هوش مصنوعی(به انگلیسی:Artificial intelligence) (به اختصار: AI)، هوشی است که توسط ماشینها ظهور پیدا میکند، در مقابل هوش طبیعی[persian-alpha 1] که توسط جانوران شامل انسانها نمایش مییابد. اما پیش از هرچیز باید این موضوع را دانست که کلمه هوش، نشان دهنده امکان استدلال است و اینکه آیا هوش مصنوعی میتواند به توانایی استدلال دست یابد یا خیر، خود موضوع اختلاف محققان است. کتابهای AI پیشرو، این شاخه را به عنوان شاخه مطالعه بر روی «عوامل هوشمند» تعریف میکنند: هر سامانهای که محیط خود را درک کرده و کنشهایی را انجام میدهد که شانسش را در دستیابی به اهدافش بیشینه میسازد.[persian-alpha 2] برخی از منابع شناخته شده از اصطلاح «هوش مصنوعی» جهت توصیف ماشینی استفاده میکنند که عملکردهای «شناختی» را از روی ذهن انسانها تقلید میکنند، همچون «یادگیری» و «حل مسئله»، با این حال این تعریف توسط محققان اصلی در زمینه AI رد شده است.[persian-alpha 3][2][3]
هوش مصنوعی در سال ۱۹۵۶ میلادی تبدیل به شاخهای آکادمیک شد و در سالهای پس از آن چندین موج خوشبینی را تجربه کرده و مجدد دچار امواج ناامیدی و کمبود بودجه شده (که به آن «زمستان AI» میگویند)، سپس فناوریهای جدیدی در پی آن آمده و موفقیت و بودجههای تحقیقاتی این حوزه مجدداً احیا گشتهاند. تحقیقات AI رهیافتهای متفاوتی را از زمان تأسیسش امتحان کرده و آنها را کنار گذاشته است، رهیافتهایی چون: شبیهسازی مغز، مدلسازی حل مسئله توسط مغز انسان، منطق صوری، بانکهای اطلاعاتی بزرگ دانش و تقلید رفتار جانوران. در اولین دهههای قرن ۲۱ میلادی، یادگیری ماشینی که شدیداً از آمار ریاضیاتی بهره میبرد در این حوزه غلبه داشت و این فناوری اثبات کرد که به شدت موفق است و به حل چندین مسئله چالشبرانگیز در صنعت و فضای آکادمیک کمک نمود.[7][8]
شاخههای مختلف تحقیقات هوش مصنوعی حول اهداف بهخصوصی متمرکز بوده و از ابزارآلات خاصی استفاده میکنند. اهداف سنتی تحقیقات AI شامل این موارد اند: استدلال، نمایش دانش، برنامهریزی، یادگیری، پردازش زبان طبیعی، ادراک و توانایی در جابجایی و دستکاری اشیاء.[persian-alpha 4]هوش جامع (توانایی حل مسائل دلخواه) در میان اهداف بلند مدت این حوزه است. جهت حل چنین مسائلی، محققان AI فنون حل مسئله وسیع و یکپارچهای را شامل این موارد به کار بستهاند: جستوجو و بهینهسازی ریاضیاتی، منطق صوری، شبکههای عصبی مصنوعی و روشهای مبنی بر آمار، احتمالات و اقتصاد. AI همچنین با حوزههایی چون علوم کامپیوتر، روانشناسی، زبانشناسی، فلسفه و بسیاری از حوزههای دیگر مرتبط است.[9]
این شاخه بر این فرض بنا شده است که هوش انسانی «را میتوان به دقت توصیف نمود، به طوری که میتوان آن را توسط یک ماشین شبیهسازی نمود».[persian-alpha 5] این فرض بحثهای فلسفی را پیرامون ذهن و اخلاقیات خلق موجودات هوشمند برانگیخته است، موجوداتی که دارای هوش شبیه-انسان اند. این مسائل توسط افسانهها، داستانهای تخیلی و فلسفه از زمانهای باستان مورد کاوش واقع شدهاند. ادبیات علمی-تخیلی و آیندهپژوهی نیز پیشنهاد میدهند که AI با پتانسیل و قدرت عظیمی که دارد، ممکن است منجر به ایجاد ریسک وجودی برای بشریت گردد.[11]
هوش مصنوعی توسط فلاسفه و ریاضیدانانی نظیر جرج بول که اقدام به ارائهٔ قوانین و نظریههایی در مورد منطق نمودند، مطرح شده بود. با اختراع رایانههای الکترونیکی در سال ۱۹۴۳، هوش مصنوعی، دانشمندان آن زمان را به چالشی بزرگ فراخواند. در این شرایط، چنین بهنظر میرسید که این فناوری قادر به شبیهسازی رفتارهای هوشمندانه خواهد بود.
با وجود مخالفت گروهی از متفکران با هوش مصنوعی که با تردید به کارآمدی آن مینگریستند تنها پس از چهار دهه، شاهد تولد ماشینهای شطرنج باز و دیگر سامانههای هوشمند در صنایع گوناگون شدیم.
حوزه پژوهش در زمینه هوش مصنوعی در یک کارگاه آموزشی در کالج دارتموت در سال ۱۹۵۶ متولد شد.[12][13][14] شرکت کنندگان آلن نیول (دانشگاه کارنگی ملون)، هربرت سیمون (دانشگاه کارنگی ملون)، جان مککارتی (مؤسسه فناوری ماساچوست)، ماروین منسکی (مؤسسه فناوری ماساچوست) و آرتور ساموئل (آی بی ام) از بنیانگذاران و رهبران پژوهش در زمینه هوش مصنوعی شدند.[12] آنها به همراه دانشجویانشان برنامههایی نوشتند که مطبوعات آن را «شگفتآور» توصیف میکردند، رایانهها استراتژیهای بردِ بازی چکرز را فرا میگرفتند،[15][16] سوالاتی در جبر حل میکردند، قضیههای منطقی اثبات میکردند و انگلیسی صحبت میکردند.[12][17] در اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی وزارت دفاع آمریکا سرمایهگذاریهای سنگینی در حوزه پژوهش در زمینه هوش مصنوعی انجام میداد،[13] در آن دهه آزمایشگاههای فراوانی در سراسر جهان تأسیس شد.[18] بنیانگذاران هوش مصنوعی در مورد آینده خوشبین بودند: هربرت سیمون پیشبینی کرد «ماشینها ظرف بیست سال قادر به انجام هر کاری هستند که یک انسان میتواند انجام دهد». ماروین مینسکی، نوشت: «در طی یک نسل … مسئله هوش مصنوعی اساساً حل خواهد شد».[13]
نام هوش مصنوعی در سال ۱۹۶۵ میلادی به عنوان یک دانش جدید ابداع گردید. البته فعالیت در این زمینه از سال ۱۹۶۰ میلادی شروع شد. (مرجع۱)
بیشتر کارهای پژوهشی اولیه در هوش مصنوعی بر روی انجام ماشینی بازیها و نیز اثبات قضیههای ریاضی با کمک رایانهها بود. در آغاز چنین به نظر میآمد که رایانهها قادر خواهند بود چنین فعالیتهایی را تنها با بهره گرفتن از تعداد بسیار زیادی کشف و جستجو برای مسیرهای حل مسئله و سپس انتخاب بهترین روش برای حل آنها به انجام رسانند.
اصطلاح هوش مصنوعی برای اولین بار توسط جان مککارتی (که از آن بهعنوان پدر علم و دانش تولید ماشینهای هوشمند یاد میشود) استفاده شد. وی مخترع یکی از زبانهای برنامهنویسی هوش مصنوعی به نام لیسپ(به انگلیسی:lisp) است. با این عنوان میتوان به هویت رفتارهای هوشمندانه یک ابزار مصنوعی پی برد. (ساختهٔ دست بشر، غیرطبیعی، مصنوعی) حال آنکه هوش مصنوعی به عنوان یک اصطلاح عمومی پذیرفته شده که شامل محاسبات هوشمندانه و ترکیبی (مرکب از مواد مصنوعی) است.
از اصطلاح "Strong and Weak AI" میتوان تا حدودی برای معرفی ردهبندی سامانهها استفاده کرد.
آزمون تورینگ[19] آزمونی است که توسط آلن تورینگ در سال ۱۹۵۰ در نوشتهای به نام «محاسبات و هوشمندی» مطرح شد. در این آزمون شرایطی فراهم میشود که شخصی با ماشینی تعامل برقرار کند و پرسشهای کافی برای بررسی اقدامات هوشمندانهٔ ماشین، از آن بپرسد. چنانچه در پایان آزمایش نتواند تشخیص دهد که با انسان یا با ماشین در تعامل بوده است، آزمون با موفقیت انجام شده است. تاکنون هیچ ماشینی از این آزمون با موفقیت بیرون نیامده است. کوشش این آزمون برای تشخیص درستی هوشمندی یک سامانه است که سعی در شبیهسازی انسان دارد.
هنوز تعریف دقیقی برای هوش مصنوعی که مورد توافق دانشمندان این علم باشد ارائه نشده است و این به هیچ وجه مایهٔ تعجب نیست. چرا که مقولهٔ مادر و اساسیتر از آن، یعنی خود هوش هم هنوز بهطور همهجانبه و فراگیر تن به تعریف نداده است. در واقع میتوان نسلهایی از دانشمندان را سراغ گرفت که تمام دوران زندگی خود را صرف مطالعه و تلاش در راه یافتن جوابی به این سؤال عمده نمودهاند که: هوش چیست؟
اما اکثر تعریفهایی که در این زمینه ارائه شدهاند بر پایه یکی از ۴ باور زیر قرار میگیرند:
سامانههایی که بهطور منطقی فکر میکنند
سامانههایی که بهطور منطقی عمل میکنند
سامانههایی که مانند انسان فکر میکنند
سامانههایی که مانند انسان عمل میکنند (مرجع۱)
شاید بتوان هوش مصنوعی را اینگونه توصیف کرد: «هوش مصنوعی عبارت است از مطالعه این که چگونه رایانهها را میتوان وادار به کارهایی کرد که در حال حاضر انسانها آنها را صحیح یا بهتر انجام میدهند» (مرجع۲). هوش مصنوعی به هوشی که یک ماشین از خود نشان میدهد یا به دانشی در کامپیوتر که سعی در ایجاد آن دارد گفته میشود. بیشتر نوشتهها و مقالههای مربوط به هوش مصنوعی آن را «دانش شناخت و طراحی عاملهای هوشمند» تعریف کردهاند. یک عامل هوشمند، ساماندهی است که با شناخت محیط اطراف خود، شانس موفقیت خود را بالا میبرد.
اینکه هوش مصنوعی چیست و چه تعریفی میتوان از آن بیان نمود؟ مبحثی است که تاکنون دانشمندان به یک تعریف جامع در آن نرسیدهاند و هریک تعریفی را ارائه نمودهاند که در زیر نمونهای از این تعاریف آمده است.
هنر ایجاد ماشینهایی که وظایفی را انجام میدهند که انجام آنها توسط انسانها نیاز به هوش دارد (کورزویل- ۱۹۹۰)
مطالعهٔ استعدادهای ذهنی از طریق مدلهای محاسباتی (کارنیاک و مک درموت - ۱۹۸۵)
مطالعهٔ اینکه چگونه رایانهها را قادر به انجام اعمالی کنیم که در حال حاضر، انسان آن اعمال را بهتر انجام میدهد. (ریچ و نایت -۱۹۹۱)
خودکارسازی فعالیتهایی که ما آنها را به تفکر انسانی نسبت میدهیم. فعالیتهایی مثل تصمیمگیری، حل مسئله، یادگیری و … (بلمن -۱۹۷۸)
تلاشی نو و مهیج برای اینکه رایانهها را قادر به فکر کردن کنیم. ماشینهایی با فکر و حس تشخیص واقعی (هاگلند-۱۹۸۵)
یک زمینهٔ تخصصی که به دنبال توضیح و شبیهسازی رفتار هوشمندانه به وسیلهٔ فرایندهای رایانهای است. (شالکوف -۱۹۹۰)
مطالعه محاسباتی که درک، استدلال و عمل کردن را توسط ماشینها را ممکن میسازد. (وینستون - ۱۹۹۲)
توانایی دست یافتن به کارایی در حد انسان در همهٔ امور شناختی توسط رایانه (آلن تورینگ – ۱۹۵۰)
هوش مصنوعی دانش و مهندسی ساخت ماشینهای هوشمند و به خصوص برنامههای رایانهای هوشمند است. هوش مصنوعی با وظیفه مشابه استفاده از رایانهها برای فهم چگونگی هوش انسان مرتبط است، اما مجبور نیست خودش را به روشهایی محدود کند که بیولوژیکی باشند. (جان مککارتی – ۱۹۸۰)
هوشمندی مفهومی نسبی دارد و نمیتوان محدوده صحیحی را برای ارائه تعریف از آن مشخص نمود. رفتاری که از نظر یک فرد هوشمند به نظر میرسد؛ ممکن است برای یک فرد دیگر اینگونه به نظر نرسد. اما در مجموع خصوصیات زیر قابلیتهای ضروری برای هوشمندی است:
پاسخ به موقعیتهای از قبل تعریف نشده با انعطاف بسیار بالا و بر اساس بانک دانش
معنا دادن به پیامهای نادرست یا مبهم
درک تمایزها و شباهتها
تجزیه و تحلیل اطلاعات و نتیجهگیری
توانمندی آموختن و یادگرفتن
برقراری ارتباط دوطرفه
به فرض اینکه تعاریف بالا را از هوشمندی بپذیریم، موارد زیر فهرستی است از وظایفی که از یک سامانه هوشمند انتظار میرود و تقریباً اکثر دانشمندان هوش مصنوعی بر آن توافق نظر دارند به شرح زیر است:
تولید گفتار
تشخیص و درک گفتار (پردازش زبان طبیعی انسان)
دستورپذیری و قابلیت انجام اعمال فیزیکی در محیط طبیعی و مجازی
استنتاج و استدلال
تشخیص الگو و بازشناسی الگو برای پاسخ گویی به مسائل بر اساس دانش قبلی
شمایلی گرافیکی یا فیزیکی جهت ابراز احساسات و عکسالعملهای ظریف
سرعت عکسالعمل بالا
هوش مصنوعی کاربردهای متنوعی دارد. تعدادی از مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی شامل استفاده در وسایل نقلیه خودگردان (مثل پهپادها و اتومبیلهای خودران)، تشخیصهای پزشکی، خلق آثار هنری، اثبات قضیههای ریاضی، انجام بازیهای فکری، تعیین هویت تصاویر(تشخیص چهره) و صداها، ذخیره انرژی، جستجوگرهای اینترنتی، تهیه قراردادها و پیشبینی آرای قضایی میشوند.
هوش مصنوعی در اقتصاد
یکی از مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی در زمینهٔ تجارت، اقتصاد و کلان داده است. برای مثال، با استفاده از هوش مصنوعی میتوان با ضریب خطای پایینی، تغییرات فصلی و بلندمدت در عرضه یا تقاضای محصولات مختلف را پیشبینی کرد. این موضوع میتواند به شدت در سیاست، اقتصاد کلان و کنترل عرضه و تقاضا مفید واقع شود. همچنین، شرکتهایی مانند گوگل خدماتی در زمینهٔ هوش مصنوعی به شرکتهای بزرگ ارائه میدهند که میتواند به برنامهریزی، انبارگردانی، پیشبینی سیر صعودی یا نزولی فروش در محصولات به خصوص و نیز برندسازی آنها کمک کند.
هوش مصنوعی در ورزش
بهطور تاریخی، پیشبینی فوتبال به انسانهای ماهری وابسته بود که میتوانستند سوابق و وضعیت دو تیم و بازیکنان را تحلیل کنند. با انقلاب دیجیتال، سایتهای شرطبندی کار را برای پیشبینی آسان و آسانتر کردند. اما حتی ظهور سایتها و شرطبندی آنلاین هم تأثیری در نحوه شرطبندی ایجاد نکرد. همچنان علاقهمندان تلاش میکنند تا وضعیت طرفین و بازیکنان را بررسی کنند. هوش مصنوعی این را تغییر میدهد. اینترنت باعث ظهور سایتها و فرومهایی شد که تیپسترهای شرطبندی فرم معرفی میکنند. با ظهور هوش مصنوعی، فرم شرطبندی میتواند چیزی فراتر از یک محاسبه انسانی باشد و الگوریتمهای یادگیری ماشین، بازی را عوض میکنند.الگو:مدرگ
شبکههای اجتماعی
در شبکههای اجتماعی مطرح مانند توئیتر یا اینستاگرام، برای تشخیص الگوهای رفتاری انسانی، جلوگیری از هرزنامه و انتشار محتوای مجرمانه و نیز شناسایی مخاطبان هدف برای تبلیغات، از هوش مصنوعی استفاده میشود. همچنین، برخی از رباتهای شبکهُ اجتماعی بر پایهٔ هوش مصنوعی فعالیت میکنند تا در بالاترین سطوح رفتارهای انسانی را شبیهسازی نمایند.
هوش مصنوعی در خدمات حقوقی
کاربرد هوش مصنوعی در خدمات حقوقی به سرعت در حال افزایش است و سیستمهای نوین مبتنی بر پردازش زبان طبیعی به تدریج در حال به عهده گرفتن بخشی از وظایف حقوقدانان هستند. نرمافزارهای مبتنی بر تکنولوژی هوش مصنوعی در حال حاضر امکان تهیه قراردادهای دقیق، تحلیل قراردادها و اسناد حقوقی موجود و پیشبینی آرای دادگاهها را فراهم کردهاند.
بهطور کلی ماهیت وجودی هوش به مفهوم جمعآوری اطلاعات، استقراء و تحلیل تجربیات به منظور رسیدن به دانش یا ارائه تصمیم است. در واقع هوش به مفهوم بهکارگیری تجربه به منظور حل مسائل دریافت شده تلقی میشود. هوش مصنوعی علم و مهندسی ایجاد ماشینهایی هوشمند با بهکارگیری از کامپیوتر و الگوگیری از درک هوش انسانی یا حیوانی و نهایتاً دستیابی به مکانیزم هوش مصنوعی در سطح هوش انسانی است.
در مقایسهٔ هوش مصنوعی با هوش انسانی میتوان گفت که انسان قادر به مشاهده و تجزیه و تحلیل مسائل در جهت قضاوت و اخذ تصمیم است در حالی که هوش مصنوعی مبتنی بر قوانین و رویههایی از قبل تعبیه شده بر روی کامپیوتر است. در نتیجه علیرغم وجود رایانههای بسیار کارا و قوی در عصر حاضر ما هنوز قادر به پیاده کردن هوشی نزدیک به هوش انسان در ایجاد هوشهای مصنوعی نبودهایم.
بهطور کلّی، هوش مصنوعی را میتوان از زوایای متفاوتی مورد بررسی و مطالعه قرار داد. مابین هوش مصنوعی به عنوان یک هدف، هوش مصنوعی به عنوان یک رشتهٔ تحصیلی دانشگاهی یا هوش مصنوعی به عنوان مجموعهٔ فنون و راهکارهایی که توسط مراکز علمی مختلف و صنایع گوناگون تنظیم و توسعه یافته است، باید تفاوت قائل بود.
اتاق چینی یک آزمایش ذهنی است که اولین بار توسط مقاله جان سرل بهنام «ذهنها، مغزها، و برنامهها» (به انگلیسی:Minds, Brains, and Programs) در مجله «علوم رفتاری و ذهنی» (به انگلیسی:Behavioral and Brain Sciences) در سال ۱۹۸۰ منتشر شد. وی با این سؤال که آیا یک برنامه هوشمند مترجم که توانایی ترجمه از زبان چینی به زبان انگلیسی را دارد، ضرورتی برای فهم موضوع مورد ترجمه دارد یا خیر و با تشبیه ذهن به یک برنامهٔ هوشمند رایانهای این استدلال را در برابر مواضع فلسفی کارکردگرایی و نظریه محاسباتی ذهن که در آنها، ذهن به عنوان یک محاسبهگر یا دستکاری کنندهٔ نماد عمل میکند، قرار داد.[22] در واقع نتایج حاصل از آزمایش اتاق چینی حکایت از این دارد که هیچ برنامهای نمیتواند به کامپیوتر ذهن، فهم یا آگاهی بدهد. حال آن برنامه هر آنچه میخواهد هوشمند باشد و باعث شود کامپیوتر همچون انسان رفتار کند. اگر چه این آزمایش در اصل جوابی برای اظهارات محققان هوش مصنوعی بود، اما این ادعا در برابر اهداف تحقیقات هوش مصنوعی قرار نمیگیرد چرا که این موضوع حدی برای هوشمندی کامپیوتر قائل نیست. همچنین این آزمایش مختص رایانههای دیجیتال است و دامنه آن همه ماشینها نیستند.[22]
هوش مصنوعی چگونه استفاده میشود؟
بهطور کلی هوش مصنوعی به دو دسته زیر تفکیک میشود:
Narrow AI یا هوش مصنوعی ضعیف: این نوع هوش مصنوعی در یک زمینه محدود عمل میکند و شبیهسازی هوش انسانی است. هوش مصنوعی ضعیف اغلب بر روی یک کار مشخص تعریف میشود و در محدوده تعریفش بسیار عالی عمل میکند. شاید این ماشینها بسیار هوشمند به نظر برسند اما حقیقت این است که حتی از ابتدائیترین سطوح هوش انسانی هم سادهتر عمل میکنند.
Artificial General Intelligence یا هوش مصنوعی عمومی: که با عنوان هوش مصنوعی قوی هم شناخته میشود، نوعی از هوش مصنوعی است که بیشتر در فیلمها دیدهایم، مانند رباتهای فیلم Westworld. هوش مصنوعی قوی بسیار شبیه به انسان عمل میکند چنانکه میتواند تواناییهای خود را بر حل مسائلی در حوزههای مختلف به کار بگیرد.[23]
ایجاد و ابداع فنون و تکنیکهای لازم برای مدیریت پیچیدگی را باید به عنوان هستهٔ بنیادین تلاشهای علمی و پژوهشی گذشته، حال و آینده در تمامی زمینههای علوم رایانه و به ویژه در هوش مصنوعی معرفی کرد. شیوهها و تکنیکهای هوش مصنوعی در واقع، برای حل آن دسته از مسائل به وجود آمده است که بهطور سهل و آسان توسط برنامهنویسی تابعی یا شیوههای ریاضی قابل حلّ نبودهاند.
در بسیاری از موارد، با پوشانیدن و پنهان ساختن جزئیّات فاقد اهمیت است که بر پیچیدگی فائق میآییم و میتوانیم بر روی بخشهایی از مسئله متمرکز شویم که مهمتر است. تلاش اصلی در واقع، ایجاد و دستیابی به لایهها و ترازهای بالاتر از هوشمندی انتزاع را نشانه میرود تا آنجا که سرانجام، برنامههای رایانهای درست در همان سطحی کار خواهند کرد که خود انسانها رسیدهاند.
به یاری پژوهشهای گستردهٔ دانشمندان علوم مرتبط، هوش مصنوعی تاکنون راه بسیاری پیموده است. در این راستا، تحقیقاتی که بر روی توانایی آموختن زبانها انجام گرفت و همچنین درک عمیق از احساسات، دانشمندان را در پیشبرد این دانش کمک زیادی کرده است. یکی از اهداف متخصصین، تولید ماشینهایی است که دارای احساسات بوده و دست کم نسبت به وجود خود و احساسات خود آگاه باشند. این ماشین باید توانایی تعمیم تجربیات قدیمی خود در شرایط مشابه جدید را داشته و به این ترتیب اقدام به گسترش دامنه دانش و تجربیاتش کند.
برای نمونه ربات هوشمندی که بتواند اعضای بدن خود را به حرکت درآورد، نسبت به این حرکت خود آگاه بوده و با آزمون و خطا، دامنه حرکت خود را گسترش میدهد و با هر حرکت موفقیتآمیز یا اشتباه، دامنه تجربیات خود را وسعت بخشیده و سر انجام راه رفته یا حتی میدود یا به روشی برای جابجا شدن دست مییابد که سازندگانش برای او متصور نبودهاند.
هر چند نمونه بالا ممکن است کمی آرمانی به نظر برسد، ولی به هیچ عنوان دور از دسترس نیست. دانشمندان عموماً برای تولید چنین ماشینهایی از وجود مدلهای زندهای که در طبیعت وجود به ویژه آدمی نیز سود بردهاند.
هوش مصنوعی اکنون در خدمت توسعه علوم رایانه نیز هست. زبانهای برنامهنویسی پیشرفته، که توسعه ابزارهای هوشمند را ممکن ساختهاند، پایگاههای دادهای پیشرفته، موتورهای جستجو، و بسیاری نرمافزارها و ماشینها از نتایج پژوهشهایی در راستای هوش مصنوعی بودهاند.
عملکرد اولیهٔ برنامهنویسی هوش مصنوعی ایجاد ساختار کنترلی مورد لزوم برای محاسبهٔ سمبولیک است. از مهمترین و پرکاربردترین زبان برای هوش مصنوعی میتوان از پایتون نام برد و در کنار آن زبانهای برنامهنویسی لیسپ و پرولوگ علاوه بر اینکه از مهمترین زبانهای مورد استفاده در هوش مصنوعی هستند خصوصیات نحوی و معنایی آنها باعث شده که آنها شیوهها و راه حلهای قوی برای حل مسئله ارائه کنند.
تأثیر قابل توجه این زبانها بر روی توسعه هوش مصنوعی از جمله تواناییهای آنها به عنوان ابزارهای فکر کردن است. در حقیقت همانطور که هوش مصنوعی مراحل رشد خود را طی میکند، زبانهای لیسپ و پرولوگ بیشتر مطرح میشوند که این زبانها کار خود را در محدودهٔ توسعه سامانههای هوش مصنوعی در صنعت و دانشگاهها دنبال میکنند و طبیعتاً اطلاعات در مورد این زبانها به عنوان بخشی از مهارت هر برنامهنویس هوش مصنوعی است.
پرولوگ: یک زبان برنامهنویسی منطقی است. یک برنامهٔ منطقی دارای یک سری ویژگیهای قانون و منطق است. در حقیقت خود این نام از برنامهنویسی PRO در LOGIC میآید. در این زبان یک مفسر برنامه را بر اساس یک منطق مینویسد. ایدهٔ استفادهٔ توصیفی محاسبهٔ اولیه برای بیان خصوصیات حل مسئله یکی از محوریتهای پرولوگ است که برای علم کامپیوتر بهطور کلی و بهطور جزئی برای زبان برنامهنویسی هوشمند مورد استفاده قرار میگیرند.[24]
لیسپ: اصولاً یک زبان کامل است که دارای عملکردها و لیستهای لازمه برای توصیف عملکردهای جدید، تشخیص تناسب و ارزیابی معانی است. لیسپ به برنامهنویس قدرت کامل برای اتصال به ساختارهای اطلاعاتی را میدهد.[25] گر چه لیسپ یکی از قدیمیترین زبانهای محاسباتی است که هنوز فعال است ولی دقت کافی در برنامهنویسی و طراحی توسعه باعث شده است که این یک زبان برنامهنویسی فعال باقی بماند. در حقیقت این مدل برنامهنویسی طوری مؤثر بوده است که تعدادی از دیگر زبانها مانند اف پی، امال و اسکیم براساس عملکرد برنامهنویسی آن بنا شدهاند. یکی از مهمترین برنامههای مرتبط با لیسپ برنامهٔ اسکیم است که یک تفکر دوباره در بارهٔ زبان در آن وجود دارد که به وسیلهٔ توسعه هوش مصنوعی و برای آموزش و اصول علم کامپیوتر مورد استفاده قرار میگیرد.
استفاده از رابطهای برنامهنویسی یا همان API میتواند استفاده از هوش مصنوعی در پروژههای برنامهنویسی را بسیار سادهتر سازد. APIهای هوش مصنوعی، رابطهای RESTful هستند که به برنامهنویس اجازه میدهند به کمک مدلهای از پیش تمرین داده شده شرکتهای مختلف استفاده کنند و قابلیتهای مرتبط با هوش مصنوعی نرمافزار خود را گسترش دهند در واقع در API برنامهها از قابلیتهای کاربردی یکدیگر استفاده مینمایند تا توانایی خود را افزایش دهند بهطور مثال برنامههای مسیریابی از API نقشه گوگل و مسیریابی ترافیک ماهواره ای گوگل بهره میبرند و توانایی خود را بسیار بهبود میبخشند. برای معرفی برخی از این APIهای هوش مصنوعی میتوان از Wit.ai, Api.ai و ملیسا نام برد.
عاملها (به انگلیسی:Agents) قادر به شناسایی الگوها و تصمیمگیری بر اساس قوانین فکر کردن خود هستند. قوانین و چگونگی فکر کردن هر عامل در راستای دستیابی به هدفش، تعریف میشود. این سامانهها بر اساس قوانین خاص خود فکر کرده و کار خود را به درستی انجام میدهند. پس عاقلانه رفتار میکنند، هر چند الزاماً مانند انسان فکر نمیکنند.
در بحث هوشمندی اصطلاح پیس (به انگلیسی:PEAS) سرنام واژههای "کارایی (به انگلیسی:Performance)"، "محیط (به انگلیسی:Environment)"، "اقدام گر (به انگلیسی:Agent)" و "حسگر (به انگلیسی:Sensor)" است.
سامانههای خبره زمینهای پرکاربرد در هوش مصنوعی و مهندسی دانش است که با توجه به نیاز روزافزون جوامع بر اتخاذ راه حلها و تصمیمات سریع در مواردی که دانشهای پیچیده و چندگانهٔ انسانی مورد نیاز است و بر اهمیت نقش آنها نیز افزوده میشود. سامانههای خبره به حل مسائلی میپردازند که بهطور معمول نیازمند تخصصهای کاردانان و متخصّصان انسانی است. بهمنظور توانایی بر حل مسائل در چنین سطحی (ترازی)، دسترسی هرچه بیشتر اینگونه سامانهها به دانش موجود در آن زمینه خاص ضروری میگردد.
مفهومی به نام دیپفیک (به انگلیسی:Deepfakes) به هوشهای مصنوعی اطلاق میشود که قادر هستند چهره و صدای افراد را بازسازی و شبیهسازی نمایند. امروزه تشخیص نسخههای فیک و تقلبی از نسخههای اصلی کار بسیار مشکلی است.[26]
این موضوع میتواند تهدیدی برای افراد مشهور اعم از هنرمندان، ورزشکاران و سیاستمداران باشد و زندگی حرفهای آنها را دچار خدشه و چالش نماید. بازسازی سخنرانی یک رئیسجمهور و درج موارد ناخواسته در میان آن یا بازسازی تصاویر سیاستمداران در یک فضای خاص میتواند نمونهای از این موارد باشد.[27]
بهطورکلی هوش مصنوعی دیپفیک، یک فناوری تغییر دهنده محتوا محسوب میشود. طبق گزارش ZDNet دیپ فیک «چیزی را ارائه میدهد که در واقع رخ نداده است». طبق این گزارش ۸۸٪ آمریکاییها معتقدند دیپ فیک بیشتر از فایده باعث آسیب میشود اما تنها ۴۷٪ آنها معتقدند که ممکن است مورد هدف قرار گیرند. با اوجگیری رقابتهای انتخاباتی شکلگیری فیلمهای تبلیغاتی جعلی میتواند تهدیدی برای سیاستمداران محسوب شود.[28]
Definition of AI as the study of intelligent agents, drawn from the leading AI textbooks.
(Poole، Mackworth و Goebel 1998، p. 1), which provides the version that is used in this article. These authors use the term "computational intelligence" as a synonym for artificial intelligence.
(Russell و Norvig 2003، ص. 55) (who prefer the term "rational agent") and write "The whole-agent view is now widely accepted in the field".
This statement comes from the proposal for the Dartmouth workshop of 1956, which reads: "Every aspect of learning or any other feature of intelligence can be so precisely described that a machine can be made to simulate it."[10]
Kaplan, Andreas; Haenlein, Michael (2019). "Siri, Siri, in my hand: Who's the fairest in the land? On the interpretations, illustrations, and implications of artificial intelligence". Business Horizons. 62: 15–25. doi:10.1016/j.bushor.2018.08.004. S2CID158433736.
Copeland, J., ed. (2004). The Essential Turing: the ideas that gave birth to the computer age (به انگلیسی). Oxford, England: Clarendon Press. ISBN0-19-825079-7.
Matti, D.; Ekenel, H. K.; Thiran, J. P. (2017). Combining LiDAR space clustering and convolutional neural networks for pedestrian detection. 2017 14th IEEE International Conference on Advanced Video and Signal Based Surveillance (AVSS). pp.1–6. arXiv:1710.06160. doi:10.1109/AVSS.2017.8078512. ISBN978-1-5386-2939-0.
Ferguson, Sarah; Luders, Brandon; Grande, Robert C.; How, Jonathan P. (2015). Real-Time Predictive Modeling and Robust Avoidance of Pedestrians with Uncertain, Changing Intentions. Algorithmic Foundations of Robotics XI. Springer Tracts in Advanced Robotics (به انگلیسی). Vol.107. Springer, Cham. pp.161–177. arXiv:1405.5581. doi:10.1007/978-3-319-16595-0_10. ISBN978-3-319-16594-3.
John R. Searle. «Minds, Brains, and Programs». The Behavioral and Brain Sciences, vol. 3. Copyright 1980 Cambridge University Press. بایگانیشده از اصلی در ۱۰ دسامبر ۲۰۰۷. دریافتشده در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۹.
Goertzel, Ben; Lian, Ruiting; Arel, Itamar; de Garis, Hugo; Chen, Shuo (December 2010). "A world survey of artificial brain projects, Part II: Biologically inspired cognitive architectures". Neurocomputing. 74 (1–3): 30–49. doi:10.1016/j.neucom.2010.08.012.
Robinson, A. J.; Fallside, F. (1987), "The utility driven dynamic error propagation network.", Technical Report CUED/F-INFENG/TR.1, Cambridge University Engineering Department
Williams, R. J.; Zipser, D. (1994), "Gradient-based learning algorithms for recurrent networks and their computational complexity", Back-propagation: Theory, Architectures and Applications, Hillsdale, NJ: Erlbaum
Goodfellow, Ian; Bengio, Yoshua; Courville, Aaron (2016), Deep Learning, MIT Press., archived from the original on 16 April 2016, retrieved 12 November 2017
Hinton, G.; Deng, L.; Yu, D.; Dahl, G.; Mohamed, A.; Jaitly, N.; Senior, A.; Vanhoucke, V.; Nguyen, P.; Sainath, T.; Kingsbury, B. (2012). "Deep Neural Networks for Acoustic Modeling in Speech Recognition – The shared views of four research groups". IEEE Signal Processing Magazine. 29 (6): 82–97. Bibcode:2012ISPM...29...82H. doi:10.1109/msp.2012.2205597. S2CID206485943.
Linnainmaa, Seppo (1970). The representation of the cumulative rounding error of an algorithm as a Taylor expansion of the local rounding errors (Thesis) (به فنلاندی). Univ. Helsinki, 6–7.|
Griewank, Andreas (2012). "Who Invented the Reverse Mode of Differentiation? Optimization Stories". Documenta Matematica, Extra Volume ISMP: 389–400.
Werbos, Paul (1974). Beyond Regression: New Tools for Prediction and Analysis in the Behavioral Sciences (Ph.D. thesis). Harvard University.
Merkle, Daniel; Middendorf, Martin (2013). "Swarm Intelligence". In Burke, Edmund K.; Kendall, Graham (eds.). Search Methodologies: Introductory Tutorials in Optimization and Decision Support Techniques (به انگلیسی). Springer Science & Business Media. ISBN978-1-4614-6940-7.
Galvan, Jill (1 January 1997). "Entering the Posthuman Collective in Philip K. Dick's "Do Androids Dream of Electric Sheep?"". Science Fiction Studies. 24 (3): 413–429. JSTOR4240644.
Buttazzo, G. (July 2001). "Artificial consciousness: Utopia or real possibility?". Computer. 34 (7): 24–30. doi:10.1109/2.933500.
Anderson, Susan Leigh (2008). "Asimov's "three laws of robotics" and machine metaethics". AI & Society. 22 (4): 477–493. doi:10.1007/s00146-007-0094-5. S2CID1809459.
Arntz, Melanie; Gregory, Terry; Zierahn, Ulrich (2016), "The risk of automation for jobs in OECD countries: A comparative analysis", OECD Social, Employment, and Migration Working Papers 189
Morgenstern, Michael (9 May 2015). "Automation and anxiety". The Economist. Archived from the original on 12 January 2018. Retrieved 13 January 2018.
Law Library of Congress (U.S.). Global Legal Research Directorate, issuing body. (2019). Regulation of artificial intelligence in selected jurisdictions. LCCN2019668143. OCLC1110727808.
Barfield, Woodrow; Pagallo, Ugo (2018). Research handbook on the law of artificial intelligence. Cheltenham, UK. ISBN978-1-78643-904-8. OCLC1039480085.
Iphofen, Ron; Kritikos, Mihalis (2019-01-03). "Regulating artificial intelligence and robotics: ethics by design in a digital society". Contemporary Social Science. 16 (2): 170–184. doi:10.1080/21582041.2018.1563803. ISSN2158-2041. S2CID59298502.
Omohundro, Steve (2008). The Nature of Self-Improving Artificial Intelligence. presented and distributed at the 2007 Singularity Summit, San Francisco, CA.
Russell, Stuart (October 8, 2019). Human Compatible: Artificial Intelligence and the Problem of Control. United States: Viking. ISBN978-0-525-55861-3. OCLC1083694322.
"Kismet". MIT Artificial Intelligence Laboratory, Humanoid Robotics Group. Archived from the original on 17 October 2014. Retrieved 25 October 2014.
Smoliar, Stephen W.; Zhang, HongJiang (1994). "Content based video indexing and retrieval". IEEE Multimedia. 1 (2): 62–72. doi:10.1109/93.311653. S2CID32710913.
Neumann, Bernd; Möller, Ralf (January 2008). "On scene interpretation with description logics". Image and Vision Computing. 26 (1): 82–101. doi:10.1016/j.imavis.2007.08.013.
McGarry, Ken (1 December 2005). "A survey of interestingness measures for knowledge discovery". The Knowledge Engineering Review. 20 (1): 39–61. doi:10.1017/S0269888905000408. S2CID14987656.
Bertini, M; Del Bimbo, A; Torniai, C (2006). "Automatic annotation and semantic retrieval of video sequences using multimedia ontologies". MM '06 Proceedings of the 14th ACM international conference on Multimedia. 14th ACM international conference on Multimedia. Santa Barbara: ACM. pp.679–682.
Turing, Alan (1948), "Machine Intelligence", in Copeland, B. Jack (ed.), The Essential Turing: The ideas that gave birth to the computer age, Oxford: Oxford University Press, p.412, ISBN978-0-19-825080-7
Butler, Samuel (13 June 1863). "Darwin among the Machines". Letters to the Editor. The Press. Christchurch, New Zealand. Archived from the original on 19 September 2008. Retrieved 16 October 2014– via Victoria University of Wellington.
Fearn, Nicholas (2007). The Latest Answers to the Oldest Questions: A Philosophical Adventure with the World's Greatest Thinkers. New York: Grove Press. ISBN978-0-8021-1839-4.
Legg, Shane; Hutter, Marcus (15 June 2007). A Collection of Definitions of Intelligence (Technical report). IDSIA. arXiv:0706.3639. Bibcode:2007arXiv0706.3639L. 07-07.
NRC (United States National Research Council) (1999). "Developments in Artificial Intelligence". Funding a Revolution: Government Support for Computing Research. National Academy Press.
Nilsson, Nils (1983). "Artificial Intelligence Prepares for 2001"(PDF). AI Magazine. 1 (1). Archived(PDF) from the original on 17 August 2020. Retrieved 22 August 2020. Presidential Address to the Association for the Advancement of Artificial Intelligence.
Solomonoff, Ray (1956). An Inductive Inference Machine(PDF). Dartmouth Summer Research Conference on Artificial Intelligence. Archived(PDF) from the original on 26 April 2011. Retrieved 22 March 2011– via std.com, pdf scanned copy of the original. Later published as Solomonoff, Ray (1957). "An Inductive Inference Machine". IRE Convention Record. Vol.Section on Information Theory, part 2. pp.56–62.
Wason, P. C.; Shapiro, D. (1966). "Reasoning". In Foss, B. M. (ed.). New horizons in psychology. Harmondsworth: Penguin. Archived from the original on 26 July 2020. Retrieved 18 November 2019.