![cover image](https://wikiwandv2-19431.kxcdn.com/_next/image?url=https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/22/Da_Vinci_Vitruve_Luc_Viatour.jpg/640px-Da_Vinci_Vitruve_Luc_Viatour.jpg&w=640&q=50)
انسانگرایی مسیحی
From Wikipedia, the free encyclopedia
انسانگرایی مسیحی (به انگلیسی: Christian humanism)، اصول مرتبط به انسانگرایی مانند کرامت انسانی، آزادی فردی و اهمیت خوشحالی را بخشی از آموزههای اساسی و اصلی یا حتی ویژه عیسی میداند. طرفداران انسانگرایی مسیحی ریشه آنرا به رنسانس یا دوره پدرشناسی نسبت داده و باورهای خود را به جنبش عالمانه که «انسانگرایی» نیز گفته میشود ارتباط میدهند.
![Thumb image](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/22/Da_Vinci_Vitruve_Luc_Viatour.jpg/640px-Da_Vinci_Vitruve_Luc_Viatour.jpg)
الهیدانانی چون «جنز زیمرمن»[persian-alpha 1] مفهوم انسانگرایی مسیحی را یک نیروی متقاعد کننده در تاریخ مسیحیت میداند. از نظر زیمرمن، انسانگرایی مسیحی به عنوان یک سنت از این تعالیم مسیح نشأت میگیرد که میگوید خدا در کالبد عیسی به انسان مبدل شد تا انسانیت را رستگار ساخته و بر عملکرد مشارکت جمعی انسان (کلیسا) بر مبنای زندگی مسیح تأکید بیشتر نماید.[1]
این اصطلاح اخیراً توسط برخی متخصصین انسانگرا مانند «اندرو کاپسن»[persian-alpha 2] مورد انتقاد قرار گرفتهاست، کاپسن استدلال مینماید که پدیدهٔ شناسایی مسیحیها با برچسب «انسانگرا» بهطور گسترده واکنشی به غالب بودن استفاده از برچسب «انسانگرا» توسط افراد غیرمذهبی از قرن بیستم میلادی به بعد بودهاست.[2] از سوی دیگر، برخی از نویسندگان مسیحی ادعای استثنائی بودن مسیحیت را دارند یا استدلال مینمایند که سایر برداشتها از انسانگرایی نامعتبر است. برخی دیگر به مراتب فراتر رفته و میگویند ایدههای «انسانیت مشترک، دلیل مطلق، آزادی، فردیت، حقوق بشر، رهایی انسان و پیشرفت و در واقع مفهوم اساسی دنیویت (که توصیفگر سکولوم[persian-alpha 3] از جانب خداوند تا بازگشت مسیح است) اساساً بدون ریشههای انسانگرایی مسیحی، غیرقابل تفکر هستند».[3][4][5]