نماد
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
«نماد»، «رمز» یا «سمبل» کلمهای است که معانی مختلفی دارد. نمادها یا رموز (در معنای حقیقی آن) زندگی بشر را آکنده اند، به گونهای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از رمز نیست.
در دیدگاه عرفی آکادمیک مورد اشاره، نمادها چیزهایی هستند که در زندگی روزمره به کار میروند و معمولاً به معنای نشانه یا کنشهایی هستند که قرار است بر اساس مجموعهٔ هنجارها یا قراردادهای مشترکی، معنایی را به فردی دیگر انتقال دهد. پس از آن جا که نماد جایگزین چیز دیگری است حامل و ناقل معناست، هرچند که میان نماد و آن چیز پیوندی ضروری وجود ندارد (بنابراین، نماد در رویکرد حکمی نخست، حقیقتی وجودی و غیر قراردادی و در رویکرد دوم، تابع قراردادهای بشری است، همانگونه که پیرس نیز آن را بدین سان در نشانهشناسی خود به کار میبرد).[۱]
شاید تنها نیرویی که بتوان با اطمینان آن را ویژه انسان دانست توانایی اندیشیدن انتزاعی و نمادپردازی باشد. اندیشه انتزاعی هنگامی شکل میگیرد که به مفاهیم تجریدی (آنچه حسهای پنجگانه از درکش ناتوانند) فکر میکنیم. نمادپردازی نیز آنجایی آغاز میشود که انسان برای یک جسم یا مفهوم، نامی (برچسب یا واژهای) بر میگزیند و یا آن را با شکل، رنگ یا علامتی به تصویر میکشد. بدینترتیب انسان توانسته با رمزگذاری اندیشههایش در قالب نمادهای کلامی یا شمایلی راهی برای ماندگار کردن آنها بیابد. جانوران دیگر همواره ناچار به تکرار آزمون و خطاهای اجدادی برای بقا هستند، اما انسان با ابداع دو دسته رمزگان خاص خودش زبان و الفبا، توانسته دانستهها و تجربههایش را به همنوعانش انتقال دهد و برای نسلهای آتی بهجا نهد. سپس برپایه آنها رمزگانهای پرشمار دیگری همچون هنرها، ادیان، اساطیر، دانشها و... را بنا کرده تا انسانی گردد که امروز هست. مهمترین دلیل پیشرفتهایی که انسان را از جانوری آسیبپذیر تا راس هرم غذایی زمین بالا کشانده، همین توان رمزگذاری و رمزگشایی با بهره از نمادها است که به انباشت دادههای اطلاعاتی و رشد روزافزون و شتابنده دانایی و توانایی انسان انجامیده است.[۲] نمادها در ارتباط میان فرهنگها دست به دست میشوند، اما نباید بر این پندار باشیم که در فرایند مهاجرت هر نماد تمام مفاهیم اسطورهایش نیز منتقل و پذیرفته خواهد شد. برخی از نمادها به هنگام مهاجرت در کنار فرم، انگارهها و معانی را نیز با خود به همراه میبرند. بسیاری از نمادها اما در میهن جدیدشان میان اندیشههای کهن مردمان حل شده و کارکرد و مفهومی تازه مییابند. نمادها گاه مفاهیم متفاوتی را برای بازماندگان فرهنگهای گوناگون بازنمایی میکنند. حتی در درون یک فرهنگ نیز نمادها در گذر از نسلی به نسل دیگر ممکن است معانی تازهای بیابند . اما هر بازتعریف از یک نماد ابتدا نیاز به پذیرش جمعی دارد. بنابراین معانی نمادین بر پایه قراردادهای اجتماعی در یک فرهنگ درونی میشوند.[۳]
نماد کلمهای است که معنایی فراتر یا غیر از لفظ خود را القا میکند.[۴]
نَماد (که مَظهَر و سَمبُل هم نامیده شده) نشانهای است که نشانگر یک اندیشه، شیء، مفهوم، چگونگی و جز اینها میتواند باشد.
نماد میتواند یک شیء مادی باشد که شکلش بطور طبیعی یا بر پایه قرارداد با چیزی که به آن اشاره میکند پیوند داشته باشد. برای نمونه فروهر نماد مزداپرستی است.
نماد در اصطلاح روانشناسی تحلیلی نوعی شبیه ساخته لیبیدو است. صورتی ذهنی که هم میتواند لیبیدو را به همان اندازهٔ قبلی سازدو هم اینکه آن را در قالبی متفاوت از صورت اولیه خود به جریان اندازد. اما شکلگیری نمادها یک روند آگاهانه نیست بلکه بر عکس از راه مکاشفه یا شهود از دل ناخودآگاه تولید و بیرون داده میشود. اغلب اوقات نمادها بهطور مستقیم از رؤیاها نتیجه میشوند یا از آنها تأثیر میپذیرند که این گونه نمادها پر از انرژی روانی و دارای نفوذی جبری و مقاومت ناپذیر هستند.
نماد نه تنها باید بیانگر خیالپردازیهای خودآگاهانه تکنولوژیک و فلسفی انسان باشد بلکه باید از ژرفای سرشت حیوانی او نیز خبر دهد: باید تقلیدی از کلیت انسان و بازگوکنندهٔ همان باشد.∗
سرمایه نمادین:انسان موجودی است متعالی که همواره به دنبال کمال است و برای رسیدن به کمال تلاش میکند، انسان موجودی است که میتواند به کمال برسد و برای رسیدن به این کمال نیمه گم شده خود را در هر چیزی جستجو میکند و از این رو همواره تلاش میکند که نمادهای کمال و نیمه گم شده خود را در هر چیزی جستجو کند و زمانی که این نمادها را در چیزی مییابد، خود را بدان نزدیک کرده یا شبیه به آن میکند. این نمادها و سرمایههای نمادین بهطور کلی به سه گروه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل تقسیمبندی هستند که میتوانند بهطور کلی به دو گروه نمادین مبتنی بر معنویت (دینی و اخلاقی) و نمادین مبتنی بر الگوی مادی (لذتها و منافع زودگذر) تقسیم شوند. سر تا سر جامعه از سرمایهها پوشیده شدهاست و جایی از جامعه وجود ندارد که بتوان گفت که سرمایههای اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی وجود ندارند و از این رو چون سرمایه نمادین میتواند بخشی از سایر سرمایهها تعریف شود، بهطور کلی میتوان گفت که سرمایه نمادین در سرتاسر جامعه وجود دارد و حضورش احساس میشود و میتواند از زمانی به زمانی دیگر و از مکانی به مکان دیگر تغییر یابد و گونههای مختلف به خود بگیرد . سرمایه نمادین در سرتاسر جامعه حضور دارد و میتواند بر گفتار، رفتار و پندار مردم تأثیر بگذارید و تأثیر بگیرد. در درجه اول سرمایه نمادین نوع تغییر شکل یافته از هر نوع سرمایه محسوب میشود که به عنوان نماد و سمبل محسوب میشود و دارنده آن از جانب مردم مورد عزت و احترام قرار میگیرد و به نوعی، به عنوان پرستیژ محسوب میشود و از طرفی هر نوع از سرمایه میباشد که در چشم دیگران به عنوان نماد محسوب میشود. در بیانی دیگر میتوان این چنین بیان نمود که سرمایه نمادین از هر نوع سرمایه به عنوان بعدی جداگانه محسوب میشود و در واقع باید سرمایه نمادین را به عنوان بٌعدی از هر سرمایه محسوب نمود[۵]
ابعاد سرمایه نمادین
سرمایه نمادین اقتصادی : با توجه به مطالب بیان شده میتوان چنین اظهار نمود که سرمایه نمادین اقتصادی، آن دسته از سرمایه اقتصادی میباشد که به عنوان نماد توسط جامعه پذیرفته شدهاست و دارنده آن، از طرف مردم صاحب احترام و منزلت میباشد. سرمایه اقتصادی: هر نوع سرمایه و دارایی مشهود میباشد که دارنده آن میتواند آن را به سرعت به وجه نقد تبدیل نماید. (البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایه نمادین اقتصادی به معنای داشتن سرمایه اقتصادی بیشتر نمیباشد و گاهی خلاف آن نیز صدق میکند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی ساده زیستی و زندگی بدون تجملات و ساده به عنوان سرمایه نمادین اقتصادی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان نمود، که سرمایه نمادین اقتصادی، هر گونه از سرمایه اقتصادی محسوب میشود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده میشود و دارنده آن از جانب مردم مورد احترام قرار میگیرد . سرمایه نمادین فرهنگی : سرمایه نمادین فرهنگی آن دسته از سرمایه فرهنگی میباشد که برای مردم به عنوان نماد محسوب میشود و مردم برای دارنده آن احترام و منزلت خاصی قائل میشوند (سرمایه فرهنگی نمادین، سرمایه فرهنگی است که فرد با داشتن آن سرمایه فرهنگی در چشم مردم، مورد ستایش و احترام است). (البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایه نمادین فرهنگی به معنای داشتن سرمایه فرهنگی بیشتر نمیباشد و گاهی خلاف آن نیز صدق میکند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی فرهنگ خاص یا کلاً فرهنگ منفی و متضاد با فرهنگ پذیرفته شده به عنوان سرمایه نمادین فرهنگی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان نمود، که سرمایه نمادین فرهنگی، هر گونه از سرمایه فرهنگی محسوب میشود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده میشود و دارنده آن از جانب مردم (یاگروهی خاص) مورد احترام قرار میگیرد. سرمایه نمادین اجتماعی: سرمایه نمادین اجتماعی آن دسته از سرمایه اجتماعی محسوب میشود که در میان مردم از احترام و منزلت بالایی برخوردار میباشد و به عنوان نماد از سوی جامعه محسوب میشود، (مانند عضویت و همکاری و مشارکت و ارتباط با اشخاص و گروههایی که مردم آن را به عنوان نماد بهشمار میآورند و برای فرد منزلت و احترام به همراه دارد). (البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایه نمادین اجتماعی به معنای داشتن سرمایه اجتماعی بیشتر نمیباشد و گاهی خلاف آن نیز صدق میکند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی، زندگی بدون رفتوآمد و ساده به عنوان سرمایه نمادین اجتماعی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان نمود، که سرمایه نمادین اجتماعی، هر گونه از سرمایه اجتماعی محسوب میشود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده میشود و دارنده آن از جانب مردم مورد احترام قرار میگیرد[۶]
پانویس
- ↑ ادگار،اندرو و سج ویک،پیتر (۱۳۸۷). مفاهیم بنیادی نظریههای فرهنگی. ترجمهٔ مهران مهاجر و محمد نبوی. اگه. از پارامتر ناشناخته
|=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ طاهری، صدرالدین (۱۳۹۶، صص ۱۲–۱۳). نشانهشناسی کهنالگوها در هنر ایران باستان و سرزمینهای همجوار. تهران: شورآفرین. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ طاهری، صدرالدین (۱۳۹۶، صص ۱۳–۱۴). نشانهشناسی کهنالگوها در هنر ایران باستان و سرزمینهای همجوار. تهران: شورآفرین. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ محمد رضا نظری دارکولی، راهنمای داستاننویسی، انتشارات آریابان، شابک: ۷-۵۶-۷۱۹۶-۹۶۴-۹۷۸
- ↑ عطافر و نامدار(1394). ریشه یابی گرایش به تنوع طلبی در جامعه اسلامی و غربی
- ↑ قاسمی و نامدار(1394). بررسی رابطه سرمایه فرهنگی وسرمایه نمادین فرهنگی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام)
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نماد موجود است. |
- ^ والتر اودانیک، ولودیمیر. یونگ و سیاست. ترجمهٔ علیرضا طیب. نشر نی. ۱۳۷۹.
Text is available under the CC BY-SA 4.0 license; additional terms may apply.
Images, videos and audio are available under their respective licenses.