بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه

کودتای مونیخ

از ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

کودتای مونیخmap
Remove ads

کودتای مونیخ یا کودتای آبجوفروشی (به انگلیسی: Beer Hall Putsch) یک کودتای نافرجام بود که در روزهای ۸ و ۹ نوامبر ۱۹۲۳ توسط آدولف هیتلر و اریش لودندورف در شهر مونیخ ایالت بایرن انجام شد. این رویداد در دوران جمهوری وایمار رخ داد. هیتلر که از راه‌پیمایی موسولینی به رم الهام گرفته بود، قصد داشت مونیخ را نقطه آغاز حرکتی نظامی علیه دولت مرکزی آلمان در برلین قرار دهد. هدف او سرنگونی دولت و به‌دست گرفتن قدرت از طریق بسیج نیروهای ناسیونالیست و نظامی بود، اما این تلاش با شکست کامل مواجه شد و منجر به دستگیری و زندانی شدن هیتلر گردید. این کودتا آغاز قدرت‌گیری آدولف هیتلر بود و این آغاز مسیر دستیابی آدولف هیتلر به قدرت و تشکیل آلمان نازی بود.

Thumb
اعضای شرکت‌کننده در کودتای مونیخ

کودتا در شامگاه ۸ نوامبر آغاز شد، زمانی که هیتلر و گروهی متشکل از تقریباً ششصد نفر Sturmabteilung اعضای (SA) به سمت سالن آبجوفروشی Bürgerbräukeller راهپیمایی کردند، جایی که گوستاو ریتر فون کار - وزیر-رئیس باواریا که برخی از گردهمایی‌های برنامه‌ریزی‌شده قبلی هیتلر را ممنوع کرده بود - در حال سخنرانی بود. هنگامی که SA سالن را محاصره کرد، هیتلر وارد شد، گلوله‌ای به سقف شلیک کرد و ادعا کرد که دولت باواریا سرنگون شده و انقلاب ملی آغاز شده است. روز بعد، تقریباً دو هزار نازی در سالن Feldherrnhalle راهپیمایی کردند. در مرکز شهر، اما با محاصره پلیس مواجه شدند که منجر به کشته شدن 15 نازی، چهار افسر پلیس و یک رهگذر شد. [۱] [۲] هیتلر از دستگیری فوری فرار کرد و به حومه شهر منتقل شد. پس از دو روز، او دستگیر و به خیانت متهم شد. [۳]

این کودتا برای اولین بار توجه ملت آلمان را به هیتلر جلب کرد و تیترهای صفحه اول روزنامه‌های سراسر جهان را به خود اختصاص داد. دستگیری او با محاکمه‌ای ۲۴ روزه همراه بود که به طور گسترده منتشر شد و به او بستری برای ابراز احساسات ناسیونالیستی‌اش داد. هیتلر به جرم خیانت مجرم شناخته شد و به پنج سال حبس در زندان لندزبرگ محکوم شد، [۴] هیتلر در زندان، کتاب معروف خود نبرد من (Mein Kampf) را دیکته کرد؛ هم‌بندانش امیل موریس و رودولف هس آن را نوشتند. با این حال، پس از تنها نه ماه در ۲۰ دسامبر ۱۹۲۴ آزاد شد. [۵] [۶] پس از آزادی، هیتلر تصمیم گرفت مسیر خود را تغییر دهد و به‌جای انقلاب و زور، از راه‌های قانونی برای کسب قدرت استفاده کند؛ از همین زمان، او تمرکز خود را بر گسترش و تقویت تبلیغات نازی گذاشت. [۷]

Remove ads

تاریخچه و هدف

خلاصه
دیدگاه

در اوایل قرن بیستم، بسیاری از شهرهای بزرگ جنوب آلمان دارای سالن‌های آبجو بودند که صدها و گاهی هزاران نفر عصرها در آنها معاشرت می‌کردند، آبجو می‌نوشیدند و در بحث‌های سیاسی و اجتماعی شرکت می‌کردند. چنین سالن‌های آبجو همچنین میزبان تجمعات سیاسی گاه به گاه می‌شدند. یکی از بزرگترین سالن‌های آبجو مونیخ، Bürgerbräukeller بود. ، که به محلی تبدیل شد که کودتا از آنجا آغاز شد.

پس از پیمان ورسای که به جنگ جهانی اول پایان داد، آلمان به عنوان یک قدرت بزرگ اروپایی رو به زوال گذاشت. هیتلر، که در ارتش آلمان جنگیده بود، در آن زمان هنوز تابعیت اتریش را داشت، مانند بسیاری از آلمانی‌های آن دوره، این پیمان را خیانت می‌دانست و معتقد بود که کشور توسط دولت خود "از پشت خنجر خورده است" ، به ویژه از آنجایی که تصور می‌شد ارتش آلمان در میدان نبرد شکست نخورده است. هیتلر رهبران غیرنظامی، یهودیان و مارکسیست‌ها را که بعداً "جنایتکاران نوامبر" نامیده شدند، به خاطر این شکست، قربانی کرد. [۸]

پس از پایان جنگ، هیتلر در ارتش مونیخ ماند. او در دوره‌هایی با عنوان «تفکر ملی» شرکت کرد که توسط اداره آموزش و تبلیغات ارتش بایرن و به سرپرستی کاپیتان کارل مایر برگزار می‌شد.[۹] مایر، که هیتلر را به‌عنوان مأمور خود به کار گرفت، به او دستور داد تا به حزب کوچک «کارگران آلمان» (DAP) نفوذ کند. هیتلر که در آن زمان سربازی با درجه گفرايتر Gefreiter و دارنده نشان صلیب آهنین درجه یک بود، در ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۹ به این حزب پیوست. او به‌زودی دریافت که با اصول اصلی این حزب هم‌فکر است و در فضای آشفته سیاسی پس از جنگ در مونیخ، به سرعت به مقام رهبری حزب رسید. بر اساس توافقی دیگر، او رهبری سیاسی چند انجمن میهن‌پرست با گرایش‌های تجدیدطلبانه بایرنی، موسوم به کامپف‌بوند Kampfbund را نیز بر عهده گرفت. پایگاه سیاسی او در این دوران حدود ۱۵ هزار نفر از اعضای شاخه شبه‌نظامی حزب نازی، یعنی Sturmabteilung استورم‌آبتایلونگ (SA)، را در بر می‌گرفت.

یکی از طرح‌های هیتلر که در حزب تازه تأسیس، به اجرا درآمد گردآوری ۱۵٬۰۰۰ نفر از نیروهای حزب جهت انجام گردهمایی و تبلیغات برای حزب بود. در این دوره ایالت باواریا دچار هرج و مرج شد و مسئولان این ایالت وضع فوق‌العاده اعلام کردند. اما با این حال، هیتلر اعلام کرد که گردهمایی آن‌ها در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۱۹۲۳ تشکیل خواهد شد و گفت به اعلام وضع فوق‌العاده اهمیتی نمی‌دهد. این کار هیتلر باعث شد، حزب رقیب که حزب کمونیست بود نیز وضع فوق‌العاده را نادیده بگیرد و این روند به هرج و مرج‌های بیشتر در این ایالت دامن زد.

در ۲۶ سپتامبر ۱۹۲۳، پس از دوره‌ای از نا‌آرامی و خشونت سیاسی، نخست‌وزیر بایرن، Eugen von Knilling، وضعیت فوق‌العاده اعلام کرد و گوستاو ریتر فون کار Gustav Ritter von Kahr به‌عنوان «کمیسر ایالتی» با اختیارات دیکتاتوری برای اداره ایالت منصوب شد. گوستاو ریتر فون کار به همراه رئیس پلیس ایالتی بایرن، سرهنگ Hans Ritter von Seisser، و ژنرال ارتش آلمان، Otto von Lossow، یک شورای سه‌نفره حاکم تشکیل دادند. در همین زمان، آدولف هیتلر اعلام کرد که از ۲۷ سپتامبر ۱۹۲۳ قصد دارد ۱۴ گردهمایی بزرگ برگزار کند. von Kahr که از ایجاد آشوب احتمالی نگران بود، یکی از نخستین اقداماتش را ممنوعیت این گردهمایی‌ها قرار داد و به این ترتیب، فشار زیادی بر آدولف هیتلر وارد شد تا دست به اقدام بزند. نازی‌ها و دیگر رهبران گروه‌های Kampfbund احساس می‌کردند اگر برای تصرف قدرت و حرکت به‌سوی برلین کاری نکنند، پیروانشان به کمونیست‌ها خواهند پیوست. در این شرایط، آدولف هیتلر برای جلب حمایت von Kahr و شورای سه‌نفره‌اش، از ژنرال مشهور جنگ جهانی اول، Erich Ludendorff، کمک خواست. اما von Kahr، Seisser و Lossow طرح جداگانه‌ای برای برپایی یک دیکتاتوری ملی‌گرایانه بدون حضور Hitler در نظر داشتند.

هدف

هیتلر و دیگر اعضای بلندپایه حزب نازی تصمیم گرفتند که از شهر مونیخ برای تشکیل و راه‌اندازی یک راهپیمایی عظیم بر ضد جمهوری وایمار استفاده کنند اما هیتلر اعضای اس آ را نیز به راهپیمایی فراخواند و در مقابل بیش از ۳۰۰۰ نفر سخنرانی کرد. پس از سخنرانی، نیروهای اس آ نیز در مقابل سالن آبجوفروشی قرار گرفتند و هیتلر در حضور اعضای حزب فریاد زد که جمهوری وایمار شکست خورده است و جنبش ناسیونال سوسیالیسم پیروز شده است.

در این هنگام، نیروهای ارتش و نیروهای امنیتی ایالت باواریا برای مقابله با افراد جمع شده در سالن آبجوفروشی وارد عمل شدند و به کسی اجازه خروج از سالن آبجوفروشی را ندادند، برخی اعضا از در آشپزخانه فرار کردند ولی عده‌ای همچنان در آبجوفروشی ماندند و دستگیر شدند. در این هنگام، یک درگیری نیز بین نیروهای امنیتی و هوادارن حزب نازی رخ داد. این درگیری به کشته شدن ۱۹ نفر از هواداران حزب نازی و ۴ نفر از نیروهای امنیتی انجامید، همچنین بیش از ۳۱۰۰ نفر زخمی شدند.

Remove ads

کودتا

خلاصه
دیدگاه

این کودتا از راهپیمایی موفقیت‌آمیز بنیتو موسولینی به سمت رم الهام گرفته شده بود. [۱۰] از 22 تا 29 اکتبر 1922، هیتلر و همکارانش قصد داشتند از مونیخ به عنوان پایگاهی برای راهپیمایی علیه دولت جمهوری وایمار آلمان استفاده کنند، اما شرایط با شرایط ایتالیا متفاوت بود. هیتلر به این درک رسید که گوستاو ریتر فون کار به دنبال کنترل اوست و آماده اقدام علیه دولت برلین نیست. هیتلر می‌خواست از یک لحظه بحرانی برای تحریک و حمایت مردمی موفق استفاده کند. [۱۱] او تصمیم گرفت امور را به دست خود بگیرد. هیتلر به همراه گروه بزرگی از SA ، به سمت Bürgerbräukeller راهپیمایی کردند، جایی که گوستاو ریتر فون کار در مقابل 3000 نفر سخنرانی می‌کرد. [۱۲]

عصر روز 8 نوامبر 1923، گروهان 603 SA سالن آبجوفروشی را محاصره کرد و یک مسلسل در سالن مستقر شد. هیتلر، در حالی که توسط همکارانش هرمان گورینگ ، آلفرد روزنبرگ ، رودولف هس ، ارنست هانفشتانگل ، اولریش گراف ، یوهان آیگنر، آدولف لنک ، مکس آمان ، مکس اروین فون شوبنر-ریشتر ، ویلهلم آدام ، رابرت واگنر و دیگران (در مجموع حدود 20 نفر) احاطه شده بود، از میان سالن شلوغ پیشروی کرد. هیتلر که صدایش از بالای جمعیت شنیده نمی‌شد، گلوله‌ای به سقف شلیک کرد و روی صندلی پرید و فریاد زد: «انقلاب ملی آغاز شده است! سالن توسط ششصد مرد محاصره شده است. هیچ کس اجازه خروج ندارد.» او در ادامه اظهار داشت که دولت باواریا برکنار شده و تشکیل دولت جدیدی با لودندورف را اعلام کرد. [۱۳]

هیتلر، به همراه هس، لنک و گراف، با تهدید اسلحه، گروه سه نفره گوستاو ریتر فون کار، سیسر و لوسوو را به اتاق مجاور فرستاد و از آنها خواست که از کودتا حمایت کنند [۱۴] و مناصب دولتی را که به آنها واگذار کرده بود، بپذیرند. [۱۵] هیتلر چند روز قبل به لوسوو قول داده بود که کودتا نکند، [۱۶] اما اکنون فکر می‌کرد که فوراً پاسخ تأیید آنها را دریافت خواهد کرد و از گوستاو ریتر فون کار التماس کرد که مقام نایب‌السلطنه باواریا را بپذیرد. گوستاو ریتر فون کار پاسخ داد که نمی‌توان از او انتظار همکاری داشت، به خصوص که او را تحت مراقبت شدید از سالن اجتماعات بیرون برده بودند. [۱۷]

هاینز پرنت ، یوهان اینه و شوبنر-ریشتر برای بردن لودندورف اعزام شدند، کسی که از اعتبار شخصی‌اش برای اعتبار بخشیدن به نازی‌ها استفاده می‌شد. هرمان کریبل از آشپزخانه با ارنست روهم که با پرچم رایش خود در لوون‌بروکلر ، یک آبجوفروشی دیگر، منتظر بود تماس تلفنی برقرار کرد و به او دستور داده شد که ساختمان‌های کلیدی در سراسر شهر را تصرف کند. در همان زمان، همدستان گرهارد راسباخ، دانش‌آموزان یک مدرسه افسران پیاده‌نظام در همان نزدیکی را برای تصرف اهداف دیگر بسیج کردند.

هیتلر از گوستاو ریتر فون کار عصبانی شد و ارنست پونر ، فریدریش وبر و هرمان کریبل را احضار کرد تا به جای او صحبت کنند، در حالی که خودش به سالن اجتماعاتی که رودولف هس و آدولف لنک در دو طرف آن بودند، بازگشت. او سخنرانی گورینگ را دنبال کرد و اظهار داشت که این اقدام نه علیه پلیس و رایشسور، بلکه علیه "دولت یهودی برلین و جنایتکاران نوامبر 1918" بوده است. [۱۳] دکتر کارل الکساندر فون مولر، استاد تاریخ مدرن و علوم سیاسی در دانشگاه مونیخ و از حامیان گوستاو ریتر فون کار، شاهد عینی بود. او گزارش داد:

Thumb
Odeonsplatz در مونیخ، 9 نوامبر

در تمام عمرم به یاد ندارم که چنین تغییری در نگرش جمعیتی در عرض چند دقیقه، تقریباً چند ثانیه، ایجاد شده باشد... هیتلر آنها را با چند جمله، مانند کسی که دستکش را وارونه می‌کند، از درون دگرگون کرده بود. تقریباً چیزی شبیه شعبده‌بازی یا جادو در آن وجود داشت.

هیتلر سخنرانی خود را با این جمله به پایان رساند: «گوستاو ریتر فون کار، لوسوو و سیسر بیرون هستند. آنها سخت در تلاشند تا به تصمیمی برسند. آیا می‌توانم به آنها بگویم که شما از آنها حمایت خواهید کرد؟» [۱۸]

جمعیت حاضر در سالن با غرشی از تأیید، هیتلر را تشویق کردند. [۱۸] او سخنانش را اینگونه به پایان رساند:

می‌بینید که آنچه ما را برمی‌انگیزد نه خودبزرگ‌بینی است و نه منفعت شخصی، بلکه تنها اشتیاق سوزان برای پیوستن به نبرد در این آخرین ساعت خطیر برای سرزمین پدری‌مان، آلمان، است... آخرین چیزی که می‌توانم به شما بگویم این است که یا انقلاب آلمان امشب آغاز می‌شود یا همه ما تا سپیده دم خواهیم مرد! [۱۸]

هیتلر، لودندورف و همکارانش به تریبون سالن اصلی بازگشتند، در آنجا سخنرانی کردند و دست دادند. سپس به جمعیت اجازه داده شد تا سالن را ترک کنند. [۱۸] هیتلر در یک اشتباه تاکتیکی تصمیم گرفت کمی بعد از آن، Bürgerbräukeller را ترک کند تا به بحرانی در جای دیگری رسیدگی کند. حدود ساعت 22:30، لودندورف، گوستاو ریتر فون کار و همکارانش را آزاد کرد.

Thumb
نازی‌های اولیه که در تلاش برای به دست گرفتن قدرت در کودتای ۱۹۲۳ شرکت داشتند

گروهان اوبرلند، به فرماندهی مکس ریتر فون مولر، برای توقیف سلاح از پادگان مهندسی ارتش به بهانه انجام مانورهای آموزشی اعزام شد. اسکار کانتزلر، کاپیتان گروهان اول از گردان مهندسی هفتم، حرف آنها را باور نکرد، اما به آنها اجازه داد تا مانورها را در داخل ساختمان انجام دهند. او ساختمان را با 400 نفر داخل آن قفل کرد و دو مسلسل را در ورودی قرار داد. هیتلر تلاش کرد تا مردان را آزاد کند، اما کانتزلر امتناع ورزید. هیتلر استفاده از توپخانه را برای تخریب ساختمان در نظر گرفت، اما تصمیم گرفت این کار را نکند. [۱۹]

آن شب با سردرگمی و ناآرامی در میان مقامات دولتی، نیروهای مسلح، واحدهای پلیس و افرادی که در حال تصمیم‌گیری در مورد وفاداری خود بودند، همراه بود. واحدهای کامپف‌بوند برای مسلح کردن خود از انبارهای مخفی و تصرف ساختمان‌ها، به سرعت در حال پیشروی بودند. حدود ساعت 3:00، اولین تلفات کودتا زمانی رخ داد که پادگان محلی رایشسور، افراد روهم را در حال خروج از سالن آبجو مشاهده کرد. آنها در حالی که سعی داشتند به پادگان رایشسور برسند، توسط سربازان و پلیس ایالتی مورد حمله قرار گرفتند. تیراندازی‌هایی صورت گرفت، اما هیچ تلفاتی از هیچ طرف وجود نداشت. روهم و افرادش با مقاومت شدید روبرو شدند و مجبور به عقب‌نشینی شدند. در همین حال، افسران رایشسور کل پادگان را به حالت آماده‌باش درآوردند و درخواست نیروی کمکی کردند.

تا اواسط صبح ۹ نوامبر، هیتلر متوجه شد که کودتا به جایی نمی‌رسد. کودتاچیان نمی‌دانستند چه کنند و در شُرُف تسلیم شدن بودند. در این لحظه، لودندورف فریاد زد: "ما رژه خواهیم رفت!" (Wir marschieren!) نیروهای روهم به همراه هیتلر (در مجموع تقریباً ۲۰۰۰ نفر) به راه افتادند - اما بدون مقصد مشخصی. لودندورف فوراً آنها را به وزارت دفاع باواریا هدایت کرد. با این حال، در میدان اودئونزپلاتز در مقابل فلدهرن‌هاله ، آنها با نیرویی متشکل از ۱۳۰ سرباز که به فرماندهی ستوان ارشد پلیس ایالتی، Michael von Godin [de; de; Michael Freiherr von Godin] راه را مسدود کرده بودند، روبرو شدند. . دو گروه به تبادل آتش پرداختند که منجر به کشته شدن 16 نازی، چهار افسر پلیس و یک رهگذر شد. [۱]

شکست آنها توسط نیروهای دولتی، هیتلر و لودندورف را مجبور به فرار کرد. هیتلر توسط ارنست هانفشتانگل به اوفینگ رانده شد در حالی که لودندورف به مونیخ فرار کرد. [۲۰] این منشأ بلوت‌فان (پرچم خونین) بود که با خون دو عضو SA که مورد اصابت گلوله قرار گرفتند، لکه‌دار شد: پرچمدار هاینریش ترامباوئر که به شدت زخمی شد و آندریاس بوریدل که بر روی پرچم افتاده افتاد و مُرد. [۲۱] یک گلوله شوبنر-ریشتر را کشت. [۲۲] گورینگ از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت، اما فرار کرد. [۲۳] بقیه نازی‌ها پراکنده یا دستگیر شدند. هیتلر دو روز بعد دستگیر شد.

ویلیام ال. شایرر در شرح مراسم تشییع جنازه لودندورف در فلدهرن‌هال در سال ۱۹۳۷ (که هیتلر در آن شرکت کرد اما صحبتی نکرد) نوشت: «قهرمان جنگ جهانی اول [لودندورف] از زمانی که هیتلر پس از رگبار گلوله‌ها در جریان کودتای آبجوفروشی از جلوی فلدهرن‌هال گریخت، از هرگونه ارتباط با او [هیتلر] خودداری کرد.» با این حال، هنگامی که محموله‌ای از اوراق مربوط به زندان لندزبرگ (از جمله دفترچه بازدیدکنندگان) بعداً در حراج فروخته شد، مشخص شد که لودندورف چندین بار به دیدار هیتلر رفته بود. ماجرای اوراق کشف‌شده در ۲۳ ژوئن ۲۰۰۶ در اشپیگل گزارش شد؛ اطلاعات جدید (که بیش از ۳۰ سال پس از نگارش کتاب توسط شایرر منتشر شد و شایرر به آن دسترسی نداشت) اظهارات شایرر را باطل می‌کند. [۲۴] [۲۵]

Remove ads

دستگیری و محاکمه

دو روز پس از این کودتای نافرجام، هیتلر به جرم توطئه علیه حکومت، بازداشت و محکوم شد. هرمان گورینگ، ارنست روهم و رودلف هس نیز به اتریش فرار کردند. دفتر مرکزی حزب نازی و همچنین روزنامه این حزب توقیف شدند. هیتلر تعهد داد که دیگر عملی بر ضد حکومت انجام ندهد، اعمال نژادپرستانه خود را تکرار نکند و در چهارچوب قانون رفتار کند.

منابع

Loading related searches...

Wikiwand - on

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.

Remove ads