واقعگرایی جادویی
سبک ادبی / From Wikipedia, the free encyclopedia
رئالیسم جادویی (به انگلیسی: magical realism) یکی از شاخههای واقعگرایی (رئالیسم) در مکاتب ادبی است که در آن ساختارهای واقعیت دگرگون میشوند و دنیایی واقعی اما با روابط علت و معلولی خاص خود آفریده میشود؛ در واقع، رئالیسم جادویی، ترکیبی از واقعیت، افسانه و تاریخ است.
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. (اوت ۲۰۲۲) |
رئالیسم جادویی یک دیدگاه واقع گرایانه از جهان را ترسیم می کند و در عین حال عناصر جادویی را نیز اضافه می کند، که اغلب خطوط بین خیال و واقعیت را محو می کند. رئالیسم جادویی اغلب به طور خاص به ادبیات اطلاق میشود، با پدیدههای جادویی یا ماوراء طبیعی که در یک محیط واقعی یا پیش پا افتاده ارائه میشوند و معمولاً در رمانها و نمایشهای نمایشی یافت میشوند.
این ژانر متفاوت از فانتزی باشد زیرا رئالیسم جادویی از مقدار قابل توجهی از جزئیات واقع گرایانه استفاده می کند و از عناصر جادویی برای اشاره به واقعیت استفاده می کند، در حالی که داستان های فانتزی اغلب از واقعیت جدا می شوند. رئالیسم جادویی اغلب به عنوان تلفیقی از عناصر واقعی و جادویی دیده می شود که شکل نوشتاری فراگیرتری نسبت به رئالیسم ادبی یا فانتزی ایجاد می کند.
در داستانهایی که به سبک واقعگرایی جادویی نوشته شدهاند، همه چیز عادی است اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی در آنها وجود دارد.
بین سه مفهوم (رئالیسم جادو)، (رئالیسم جادویی) و (رئالیسم شگفتانگیز) در تعریف مفهوم جادو تفاوت وجود دارد. در رئالیسم جادو، جادو به راز زندگی اشاره میکند؛ در رئالیسم شگفتانگیز و رئالیسم جادویی، جادو به هر نوع رویداد خارقالعاده و بهویژه هر چیز روحی یا غیرقابل تبیین برای علم عقلانی اشاره دارد. فرانتس رُوه منتقد آلمانی هنر اولین کسی بود که در سال ۱۹۲۵ از اصطلاح (رئالیسم جادو) استفاده کرد. برداشت وی از این اصطلاح اشاره به راز یا سری است که بر این جهان واقع رخ نمینماید، بلکه در پس آن و پنهان از آن جلوهگر است، اما رئالیسم جادویی و رئالیسم شگفتانگیز درهم آمیختن امر غیرممکن و باورناپذیر با دنیای روزمره است. مفهوم «رئالیسم جادویی» اولین بار توسط آنخل فلورس در مقالهٔ به سال ۱۹۵۵ با نام «رئالیسم جادویی در داستان اسپانیایی آمریکایی» ابداع شد. این اصطلاح برای اشاره به روایتهایی از رئالیسم جادویی بهکار برده میشود که جنبههایی از رئالیسم جادو و رئالیسم شگفتانگیز، را دارند. رئالیسم شگفتانگیز نیز اصطلاحی است که توسط نویسندهٔ کوبایی الخو کارپانتیه در پیشگفتار رمانِ قلمرو این عالم (۱۹۴۹) برای توصیف جایگاه ادبی آمریکای لاتین ابداع شد، این رمان به گفتهٔ بسیاری از منتقدان سرآغاز دورهٔ اول رئالیسم جادویی در آمریکای لاتین بود. کارپانتیه در این پیشگفتار، راه خود را از (رئالیسم جادو) ی رُوه که آن را تصنعی، متظاهرانه، سرد و ملالآور یافته بود، جدا میکند.[1]
پس از فروپاشی مکتب رمانتیسم مکتب رئالیسم به وجود آمد. این مکتب موضوع کار خود را در جامعه معاصر مییافت؛ بنابراین، چنین ادبیاتی نمیتوانست مانند رمانتیسم فردی و اشرافی باشد. رئالیسم مکتبی عینی و غیرشخصی است و قهرمانان رمانهای رئالیستی مردم عادی هستند.
اصطلاح رئالیسم جادویی به طور گسترده توصیفی است نه از نظر انتقادی، و متیو استرچر (1999) آن را اینگونه تعریف می کند: «آنچه اتفاق می افتد زمانی که یک محیط بسیار دقیق و واقع گرایانه مورد تهاجم چیزی بیش از حد عجیب و غریب قرار می گیرد که باورش نمی شود». این اصطلاح و تعریف گسترده آن. اغلب ممکن است گیج شوند، زیرا بسیاری از نویسندگان به عنوان رئالیست های جادویی طبقه بندی می شوند. این اصطلاح تحت تأثیر یک سبک نقاشی آلمانی و ایتالیایی در دهه 1920 بود که به همین نام داده شد.در «هنر داستان»، رماننویس و منتقد بریتانیایی دیوید لاج، رئالیسم جادویی را اینگونه تعریف میکند: «زمانی که رویدادهای شگفتانگیز و غیرممکن در روایتی واقعگرایانه رخ میدهند، اثری است که بهویژه با داستانهای داستانی معاصر آمریکای لاتین مرتبط است (مثلاً آثار گابریل گارسیا مارکز، رماننویس کلمبیایی، اما در رمانهای دیگر قارهها، مانند رمانهای گونتر گراس، سلمان رشدی و میلان کوندرا نیز دیده میشود. نمایش داده شده در گفتمانی از رئالیسم بدون مزاحمت، با استناد به رمان کوندرا به نام کتاب خنده و فراموشی در سال 1979 به عنوان یک نمونه. صرفاً یک تکنیک ادبی، بلکه آینهای از واقعیتی است که در آن چیزهای خارقالعاده اغلب بخشی از زندگی روزمره است." 15 آگوست 1947، لحظه استقلال هند، از طریق تله پاتی به هم مرتبط شدند.
Irene Guenther (1995) به ریشه های آلمانی این اصطلاح می پردازد و اینکه چگونه یک هنر رئالیستی جادویی قبلی با ادبیات رئالیستی جادویی متأخر مرتبط است؛ در همین حال، رئالیسم جادویی اغلب با ادبیات آمریکای لاتین، از جمله بنیانگذاران این ژانر مرتبط است. به ویژه نویسندگان گابریل گارسیا مارکز، ایزابل آلنده، خورخه لوئیس بورخس، خوان رولفو، میگل آنخل آستوریاس، النا گارو، میریا روبلز، رومولو گالگوس و آرتورو اوسلار پیتری. در ادبیات انگلیسی، نیل گیمن، سلمان رشدی، آلیس هافمن، لوئیس دی برنیرس، نیک خواکین و نیکولا بارکر از جمله مهمترین سخنرانان آن هستند. در ادبیات بنگالی، نویسندگان برجسته رئالیسم جادویی عبارتند از: نابارون بهتاچاریا، اختروزمان الیاس، شهیدالظاهر، جیباناناندا داس و سید ولی الله. در ادبیات کانادا، نویسندگان شیوارام کارانت و دوانور ماهادوا در برجسته ترین آثار خود رئالیسم جادویی را القا کرده اند. در ادبیات ژاپنی، یکی از مهمترین نویسندگان این ژانر، هاروکی موراکامی است. در ادبیات چین، مشهورترین نویسنده این سبک، مو یان است، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2012 برای "رئالیسم توهم آمیز" خود. در ادبیات لهستانی، رئالیسم جادویی را اولگا توکارچوک، برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸ نشان می دهد.