بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه
کلاغ (فیلم ۱۳۵۶)
از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
Remove ads
کلاغ فیلمی به نویسندگی و کارگردانیِ بهرام بیضایی با بازیِ حسین پرورش و آنیک شفرازیان و پروانه معصومی است که – پس از کوششِ نافرجام برای ساختنِ فیلمِ حقایق دربارهی لیلا دختر ادریس – در سالِ ۱۳۵۶ ساخته شد.[۳] این سوّمین فیلمِ بلندِ بیضایی است.
Remove ads
خلاصهٔ داستان
خلاصه
دیدگاه
اصالت (حسین پرورش) در جستجوی موضوعی برای ساختنِ یک برنامهٔ تلویزیونی است که یک آگهی در روزنامهٔ عصر میبیند که نوشته دختر جوانی گم شده و یابنده با نشانیِ مندرج در آگهی تماس بگیرد. عکس دختر گمشده به نظرِ اصالت آشنا میآید، و میکوشد به یاد آورد که او را کجا دیده است. شبهنگام آسیه (پروانه معصومی) به دورهٔ هفتگیِ همکاران میرود، و موضوعِ دخترِ گمشده را بهطورِ شوخیآمیز به میان میآورد. آسیه آموزگار مدرسهٔ کر و لالهاست و در منزل خاطراتِ مادرشوهرش را مینویسد، که از خانوادهٔ اصیل و متجدّدی بوده است. اصالت به نشانیِ داده شده در آگهی میرود و میفهمد که نشانی مربوط به سی سال پیش است: سنگلج. آسیه نیز به موضوعِ دخترِ گمشده علاقه نشان میدهد. همکارانِ اصالت موفّق میشوند با یک تلفنِ دروغین او را به تهیهٔ گزارشی از آلودگیِ هوا بکشانند. مادر در بازگفتنِ خاطراتش آسیه را به دورهای دور میبرد، به دیدارِ جاها و مردمی که دیگر نیستند. مادر در جوانی نامزدش را از دست داده و به ازدواجی کوتاه و بیعشق تن درداده، و اصالت را، که فرزندخواندهاش است، در شلوغیِ زمانِ جنگ در بیمارستان یافته است. چندی بعد مادر با شنیدنِ خبرِ دروغِ پیدا شدنِ دخترِ گمشده منقلب میشود، و آسیه که بو برده که همهٔ این مسائل با هم مربوط است به جستجو میپردازد و در اتاقِ مادر عکسِ دخترِ گمشده را مییابد و میفهمد که گمشده همانا جوانیِ مادر است.[۴]
Remove ads
ساخت
با کار در فیلم کلاغ پیبردم که یک چیزهایی را باید از نو یاد بگیرم و به فکر و نگاهم باید شکل و عمق بدهم.
عزیز ساعتی، ۱۳۷۱[۵]
مردادِ ۱۳۵۵: توافق نهایی مابین تهیهکننده فیلم کلاغ «شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران» و بهرام بیضایی و همچنین ادامه نگارش فیلمنامه «کلاغ» توسط بهرام بیضایی[۶]
در جریانِ فیلمبرداری سکانسِ نهایی نزاعی میانِ کارگردان و پروانه معصومی درگرفت، که با میانجیگریِ همکاران برطرف شد.[۷]
Remove ads
بازیگران

«داستان زندگی خانم عصمت صفوی بود و فیلمنامهاش هم برای ایشان نوشته شده بود. . . . کلاغ قرار بود سپاسگزاری آقای بیضایی از این زن بزرگ سینمای ما باشد. اما متأسفانه خانم صفوی فوت کردند . . .»
پروانه معصومی، ۲۰۰۵ میلادی[۸]
نمایش
تهیهکننده کلاغ را به جشنوارهٔ جهانیِ فیلمِ تهران برد. بیضایی هم از این کار حمایت کرد: «اینکه هیچ کاری نکنیم که کاری کرده باشیم در زندگی هیچ جا به نتیجه نرسیده. اینکه هیچ کاری نکنیم که مبادا دستمان آلوده شود در هیچ جای دنیا نتیجهای نداشت.»[۹] ولی نه جایزهای به فیلم رسید و نه نمایشِ عمومیِ خوبی داشت: آتشسوزیِ سینماها در جریانِ انقلابِ ۱۳۵۷ مانعِ نمایشش شد.[۱۰] ولی پس از انقلاب در تلویزیون نشانش دادند.[۱۱]
Remove ads
دربارهٔ فیلم

خاطره شیبانی بر این باور بوده است که مسئلهٔ بنیادین در فیلمهای بیضایی این است که آدمی جهان را چگونه میبیند؛ و بدین ترتیب بیضایی را پیشگامِ برتری دادن به درونیّات قهرمان در سینمای ایران میداند.[۱۲] وی توضیح میدهد که روی همین اصل دوربینِ بیضایی به زاویهٔ دیدِ آسیه، قهرمانِ فیلم، نزدیک میشود.[۱۳]
در فرهنگِ عامّه
سالِ ۱۳۹۵ دامون نوردین ترانهای به نامِ «رگبار» خوانده که در آن به فیلمهای بیضایی، از جمله کلاغ و شخصیتِ آسیه، اشاره میشود.[پانویس ۱]
Remove ads
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
Wikiwand - on
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Remove ads