بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه
شاهرخ مسکوب
زبانشناس، نویسنده، مترجم، و استاد دانشگاه ایرانی از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
Remove ads
شاهرخ مِسکوب (۲۰ دیِ ۱۳۰۴ – ۲۳ فروردینِ ۱۳۸۴)[۱] پژوهشگر، شاهنامهپژوه، مترجم و نویسنده ایرانی بود.[۲][۳]
Remove ads
زندگی
شاهرخ مسکوب به سالِ ۱۳۰۴ در بابل زاده شد و دوره ابتدایی را در تهران و در مدرسه علمیه پشت مسجد سپهسالار گذراند. از کلاس پنجم ابتدایی مطالعه رمان و آثار ادبی را شروع کرد. از همان زمان در دبیرستان ادب اصفهان ادامه تحصیل داد. پس از پایان تحصیلات دبیرستان در سال ۱۳۲۴ از اصفهان به تهران رفت و در رشته حقوق دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. در همین سالها بود که به روزنامه «قیام ایران» رفت و به تفسیر اخبار خارجی پرداخت. این «اولین کار نویسندگی» او بود. علاوه بر این، مِسکوب در این سالها زبان فرانسه را آموخت. گرایش او به جریانات چپ و اشتیاق فراوانش برای دانستن اطلاعات روز و مطالعه مطبوعات چپ فرانسه، یکی از اصلیترین انگیزههای او در این زمینه بود.
مسکوب به صورت پارهوقت با پروژه تاریخ شفاهی ایران هم همکاری داشت و مصاحبه از چندین شخصیت سیاسی اجتماعی مانند هوشنگ نهاوندی را عهدهدار بود.[۴]
Remove ads
فعالیت سیاسی
خلاصه
دیدگاه
گرایش سیاسی او به چپ باعث شد که در فروردین ماه سال ۱۳۳۰ در آبادان دستگیر و روانه زندان شود که البته خودش میگوید: «این بار دومی بود که به زندان میافتادم. بار اول بیست و چهار ساعت بیشتر نبود.» و آن بار اولش سال ۱۳۲۷ بوده است. «بیست و چهار ساعت در شهربانی نگهام داشتند و بعد ولم کردند.» ولی در سال ۱۳۳۰ یک ماه تمام در زندان میماند و در اردیبهشت همان سال آزاد میشود و «بعد از اینکه از زندان درآمدم منتقلم کردند شیراز». مسکوب یک بار دیگر یعنی در اسفند سال ۱۳۳۳ و چند ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ دوباره دستگیر شده و تا اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در زندان میماند.
هوشنگ ابتهاج در کتاب خاطرات خود چنین آورده است: «شاهرخ وقتی از زندان اومد بیرون، خیلی بدزبان شده بود و این بدزبانیش هم تا مدتهای مدید باهاش مونده بود. اصلاً نمیشد باور کرد این [فحشهای چارواداری و خیلی مستهجن] از دهن شاهرخ بیرون میآد. بعد هم یک چیزهای فرضی رو با چنان قاطعیتی میگفت … مثلاً توی خونه من میگفت که 'خسرو روزبه فلان فلان شده، خودش فهرست اسم افسرها رو به حکومت داده و حالا یه جایی نشسته و داره کیف میکنه' در صورتی که روزبه همون لحظه تو اون اتاق نشسته بود!»[۵]
شاهرخ مسکوب در مورد دوران شکنجهاش در زندانهای پهلوی دوم گفته که دو چیز او را زنده نگه داشت، یکی مادرش و دیگری دوستش مرتضی کیوان که در مهرماه همان سال تیرباران شده بود.[۶][۷]
Remove ads
مسکوب از نگاه دیگران
خلاصه
دیدگاه
حسن کامشاد: «روز سهشنبه پیکر شاهرخ طی مراسمی از برابر تالار وحدت در میان اندوه و انبوه دوستدارانش: روشنفکران، نویسندگان، دانشجویان و جمعی از ناشران و روزنامه نگاران به بهشت زهرا برده شد. برخلاف گمان خودش که: «هرچه پیشتر میروم، تنهاتر میشوم. گمان میکنم به روز واقعه باید خودم جنازهام را به گورستان برسانم. راستی مردهای که جنازه خودش را به دوش بکشد، چه منظره عجیبی دارد، غریب، بیگانه.» شاهرخ نه غریب مرد، نه بیگانه…»[۸]
محمد رحیم اخوت: «بعد استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران ماند. مدتی ماند و فعالیت کرد. از همان اوایل در روزنامهٔ آیندگان مطلب مینوشت. به دلایلی که بحثش مفصل است، دید دیگر نمیتواند در آن شرایط و فضا باشد و بنویسد. خوب کارش تألیف، نوشتن و خواندن بود دیگر. مدتی هم که در ایران پیش از انقلاب مجبور شد به کارهای دیگری بپردازد، مثل مرغ در قفس بود. وقتی دید در روزهای بعد انقلاب از طریق نوشتن و انتشار عقایدش نمیتواند ادامه دهد، ایران را ترک کرد و همانجور که گفتید به مدرسهٔ مطالعات اسلامی پاریس رفت و در دانشگاههای لندن زبان و ادبیات پارسی تدریس میکرد. کتاب «مسافرنامه» حاصل آن رفتوآمدها از لندن به پاریس است. بله او در سختی زندگی کرد. حتی در پستوی عکاسی میخوابید. خُب میبینم کسی که اخلاق گرا و متعهد به باورهایش باشد و نگاهی انتقادی داشته باشد، گریزی نیست. آدمهای این جوری را تاب نمیآورند.»[۹]
داریوش شایگان: «مسکوب اقلیم حضور بود، او از آثارش بزرگتر بود.»[۱۰]
عبدالله کوثری: «چندی پیش که خاطرات مسکوب را که در خارج منتشر شده میخواندم، بارها و بارها بغضی آمیخته با خشم چنان بیتابم کرد که به راستی تاب خواندن نیاوردم. اینکه انسانی چنین فرزانه و چنین دلبسته میهن ناچار باشد در دیار غربت و آن هم در سنین سالخوردگی با چه دغدغههایی برای گذران زندگی دست و پنجه نرم کند و ساعات گرانبهایی را که میتوانست صرف خلاقیتی به راستی ستایشانگیز کند، در چه دویدنهای جان فرسایی به آتش بکشد، آیا از همه چیز گذشته ستمی بر ما و بر فرهنگ ما نبوده است؟»[۱۱]
حسن کامشاد از دوستان نزدیک مسکوب در مقدمه کتاب سوگ مادر نوشته است:
«من در سال ۱۳۲۳ در کلاس ششم متوسطه در اصفهان به آشیانه گرم این خانواده راه یافتم. مادر خودم تازه مرده بود و من چنان شیفته محبت سادگی و مهربانی تک تک افراد این خانواده شدم که در عالم خیال اندیشیدم، ای کاش این زن همسر پدر بیوه من میشد، من و برادرم دو خواهر را به نامزدی میگرفتیم و شاهرخ از یگانه خواهر من خواستگاری میکرد.»[۱۲]
او در ادامه آورده:
" خیال پردازیم را روزی با شاهرخ در میان گذاشتم، خندید و گفت: "این زنای با محارم در زنای محارم در زنای با محارم… میشود. شرع مقدس اجازه نمیدهد!""[۱۳]
مسکوب هم در خاطره مربوط به روز ۲۲/۰۴/۱۹۸۷ آورده:
«پریشب از لندن برگشتم. یک هفته ای پیش حسن و ناهید بودم. همه چیز در آرامشی دوستانه در آسودگی و سعادتی که فقط در دوستی وجود دارد، گذشت. هر دوستی ای خصلت خاص خود را دارد. خصوصیت دوستی حسن آرامش است. بودن با او روح مرا با من آشتی میدهد. از طرف دیگر از برکت این دوستی عمیق و طولانی به ریشههای دور خودم دست مییابم.»[۱۴]
Remove ads
مرگ
شاهرخ مسکوب سرانجام در تاریخ بیست و سوم فروردین ۱۳۸۴ به علت ابتلا به سرطان خون در پاریس دیده از جهان فروبست. پیکر وی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است.[۱۵]
کتابشناسی
خلاصه
دیدگاه
تألیف[۱۶]
- مقدمهای بر رستم و اسفندیار، تهران: امیرکبیر، چاپ اول: ۱۳۴۲.
- سوگ سیاوش: در مرگ و رستاخیز، تهران: خوارزمی، چاپ اول: ۱۳۵۰.
- در کوی دوست، تهران: خوارزمی، چاپ اول: ۱۳۵۷.
- مسافرنامه، (با نام مستعار ش. البرزی)، آمریکا: نشر مطالعات ایرانی، چاپ اول: ۱۳۶۲.
- ملیت و زبان: نقش دیوان، دین و عرفان در نثر فارسی، رم: فردوسی، چاپ اول: ۱۳۶۲؛ تجدید چاپ، پاریس: خاوران، ۱۳۶۸؛ چاپ ایران با عنوان هویت ایرانی و زبان فارسی، تهران: باغ آینه، ۱۳۷۳؛ تجدید چاپ، تهران: فرزان روز، ۱۳۷۹.
- گفتوگو در باغ، تهران: باغ آینه، چاپ اول: ۱۳۷۰؛ تجدید چاپ: تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۴.
- چند گفتار در فرهنگ ایران، تهران: زندهرود، چاپ اول: ۱۳۷۱؛ تجدید چاپ با عنوان شکاریم یک سر همه پیشمرگ: جستارها، گفتارها و نوشتارها، تهران: نشر نی، ۱۳۹۱.
- دربارهٔ جهاد و شهادت (با نام مستعار کسری احمدی)، پاریس: خاوران، چاپ اول: ۱۳۷۱.
- داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع، تهران: فرزان روز، چاپ اول: ۱۳۷۳.
- خواب و خاموشی، لندن: دفتر خاک، چاپ اول: ۱۹۹۴؛ تجدید چاپ با اضافات و با عنوان در سوگ و عشق یاران، با مقدمهٔ حسن کامشاد، لندن: اچ اند اس مدیا، ۲۰۱۴؛ چاپ ایران، تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۷.
- دربارهٔ سیاست و فرهنگ: گفتوگوی علی بنوعزیزی با شاهرخ مسکوب، پاریس: خاوران، چاپ اول: ۱۳۷۳؛ چاپ ایران با عنوان کارنامه ناتمام: درباره سیاست و فرهنگ، تهران: نیلوفر، ۱۳۷۸؛ تجدید چاپ با عنوان اصلی، تهران: فرهنگ جاوید، ۱۴۰۰.
- شاهرخ مسکوب: کسروی از خرد آغاز میکند و میرسد به بیخردی
- بررسی عقلانی حق، قانون و عدالت در اسلام، (با نام مستعار م. کوهیار)، پاریس: خاوران، چاپ اول: ۱۳۷۴.
- تن پهلوان و روان خردمند، تهران: طرح نو، چاپ اول: ۱۳۷۴؛ تجدید چاپ، تهران: فرهنگ جاوید، منتشر خواهد شد.
- سفر در خواب، پاریس: خاوران، چاپ اول: ۱۳۷۷؛ چاپ ایران، تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۵.
- روزها در راه، پاریس: خاوران، چاپ اول: ۱۳۷۹؛ چاپ ایران، تهران: فرهنگ جاوید، منتشر خواهد شد.
- کتاب مرتضی کیوان، بهکوشش شاهرخ مسکوب، تهران: نشر کتاب نادر، چاپ اول: ۱۳۸۲؛ تجدید چاپ: تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۸.
منتشرشده بعد از مرگ
- ارمغان مور: جستاری در شاهنامه، تهران: نشر نی، چاپ اول: ۱۳۸۴.
- سوگ مادر، تهران: نشر نی، چاپ اول: ۱۳۸۶.
- در حالوهوای جوانی: روزهای پیش از روزها در راه (۱۳۴۲–۱۳۴۶)، بهکوشش حسن کامشاد، لندن: اچ اند اس مدیا، چاپ اول: ۲۰۱۴؛ چاپ ایران، تهران: فرهنگ جاوید، منتشر خواهد شد.
- درآمدی به اساطیر ایران، تهران: فرهنگ جاوید، چاپ اول: ۱۳۹۴.[۱۷]
ترجمه
- خوشههای خشم، جان استاینبک، شاهرخ مسکوب با همکاری عبدالرحیم احمدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۲۸.
- آنتیگون، سوفوکل، بههمراه «لذت تراژیک» از آندره یونار، تهران، ۱۳۳۵.
- ادیپ شهریار، سوفوکل، تهران، ۱۳۴۰.
- پرومته در زنجیر، اشیل، بههمراه «در اسارت و رهایی انسان» از شاهرخ مسکوب، تهران: اندیشه، چاپ اول: ۱۳۴۲؛ تجدید چاپ، تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۵.
- ادیپوس در کلنوس، سوفوکل، شاهرخ مسکوب، تهران، ۱۳۴۶.
- افسانههای تبای (سه تراژدی نامبرده سوفکلس در یک جلد)، سوفوکل، شاهرخ مسکوب، تهران، خوارزمی، چاپ اول: ۱۳۵۲.
گفتوگو
- خاطرات مهرانگیز دولتشاهی، مهرانگیز دولتشاهی در گفتوگو با شاهرخ مسکوب، کمبریج: دانشگاه هاروارد، مرکز مطالعات خاورمیانه، طرح تاریخ شفاهی ایران، ۱۹۸۵؛ چاپ ایران با عنوان متن کامل خاطرات مهرانگیز دولتشاهی: اولین و تنها سفیر زن ایران (۱۳۵۷–۱۳۵۴) و از فعالان حوزه حقوق زنان، تهران: صفحه سفید، ۱۳۹۰.
- خاطرات منوچهر هاشمی، منوچهر هاشمی در گفتوگو با شاهرخ مسکوب، کمبریج: دانشگاه هاروارد، مرکز مطالعات خاورمیانه، طرح تاریخ شفاهی ایران، ۱۹۸۵.
- خاطرات هوشنگ نهاوندی، هوشنگ نهاوندی در گفتوگو با شاهرخ مسکوب، کمبریج: دانشگاه هاروارد، مرکز مطالعات خاورمیانه، طرح تاریخ شفاهی ایران، ۱۹۸۵.
Remove ads
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
Wikiwand - on
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Remove ads