بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه
بودیسم
دینی مبتنی بر آنکه رنج جزئی جداییناپذیر از زندگی است و با پرورش خرد، فضائل اخلاقی و تمرکز میتوان از آن رهایی یافت از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
Remove ads
بوداگرایی، آیین بودایی یا بودیسم (به فرانسوی: bouddhisme، بودیسْم) (به هندی: बुद्ध धर्म، بودادارْم) یکی از کهنترین ادیان جهان به شمار میرود که بیش از دو هزار و پانصد سال پیش در هندوستان شکل گرفت. این دین بر آموزههای سیدارتا گوتاما بنیان نهاده شده که به بودا شهرت یافت.

![]() | برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. (اوت ۲۰۲۵) |
به عنوان نظامی فکری و معنوی، بوداگرایی بر مفاهیمی چون رنج، عوامل ایجاد آن، راههای رهایی از رنج و دستیابی به روشنیدگی تمرکز دارد. آموزههای این دین بر سه پایهٔ اخلاقیات، تمرکز ذهنی و خردورزی استوار است و پیروان آن در جستجوی شناخت حقیقت و رهایی از چرخهٔ باززایی هستند.

در گذر زمان، این دین به سرزمینهای مختلف آسیا راه یافت و مکاتب گوناگونی همچون تِرَوادَه، مَهایانَه و وَجرَیانَه را پدید آورد. تأکید بوداگرایی بر صلح، مهربانی و تعادل درونی، اثرات عمیقی بر فرهنگها و تمدنهای گوناگون بر جای نهاده است.
Remove ads
خاستگاه اندیشههای بودا
پیرامون سه هزار سال پیش، شاخههایی از آریاییان، از بقیه جدا شده و به سرزمین هند کوچ کردند.[۱] پیش از ورود آنها به شبه جزیرهٔ هند، قوم دیگری در آنجا نشیمن داشت که به نام دراویدی معروف است. آریاییها پیرامون ۲۵۰۰ سال پیش یعنی به هنگام زایش بودا در بیشتر سامانهای شمالی هند جایگزین شده و بر آن نواحی چیره گشتهبودند.[۲]
جامعه هندوستان در زمان بودا به چهار طبقه یا (کاست) بخش میشد: راهبها (روحانیان)، کشتریاها (شهریاران و جنگاوران)، وایسیاها (کشاورزان و بازرگانان) و شودراها (خدمتکاران برده). بودا خود به رده کشتریا تعلق داشت[۳] ولی اعلام داشت که از دید او همه مردم برابر و پاکزادند.[۴]
Remove ads
آموزههای بودا
خلاصه
دیدگاه

چکیدهٔ آموزهٔ بودا این است:
ما پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم. این باززایی ما بارها و بارها تکرار میشود. این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامیم. هستی رنج است. زایش رنج است. پیری رنج است. بیماری رنج است. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است. پیوند با آنچه نادلخواه است، رنج است. دوری از آنچه دلخواه است، رنج است؛ و خلاصه اینکه دل بستن رنجآور است.
از دیدگاه بودا ما اگر خواسته باشیم که از چرخهٔ زاد و مرگ رهایی یابیم، باید گرایشهای نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همهٔ موجودات و بوندگان میشود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم.

این آموزهها، آیین بودا را تشکیل میدهند. بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای چرخهشکنی و رسیدن به ساحل رستگاری به آن نیاز است؛ ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود. رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند. آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش میشود. به این روی، این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی فروخاموشی مینامند.[۵]
Remove ads
مفاهیم پایه
خلاصه
دیدگاه
چهار حقیقت شریف
آدمی بیمار است. بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند: حقیقت نخست از چهار حقیقت شریف، تشخیص این بیماری بهعنوان بیماری رنج در انسانهاست. به رسمیت شناختن وجود رنج اهمیت کلیدی دارد. هیچ موجود زنده نمیتواند از رنج بگریزد. زایش، بیماری و مرگ همه باعث رنج هستند. رنج میتواند جسمانی یا روانی باشد. حقیقت دوم، دلبستگیها را بهعنوان باعث و بانی این بیماری باز میشناسد. سومین حقیقت، شرایط را سنجیده و اعلام میکند که بهبود امکانپذیر است. حقیقت چهارم، تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است. درک این حقایق و اصول، به تمرکز و مراقبه نیاز دارد. این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همهٔ موجودات میگردد.
درک چهار حقیقت شریف، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل میدهد. این چهار حقیقت شریف عبارتند از:[۱۰]
راه اصیل هشتگانه
راه رهایی از رنج در هشت چیز خلاصه میشود که به آن راه اصیل هشتگانه گفته میشود. این راه اصیل هشتگانه که نسخهٔ تجویز بیداردل (بودا) برای درمان رنجهایی است که همه موجودات دچار آن هستند، خود در سه بخش «اخلاقمندی (شیلا)»، «تمرکز روانی (سامادی)» و «بینش (پرگیا)» دستهبندی میشود، که هستهٔ تمرینهای روحانی آیین بودا را میسازند.
بینش
بخش آخر راه هشتگانه، یعنی جهانبینی درست و پندار درست، تشکیلدهندهٔ بینش (پرگیا) است. رسیدن به بینش یا به عبارتی حکمت اعلا، در آیین بودا به معنی یافتن دسترسی مستقیم به واقعیت نهفته در پشت چیزها و یافتن بینشی فراسوی هرگونه شناخت است. این گام پس از گامهای درستکاری و یکدلی میآید و نتیجهٔ یک درونپویی ویژهٔ بودایی است. جهانبینی درست، همان درک کامل چهار حقیقت شریف و پندار درست، همان مهرورزی و عشق است که ذهن را از شهوت، بدخواهی و ددمنشی میپالاید. اینها راه را برای رسیدن به بینش فراشناخت هموار میسازند.[۱۳]
اخلاقمندی
اخلاقمندی که در راه هشتگانه به گونهٔ گفتار درست، کردار درست و معاش درست آمده، دستورهایی اخلاقی مانند خودداری از کشتن و دروغگویی را در بر میگیرد. یک بخش از درستکاری در آیین بودایی، مربوط به بخشش میشود. این بخشش تنها به مواردی مانند صدقه دادن و سخاوتمندی محدود نمیشود و معنی مشخص دینی دارد؛ یعنی تأمین نیازمندیهای روزانه جامعه راهبان بودایی (سنگها). راهبان بودایی نیز به نوبه خود به دهش میپردازند. دهش آنها، بالاترین دهشها یعنی آموزش آیین بودا (دارما) است.[۱۴]
تمرکز روانی
مفهوم دوم راه هشتگانه یعنی دل را یکدله کردن یا کار کردن بر روی تمرکز است که سه بخش کوشش درست، توجه درست و تمرکز درست را در بر میگیرد. در این مرحله تمرکز شدیدی دست میدهد که در آن اندیشنده، با موضوع اندیشه یکی میشود. این پدیده، شهود و رسیدن به فراشناخت نیست، بلکه یک پدیدهٔ روانی است. اینکار از راه یوگا و درونپویی انجام میگیرد. بوداگرایی همانند دیگر کیشهای هندی، ذهن را ابزار بنیادین رهایی میداند و بر ورزیدگی درست ذهن تأکید میکند. آماج کوشش درست، یکپارچگی ذهنی و جلوگیری از پراکندگی اندیشه است. توجه درست، باعث آگاهی از احساسات و آگاهی از کنشهای بدن و ذهن میشود. این تمرینات سرانجام ما را به تمرکز درست میرساند که رسیدن به حالات گوناگون آگاهیهای خلسهآمیز در حین درونپویی (مراقبه) است و با آزمودن خشنودی بزرگی همراه است. رسیدن به این حالات را دروننگری (دیانا) مینامند.[۱۵]
Remove ads
سوتراها
سوتراها مجموعه نوشتههایی است که از سخنان بودا گوتاما جمعآوری شده.[۱۶]
ساختار جهان
خلاصه
دیدگاه

طبق سوتراها که گفتههای جمعآوریشدهٔ بودا هستند، جهان از طبقات مختلف ساخته شده است و هر طبقه از طبقهٔ بالاتر و پایینتر، فاصله دارد. در مرکز عالم، جهانی وجود دارد به نام «سومِرو». در مرکزِ سومرو قلهای برافراشته شده است که بالای آن مثل کوههای معمولی تیز نیست بلکه سرزمینی مسطح و پهناور است. دور تا دورِ این کوه بلند را اقیانوسی دربرگرفته است. بر روی آن سرزمینِ مسطحِ بالای کوه و نیز روی دامنهٔ کوه و همچنین در این اقیانوس، خدایان و موجودات گوناگونی زندگی میکنند که نام آنها در کتابهای بودایی آمده است. اقیانوسی که کوه مرکزیِ سومرو را احاطه کرده است خودش توسط یک رشتهکوه که گرداگرد آن را فراگرفته محاصره شده است و آن رشتهکوه هم توسط یک اقیانوس احاطه شده است. به همین ترتیب رشته کوهها و اقیانوسها به شکل دایرههای بزرگ و بزرگتر، دورادورِ این کوه مرکزی قرار دارند. آخرین اقیانوس که بسیار وسیع است در خود، چهار قاره دارد؛ ولی به دلیل وسعت زیادِ این اقیانوس، این قارهها بیش از جزایری کوچک در این اقیانوس عظیم به نظر نمیآیند. این اقیانوس آنقدر بزرگ است که نمیتوان بین این قارهها بهراحتی رفتوآمد کرد. یکی از این قارهها، قارهای است که ما انسانها روی آن زندگی میکنیم. این قاره شبیه مثلثی است که نوکِ تیز آن به سمت جنوب است. اقیانوس، خودش توسط یک رشته کوهِ دایرهای شکل محاصره شده است و پس از آن، پایان دنیای سومرو است. بر بالای کوه سومرو، کاخها و باغهای خدایان قرار دارد. از این جهت آنها را خدا مینامند که عمری طولانیتر از ما دارند و در دنیای بهتری زندگی میکنند. در زیرِ زمین، طبقات متعددی وجود دارد که به این دنیاهای زیرِ زمینی «ناراکا» میگویند. موجودات بر اساس کارمایی که به دست میآورند گاهی باید در این دنیاها به دنیا بیایند و تا مدتی در آن بمانند تا نتیجهٔ کارمای آنها کامل شود. در این دنیاهای زیرِ زمینی، افراد با ترس و ناامیدی شدیدی زندگی میکنند. هشت طبقه از ناراکاها سرد وهشت طبقه داغ است. دورههای زندگیِ موجوداتی که در هر طبقه به دنیا میآیند ۲۴ برابر دورهٔ زندگی طبقهٔ بالاتر از آن است. پایینتر از پایینترین ناراکا، زمینی از طلا وجود دارد که وزن تمام این دنیاهای بالایی را تحمل میکند که آن هم روی لایهای از آب است. آن هم روی لایهای ضخیم از هوا و باد قرار دارد. این لایهٔ باد، بسیار وسیع است و ۱۰۰۰ دنیا مثل این دنیا که گفته شد را روی خود جای داده است. بزرگی و طول عمر کل جهان نامحدود است؛ یعنی تعداد جهانها بیشمار و بینهایت است و آغاز و پایانی هم برای عمر کلِ عالَم نیست. اما هر جهانِ کوچک برای خودش طول عمر محدودی دارد؛ یعنی هر جهان، به وجود میآید، مدتی میماند و سپس رو به ویرانی میگذارد و در نهایت به کلی نابود میشود آن گاه دوباره از نو بهوجود میآید و این به صورتِ بیپایان ادامه دارد. تنها چیزی که نابود نمیشود «نیروانا» یا همان خوشیِ ناشی از بیداری و روشنی برای کسی است که به این مقام یعنی مقام بودایی رسیده باشد.
طبقات بالاتر از سومرو مخصوص زندگیِ خدایانِ بزرگتر و با طول عمر بیشتر است. بیشتر این خدایان چیزی خلق نمیکنند اما در یکی از طبقات بالایی «برهمای بزرگ» حضور دارد. او خالقِ جهان سومرو است. این برهمای بزرگ، خودش از جهانهای بالاتر از خود آمده است. در حقیقت او در طول زندگیاش در جهانهای بالاتر، قدری از شایستگیاش را از دست داده و بعد از مرگ، در جهانی پایینتر متولد شده و دست به خلقتِ جهانِ پایینتر از خود زده است. بالاترین جهان مخصوص کسانیست که بهترین نتیجه را از زندگی خود گرفتهاند و کارمای خوبی به دست آوردهاند. کل هستی خالقی ندارد.[۱۷]
Remove ads
شاخهها
خلاصه
دیدگاه
بوداگرایی از دیدگاه شمار پیروان، پس از مسیحیت، اسلام و هندوگرایی چهارمین دین جهان است. آیین بودا به سه شاخه اصلی بخش میشود. شاخه بزرگتر مهایانه و شاخهٔ سنتیتر اما کوچکتر تراوده نام دارد. شاخه سومی نیز به نام وجرهیانه با جنبههای صوفیانه در تبت، بوتان، و مغولستان رایج است. تراوده بر اهمیت بودای تاریخی یعنی سیدارتا گوتما تأکید دارد. آیین بودایی در پی رویدادهای تاریخی از هند و نپال رخت بربست و به سوی سرزمینهای شرقی کوچید. کشورهای جنوبیتر مانند سریلانکا، کامبوج، لائوس، تایلند و برمه پیرو شاخهٔ تراوده و شمالیترها مانند چین، ژاپن، کره، ویتنام، سنگاپور و تایوان پیرو گونههایی از کیش مهایانه هستند.[۱۸] بیشترین گسترش آیین بودایی زمانی رخ داد که آشوکا شاه به این دین گروید و به گستراندن آن مشغول شد.[نیازمند منبع]
Remove ads
برآورد جمعیتی سال ۲۰۲۰
۹۱٫۲٪ جمعیت ۳۲۴٬۱۹۰٬۰۰۰ نفری بوداییها بهترتیب بیشترین جمعیت، در ۱۰ کشور تایلند، چین، میانمار، ژاپن، ویتنام، کامبوج، سریلانکا، کره جنوبی، هند و مالزی متمرکز است.[۲۲]بوداییها ٪۴٫۱ جمعیت جهان را تشکیل میدهند.[۲۲]تایلند بیش از شصت، چین بیش از پنجاه، میانمار و ژاپن هرکدام بیش از چهل، ویتنام بیش از بیست، کامبوج و سریلانکا هرکدام بیش از ده، و کره جنوبی و هند و مالزی هرکدام بین شش تا ده میلیون بودایی را در خود جای دادهاند.[۲۲]
Remove ads
آیین بودایی و ایران
- سکهای از پیروز پسر اردشیر ساسانی یافت شده که در آن وی از ارجگذاری خویش نسبت به دو دین زرتشتی و بوداگرایی خبر میدهد.[نیازمند منبع]
- در سدهٔ ۶ زایشی یک رشته داستانهای بودایی به نام جاتاکا از روی ویرایش هندوی آنها به نام «پنچا تنترا» به پارسی میانه ترجمه شد و «کلیلگ و دمنگ» نام گرفت. در سدهٔ ۸ زایشی ابن مقفع آن داستانها را به عربی برگرداند و نام کلیله و دمنه بر آنها نهاد. ترجمههای لاتین و یونانی آن کتاب بعدها در سدهٔ ۱۴ پایهٔ داستانهای آسوپ نوشتهٔ یک راهب بیزانسی را تشکیل داد.[نیازمند منبع]
- آیین بودایی در خراسان بزرگ تا اندازهای ریشه گرفته بود و یکی از کانونها و نیایشگاههای بزرگ آن در صومعهٔ بودایی بلخ بود. این صومعه به سانسکریت، «ناوا ویهارا» نام داشت که معنی آن «صومعهٔ نو» است. این نام در فراگویی پارسیزبانان به گونهٔ نوبهار درآمد. لقبی که به گردانندگان این صومعه در زبان سانسکریت داده بودند، «پراموکها» به معنی «سرور» بود و نام خانوادهٔ برجستهٔ ایرانی برمکیان از همین لقب گرفته شده است. برمکیها عهدهدار و گردانندهٔ این نیایشگاه بودایی بودند.[نیازمند منبع]
- به تازگی روزنامه آساهی ژاپن از قول یک باستانشناس برجسته ژاپنی به نام «نوگوچی» از یافته شدن ۱۹ تندیس بودا در استان فارس گزارش داد. در گزارش دیگری از شبکه «بودیست نیوز» درازای این تندیسها میان ۵ تا ۲۰ سانتیمتر و جنس آنها از گچ و گل اعلام شده است.[نیازمند منبع]
- برخی از پژوهشگران استدلال میکنند که آیین بودایی ریشهٔ ایرانی دارد. بر این بنیاد آیین بودایی ریشه در متافیزیک ایرانی و به ویژه دین زرتشتی دارد؛ بنابراین این دسته از پژوهشگران ریشهٔ هندی آیین بودایی را رد میکنند. چنین فرضیهای بسیاری از فرضیههای سنتی در مورد آیین بودایی و خاستگاه آن و همچنین فرضیههای سنتی در پیرامون زمینهٔ تاریخی و سیاسی ان را به چالش کشیده است.[۲۳]
- بر پایهٔ پژوهشهایی توسط راناجیت پال، بودا از شاهزادگان ایرانیتبار بوده است. بنا بر داستانهای بودایی، سیدارتا (واژه سیدارتا به معنی کمال جو است) شاهزادهای بود به نام سیدارتا گوتما از تیره شاکیا ایل ساکی در منطقه کاپیلاواستو در نپال امروزی میزیست. گوتاما بودا ملقب به ساکیامونی یا رئیس قبیله ساکی در هند بود و نام یک شاهزاده ساکی از قوم سکا میباشد. او در باغهای لومبینی در نپال کنونی به دنیا آمد.[۲۴][۲۵]
Remove ads
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
Wikiwand - on
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Remove ads