی بود. مصدق نخستین ایرانی دارندهٔ مدرک دکترای رشته حقوق است[4][5][6] که این مدرک را در سال ۱۲۹۳ از دانشگاه نوشاتل سوئیس دریافت نمود.[7] مصدق در زمان انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی، اگر چه از سلاطین قاجار ناامید بود[8] با توجه به این که معتقد بود رضاخان با شاه شدن حکومتی بر مبنای دیکتاتوری و بازگشت به استبداد ایجاد میکند، با این کار مخالفت کرد و بعد از آن یکی از منتقدان سرسخت او بود.[8][9] در زمان حکومت رضاشاه، مصدق زندان رفت و مدتی را در تبعید گذراند. او سلطنت پهلوی را مخلوق سیاست بریتانیا میدانست.[10][11]
محمد مصدق | |
---|---|
سیاُمین نخستوزیر ایران | |
دوره مسئولیت ۳۱ تیر ۱۳۳۱ – ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ | |
پادشاه | محمدرضا پهلوی |
پس از | احمد قوام |
پیش از | فضلالله زاهدی |
دوره مسئولیت ۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ – ۲۵ تیر ۱۳۳۱ | |
پادشاه | محمدرضا پهلوی |
پس از | حسین علاء |
پیش از | احمد قوام |
وزیر دفاع ملی | |
دوره مسئولیت ۴ مرداد ۱۳۳۱ – ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ | |
پادشاه | محمدرضا پهلوی |
نخستوزیر | خودش |
پس از | مرتضی یزدانپناه |
پیش از | عبدالله هدایت |
نمایندهٔ مجلس شورای ملیدورههای | |
دوره مسئولیت ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ – ۶ اردیبهشت ۱۳۳۰ | |
حوزه انتخاباتی | تهران |
اکثریت | ۳۰٬۷۳۸ |
دوره مسئولیت ۶ اسفند ۱۳۲۲ – ۲۱ اسفند ۱۳۲۴ | |
حوزه انتخاباتی | تهران |
دوره مسئولیت ۱۹ تیر ۱۳۰۵ – ۲۲ مرداد ۱۳۰۷ | |
حوزه انتخاباتی | تهران |
دوره مسئولیت ۲۲ بهمن ۱۳۰۲ – ۲۲ بهمن ۱۳۰۴ | |
حوزه انتخاباتی | تهران |
دوره مسئولیت عدم تصویب اعتبارنامه در مجلس اول | |
حوزه انتخاباتی | اصفهان |
بیست و هشتمین وزیر امور خارجه | |
دوره مسئولیت ۲۶ خرداد ۱۳۰۲ – ۳۰ مهر ۱۳۰۲ | |
پادشاه | احمدشاه |
نخستوزیر | حسن پیرنیا |
پس از | محمدعلی فروغی |
پیش از | محمدعلی فروغی |
والی آذربایجان | |
دوره مسئولیت ۲۸ بهمن ۱۳۰۰ – ۲۰ تیر ۱۳۰۱ | |
پادشاه | احمدشاه |
نخستوزیر | حسن پیرنیا |
پس از | مهدیقلی هدایت |
پیش از | امانالله جهانبانی |
وزیر مالیه | |
دوره مسئولیت ۱۴ خرداد ۱۳۰۰ – ۲۹ دی ۱۳۰۰ | |
پادشاه | احمدشاه |
نخستوزیر | احمد قوام |
پس از | عیسی فیض |
پیش از | محمود جم |
والی فارس | |
دوره مسئولیت ۱۹ مهر ۱۲۹۹ – ۲ فروردین ۱۳۰۰ | |
پادشاه | احمدشاه |
نخستوزیر | حسن پیرنیا |
پس از | عبدالحسین میرزا فرمانفرما |
پیش از | ابراهیم قوام |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ تهران، ایران |
درگذشته | ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ (۸۴ سال) تهران، ایران |
آرامگاه | احمدآباد مصدق، نظرآباد |
حزب سیاسی | جبهه ملی ایران (۱۳۴۵–۱۳۲۸) |
دیگر عضویتهای سیاسی | حزب دموکرات (۱۲۹۸–۱۲۹۷)[1]حزب اجتماعیون اعتدالیون (۱۲۹۷–۱۲۹۳)[2] |
همسر(ان) | زهرا امامی ضیاءالسلطنه (ا. ۱۲۸۰) |
فرزندان | ضیااشرف، احمد، غلامحسین، منصوره و خدیجه |
مادر | نجمالسلطنه |
پدر | میرزا هدایتالله وزیر دفتر |
محل تحصیل | مؤسسه مطالعات سیاسی پاریسدانشگاه نوشاتل |
هیئت دولت | قوام ۱قوام ۲پیرنیا ۴مصدق ۱مصدق ۲ |
امضا |
مصدق پس از سقوط رضاشاه، از تبعید به عرصهٔ سیاست بازگشت و در سال ۱۳۲۸ با چندین حزب وارد اتحاد شد و به تأسیس جبههٔ ملی ایران اقدام کرد. جبههٔ ملی و در رأس آنها مصدق، به پیشنهاد حسین فاطمی برای آغاز استعمارزدایی از ایران، ملی شدن صنعت نفت را مطرح کردند. مصدق در سال ۱۳۳۰ به نخستوزیری رسید و در نخستین قدم، قانون ملی شدن نفت ایران را اجرایی کرد. به همین دلیل طرح سقوط دولت او توسط بریتانیا (که شرکت بریتیش پترولیوم آنان تا پیش از ملیشدن نفت، صاحب عمدهٔ نفت ایران بود) ریخته شد و در کودتای ۲۸ مرداد که با طرحریزی آمریکا و بریتانیا توسط ارتش شاهنشاهی ایران برای تحکیم حکمرانی سلطنتی پادشاه محمدرضا پهلوی و با حمایت روحانیون انجام شد، دولت مصدق برکنار گردید.[12] یکی دیگر از دلایل سقوط دولت او، مخالفتهای ابوالقاسم کاشانی با مصدق بود.[13] کاشانی در حالی که قبلاً از مصدق حمایت میکرد، به همراه جمعی از روحانیون به مخالفت با مصدق برخاست. پس از آن مصدق در دادگاه نظامی محاکمه شد و علیرغم دفاعیهٔ مستندی که از خود ارائه داد، به سه سال حبس انفرادی محکوم شد.[14] پس از تحمل سه سال زندان، مصدق به دستور محمدرضاشاه به قلعهٔ احمدآباد تبعید شد و تا پایان عمر خود، در آنجا تحت نظارت قرار داشت و به دلیل محدودیتهای بسیار تا به آن اندازه عرصه به او تنگ شده بود که گفتهٔ خودش، «هر روز آرزوی مرگ میکرد»[15][16] مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ بر اثر سرطان در ۸۴ سالگی در بیمارستان نجمیهٔ تهران زیر نظر مأموران ساواک درگذشت و به دلیل مخالفت شاه با وصیت او مبنی بر به خاک سپرده شدن در کنار کشتهشدگان قیام ۳۰ تیر در قبرستان ابن بابویه، در ملک شخصیاش واقع در قلعهٔ احمدآباد دفن شد.[17][18]
مصدق از طرفداران انقلاب مشروطهٔ ایران بود و معتقد بود که مقام سلطنت مقام عالی تشریفاتی است.[19] او در دوران نخستوزیری کوشید تا قدرت شاه را محدود به چارچوب مشخصشدهٔ آن در قانون اساسی مشروطه کند و نهادهای مدنی را تقویت کرد.[20] در زمان نخستوزیری او، خانوادهٔ سلطنتی (به خصوص اشرف پهلوی) از مخالفان سرسخت مصدق بودند. پس از کودتای ۲۸ مرداد، مصدق همچنان منتقد دخالت شاه در امر حکومت بود. اگرچه محمدرضاشاه کودتای ۲۸ مرداد را «قیام مردم» و «رستاخیز ملی ایران» مینامید،[21][22] اما ۶۰ سال پس از کودتا، سیا با انتشار اسنادی، به دخالت مستقیمِ خود در ایران معترف شد.[23][24][25] محققان معتقدند در جستجوی ریشهٔ اصلی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، میتوان به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بازگشت.[26][27][28]
مصدق یکی از پیشگامان نهضت ضداستعماری معاصر بود. از او نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای جهان سوم هم به عنوان کسی که شجاعانه و با سرسختی تحسینبرانگیزی مقابل استعمار بریتانیا ایستاد، نام میبرند.[29] او چهرهٔ آزادیخواه پرشور و استعمارستیزی بود که با سیاست موازنه منفی الهام بخش رهبران جنبش عدم تعهد بود[30] و بر کشورهای خاورمیانه همچون مصر تأثیر گذاشت. مصدق نخستین دولتمرد خاورمیانه بود که با اجرایی کردن اندیشهٔ ملیسازی صنعت نفت پرچم مبارزه اقتصادی با قدرتهای استعماری را برافراشت. از این رو در کشورهای خاورمیانه از او بهعنوان «زعیم الشرق» یاد میشد و جمال عبدالناصر خیابانی را در قاهره به نام مصدق نام نهاد که اکنون نیز به این نام خوانده میشود.[3][3][31][32][33][34] او در سال ۱۹۵۱ بهعنوان مرد سال مجلهٔ تایم انتخاب شد.[35] با آنکه ایران قبل از حکومت مصدق، کشور اسرائیل را به رسمیت شناخته بود ولی در دوران نخست وزیری او رابطه ایران و اسرائیل قطع شد، با این حال رابطه دو کشور بعد از سرنگونی دولت مصدق مجددا احیاء شد. [36]