اختلالهای شناختی
اختلال در توانایی شناختی / From Wikipedia, the free encyclopedia
اختلالهای شناختی (CD) یا اختلالهای عصبی-شناختی (NCDs) (به انگلیسی: Cognitive disorder) دستهای از اختلالات روانی است که در درجه اول بر تواناییهای شناختی از جمله یادگیری، حافظه، درک، تمرکز و حل مسئله تأثیر میگذارد. اختلال عصبی-شناختی شامل دلیریوم و اختلال عصبی-شناختی ماژور و مینور (که قبلاً با عنوان زوال عقل یا دمانس شناخته میشد) است.[1][2]
این اختلالها ممکن است در اثر آسیب زمینهای مغز باشند. DSM-5 این اختلالها را به شش حوزه اصلی عملکرد شناختی تقسیم میکند: عملکرد اجرایی، یادگیری و حافظه، عملکرد ادراکی-حرکتی، زبان، توجه پیچیده و شناخت اجتماعی.[3][4]
اگرچه اکثر مبتلایان به اختلالهای عصبی-شناختی را افراد دارای آلزایمر تشکیل میدهد، اما شرایط و بیماریهای دیگر وجود دارد که بر عملکردهای ذهنی مانند حافظه، تفکر و توانایی استدلال و … تأثیر میگذارد. انحطاط پیشانی گیجگاهی، بیماری هانتینگتون، زوال عقل اجسام لویی، آسیب مغزی (TBI)، بیماری پارکینسون، بیماری پریون و اختلالات شناختی مرتبط با ایدز از دیگر بیماریهای مرتبط با اختلالهای شناختی هستند. اختلالهای عصبی شناختی بر اساس شدت علائم، خفیف و شدید تشخیص داده میشوند.[3][5] در حالی که اختلالهای اضطرابی، اختلالات خلقی و اختلالهای روانپریشی نیز میتوانند بر عملکردهای شناختی و حافظه تأثیر بگذارند، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی این موارد را اختلالهای شناختی در نظر نمیگیرد؛[6] زیرا در این بیماریها از دست دادن عملکرد شناختی، علامت اصلی ابتلا نیست. علاوه بر موارد یادشده، اختلالهای رشدی مانند اختلالهای طیف اوتیسم که معمولاً در بدو تولد یا در اوایل زندگی ایجاد میشود، با وجود ماهیت اکتسابی، در این تقسیمبندی قرار نمیگیرد.[7]
علت شکلگیری در انواع مختلف اختلالها، متفاوت است اما بیشتر به دلیل آسیب به بخشهای مرتبط با حافظه مانند هیپوکامپ، آمیگدال و قشر پیش پیشانی ایجاد میشود. درمان، وابسته به نحوه ایجاد اختلال متفاوت است.[8][5] دارو درمانی رایجترین روش درمانی است. با این حال برای برخی از انواع اختلالها مانند انواع خاصی از فراموشی، درمان تنها میتواند علائم این اختلال را کاهش دهد و در حال حاضر درمان قطعی و اثر بخشی وجود ندارد.[5][9]
هنگام بررسی اختلالهای شناختی نمیتوان از بحث بر روی مفهوم شناخت که به صورت صفت در اصطلاح فوق به کار رفته، هر چند مختصر، دوری جست، زیرا که از یک طرف بسیاری از بیماریها میتوانند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم چنین اختلالهای را بهوجود آورند و از طرفی دیگر با توجه به بهکارگیری کلمه شناخت برای کلمه لاتین «Cognition» از طرف فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی امکان اشتباه این کلمه در حوزه علوم شناختی با حوزه معرفتشناسی در فلسفه بهوجود آمدهاست (در هر صورت نتایج حاصل از این حوزه به شدت مورد توجه علوم عقلانی بهخصوص فلسفه قرار گرفته و شاخهای در علوم عقلانی، به نام فلسفه ذهن را بهوجود آوردهاست).[نیازمند منبع]