بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه
قزل ارسلان
از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
Remove ads
اتابک عثمان بن ایلدگز قزل ارسلان پسر اتابک شمسالدین ایلدگز (بنیانگذار دودمان اتابکان آذربایجان) است. او پس از برادرش اتابک نصرتالدین محمد و از سال ۱۱۸۶ میلادی (۵۸۲ هجری) تا سال ۱۱۹۱ میلادی (۵۸۷ هجری) به مدت ۵ سال بر آذربایجان حکومت کرد و سومین پادشاه از دودمان اتابکان آذربایجان بود.[۱]
اتابک عثمان قزل ارسلان در دورهٔ سلطنت برادرش اتابک نصرتالدین محمد به مقام حکومت تبریز رسیده بود و پس از مرگ برادر، ابتدا پایتخت اتابکان آذربایجان را از اردبیل به تبریز منتقل کرد و سپس در این شهر بر تخت پادشاهی نشست. پس از ۵ سال حکومت، برادرزادهاش اتابک نصرتالدین ابوبکر (یا یکی از فدائیان اسماعیلیه) در سپتامبر ۱۱۹۱ میلادی (شعبان ۵۸۷ هجری) او را کشت و به جایش بر تخت سلطنت جلوس کرد.[۱][۲]
Remove ads
در ادبیات
سعدی شعری دربارۀ او سروده است:[۳]
قزل ارسلان قلعهای سخت داشت | که گردن به الوند بر میفراشت | |
نه اندیشه از کس نه حاجت به هیچ | چو زلف عروسان رهش پیچ پیچ | |
چنان نادر افتاده در روضهای | که بر لاجوردی طبق بیضهای | |
شنیدم که مردی مبارک حضور | به نزدیک شاه آمد از راه دور | |
حقایق شناسی، جهاندیدهای | هنرمندی، آفاق گردیدهای | |
بزرگی، زبان آوری کاردان | حکیمی، سخنگوی بسیاردان | |
قزل گفت چندین که گردیدهای | چنین جای محکم دگر دیدهای؟ | |
بخندید کاین قلعهای خرم است | ولیکن نپندارمش محکم است | |
نه پیش از تو گردن کشان داشتند | دمی چند بودند و بگذاشتند؟ | |
نه بعد از تو شاهان دیگر برند | درخت امید تو را بر خورند؟ | |
ز دوران ملک پدر یاد کن | دل از بند اندیشه آزاد کن | |
چنان روزگارش به کنجی نشاند | که بر یک پشیزش تصرف نماند | |
چو نومید ماند از همه چیز و کس | امیدش به فضل خدا ماند و بس | |
بر مرد هشیار دنیا خس است | که هر مدتی جای دیگر کس است | |
چنین گفت شوریدهای در عجم | به کسری که ای وارث ملک جم | |
اگر ملک بر جم بماندی و بخت | تو را کی میسر شدی تاج و تخت؟ | |
اگر گنج قارون به دست آوری | نماند مگر آنچه بخشی، بری |
Remove ads
پانویس
منابع
Wikiwand - on
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Remove ads