حقوق مثبت و منفی
From Wikipedia, the free encyclopedia
با آزادی منفی و آزادی مثبت اشتباه نشود.
فیلسوفان و دانشمندانِ علم سیاست بین حقوق مثبت و حقوق منفی تمایز قائل میشوند. بنا بر این نظر، حقوق مثبت معمولاً وادار به عمل میکنند در حالی که حقوق منفی معمولاً وادار به بیعملی میکنند. این اجبارها ممکن است بر محور حقوق طبیعی باشند. ایدهٔ حقوق مثبت و منفی را میتوان به حقوق آزادی نیز اعمال کرد.
برای مثال، در موردی که در یک دادگاه قانون دو جانب وجود دارند: مهران علیه کامران دارای حقی منفی نسبت به ایکس است اگر و تنها اگر کامران از عمل نسبت به مهران به نحوی در خصوص ایکس بازداشته شدهباشد. در مقابل، مهران دارای حقی مثبت نسبت به ایکس علیه کامران است اگر و فقط اگر کامران نسبت به ایکس مجبور به عمل در خصوص مهران باشد. اگر مهران دارای حق منفی حیات علیه کامران باشد، آنگاه کامران مجبور است از کشتن مهران خودداری کند؛ در حالی که اگر مهران دارای حق مثبت حیات نسبت به کامران باشد، آنگاه کامران در صورت لزوم مجبور به عمل برای حفظ زندگی مهران است.
حقوقی که منفی تلقی شوند ممکن است شامل حقوق مدنی و سیاسی نظیر آزادی بیان، زندگی، مال، آزادی نسبت به جرم خشونتآمیز، آزادی ادیان، قرار احضار زندانی, دادرسی منصفانه، آزادی از بردهداری باشند.
حقوق مثبت، همانطور که نخست در سال ۱۹۷۹ توسط چک کارل واشاکِ حقوقدان پیشنهاد شد، ممکن است شامل سایر حقوق مدنی و سیاسی مانند حق مشاوره و حمایت پلیس از شخص و دارایی باشند. افزون بر این، آنها شامل حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مانند غذا، مسکن، آموزش عمومی، استخدام، امنیت ملی، ارتش، مراقبتهای بهداشتی، امنیت اجتماعی، دسترسی به اینترنت و حداقل استانداردهای زندگی میشوند.
در گزارش «سه نسل» حقوق بشر، حقوق منفی اغلب با نسل اول حقوق مرتبط اند، در حالی که حقوق مثبت با نسل دوم و سوم مرتبط اند.
بر اساس نظریهٔ حقوق مثبت و منفی، حق منفی حقی است که نباید تحت سلطهٔ شخص یا گروه دیگری مانند دولت قرار گیرد چون معمولاً به شکل سوءاستفاده یا اجبار درمیآید. حقوق منفی وجود دارند مگر اینکه کسی برای رد آنها اقدام کند. حق مثبت، حقی است که در معرض اقدام شخص یا گروه دیگری قرار میگیرد. در چارچوب دستور قاطعِ کانتی، حقوق منفی را میتوان مربوط به وظایف کامل دانست، در حالی که حقوق مثبت را میتوان مربوط به وظایف ناقص دانست.
باور به تمایز بین حقوق مثبت و منفی عموماً توسط آزادیخواهان پاس داشته یا بر آن تأکید میشود. آنان معتقدند که حقوق مثبت تا زمانی که توسط یک قرارداد ایجاد نشدهباشند وجود ندارند. اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد حقوق مثبت و منفی را فهرست کردهاست. (هرچند آنها را با این نام نمیشناسد). قانون اساسی بیشتر لیبرالدموکراسیها حقوق منفی را تضمین میکنند، اما همه حقوق مثبت را شامل نمیشوند. حقوق مثبت اغلب توسط قوانین دیگر تضمین میشوند و بیشتر لیبرالدموکراسیها به شهروندان خود مزایای آموزش و پرورش، مراقبتهای بهداشتی، امنیت اجتماعی و حقوق بیکاری را با بودجه عمومی اعطا میکنند.