نورثروپ اف-۲۰ تایگرشارک
From Wikipedia, the free encyclopedia
نورتروپ اف-۲۰ تایگرشارک (به انگلیسی: Northrop F-20 Tigershark) جت جنگنده تکموتوره و تکسرنشینهای بود که با تکامل طراحی جنگنده اف-۵ تایگر در شرکت نورتروپ ساخته شد.
F-20 Tigershark | |
---|---|
پیشنمونه اف-۲۰ | |
کاربری | هواپیمای جنگنده |
کشور سازنده | ایالات متحده آمریکا |
تولیدکننده | نورثروپ |
نخستین پرواز | ۳۰ اوت ۱۹۸۲ |
وضعیت | لغو شد |
تعداد ساختهشده | ۳ |
هزینهٔ برنامه | ۱٫۲ میلیارد دلار آمریکا |
توسعهیافته از | نورثروپ اف-۵ |
در واقع جنگنده اف -۵ باهدف یک جنگنده صادراتی توسعه یافت در آن زمان هر کدام از ابرقدرتها سیاستهای صادراتی خاص خود را داشتند در شوروی معمولاً یک نسخه ساده و دانگرید شده از محصول اصلی خود را صادر میکردند که موسوم به مدل میمون بود زیرا بسیار ضعیف تر از نسخه اصلی و گاهی تنها نام و ظاهری مشابه داشت.
بهطور مثال میگهای ۲۳ که به لیبی و عراق صادر شد از رادار میگ ۲۱ برخوردار بودند که توان شلیک موشک هدایت راداری را هم نداشتند و فقط برای کشف هدف استفاده میشدند. این جنگندهها یکی از بدترین جنگندههای صادراتی شوروی بودند که حتی به اندازه میگ ۲۱ هم کارایی نداشتند زیرا فاقد چالاکی و مانورپذیری میگهای ۲۱ بودند، این سیاست با چند هدف انجام میگرفت نخست جلوگیری از افشای اطلاعات محرمانه سلاح نسخه اصلی که در خدمت کشور سازنده بود و دوم اگر روزی بنا به دلایلی در مقابل کشورسازنده به کار گرفته شدند کارایی آنها از شریط برابر با نسخه اصلی برخوردار نباشد.
در غرب هم چنین سیاستی در دستور کار قرار گرفت، البته به روش دیگری، چند سانحه که ضربات سنگینی به غرب و مشخصا ایالات متحده وارد کرد که بر اثر افشای اطلاعات سلاحهای صادر شده ایجاد شد مانند موشک سایدوایندر شلیک شده از اف ۸۶ تایوانی که به میگ چینی برخورد ولی براثر اختلال در سیستمهای موشک منفجر نشد و کلاهک عمل نکرد انهم در شرایطی که بخشی از ان از بدنه عبور کرده بود و همانگونه خلبان چینی فرود آمد و پس از خروج موشک از بدنه به اتحاد شوروی ارسال و در آنجا پایه ای برای ساخت اولین موشک هوا به هوای شوروی شد.
در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ سرعت پیشرفت حیرتانگیز در صنایع نظامی سبب شد که از جنگندههای نسل اول که از توپ بعنوان سلاح اصلی بهره میگرفتند و حداکثر سرعت برای آنها ۹۰۰ کیلومتر در ساعت بود به جنگندههایی با بیش از دو ماخ سرعت و مجهز به سلاحهای هدایت راداری نسل سوم برسیم لذا جنگنده یک جنگافزار پیشرفته به حساب میآمد که انبوهی از فن آوریهایی که برخی لبه فن اوریهای پیشرفته کشور سازنده بودند، لذا در ایالات متحده هم تجدید نظر در مقررات صادرات سلاح در دستور کار قراد گرفت کلی نه به شکلی که در شوروی انجام میگرفت کابینه پرزیدنت کندی طی تصمیم به شرکتهای سازنده اعلام کرد که جهت فروش به متحدان ایالات متحده در خارج از ناتو یک جنگنده ساده که فاقد فن اوریهای پیشرفته کشور سازنده باشد را توسعه دهند و در میان طرحهای موجود اف ۵ از همه مناسب تر بود این جنگنده ارزان، کارآمد و ساده بود و خصوصاً در قالب کمکهای نظامی ایالات متحده به تعداد بالا میتوانست به متحدان فقیر ایالات متحده تحویل شود.
در واقع اف ۵ یکی از موفقترین جنگندههای ساخت غرب بود که صادر شد و اغلب کشورها آن را بخدمت گرفتند این جنگنده توان چند منظورگی خوبی داشت و یک شکاری بمب افکن بسیار کارآمد بود که از نظر فنی هم قابلیت سوءاستفاده را محدود کرده بود زیرا موتورهای آن ضعیفترین موتورهای نظامی بودند که تا به امروز تولید شده و مناسب کپی یا الگو برداری از آن نبودند و رادار هم یک رادار بسیارساده بارد محدود بود که در برخی کشورها آن را برداشته بودند دو توپ ساخت ساخت کمانی کلت هم روی ان قرار داشت که در جنگندههای دیگر آمریکا از ان استفاده نشده بود این جنگنده تا دهه ۱۹۸۰ بخوبی نیازهای کشورهای دارنده را پاسخگو بود ولی از در اواخر دهه ۱۹۷۰ و برای شرکت در رقابت برای بخدمت گرفتن جنگنده سبک کشور ایالات متحده تورث روپ نسخه جدیدی برپایه اف ۵ توسعه داد که البته با نیاز اعلام شده در نیروی هوایی آمریکا تطبیق داده شده بود جنگنده از اف ۵ بزرگتر بود و از یک موتور بهره میبرد تا مصرف سوخت بهینه تر شود و مجموع نیروی تولید شده این موتور بیش از مجموع دو موتور اف ۵ بود انهم با مصرف بسیار بهینه تر جنگنده توان بارگذاری سوخت و مهمات بیشتری را داشت و ۵/۵ تا ۶ تن ظرفیت علمی آن بود و زیر هر بال یک جایگاه بیشتر از اف ۵ داشت در کل جنگنده ای بسیار کارامد و مناسب بود ولی مشکل این بود که بسیار دیر معرفی شد و زمانی به نیروی هوایی آمریکا پیشنهاد شد که اف -۱۶ در خط تولید بود جالب است بدانید این جنگنده توان شلیک موشک رادار نیمه فعال اسپارو را داشت انهم در شرایطی که اف ۱۶ دستکم در مدلهای پایه فاقد آن بودند در کل با اینکه کارایی کلی آن از اف ۱۶ بهتر بود ولی مشکل این بود که نیروی هوایی انتخاب خود را کرده بود و دیگر قادر به استفاده از یک نسخه موازی نبود.
نورث روپ مدتی کوشید که با بازاریابی ان به کشورهای کاربر اف ۵ آنرا عرضه کند ولی پنتاگون پشتیبانی از ابن جنگنده انجام نمیداد و بیشتر ترجیح میداد اف ۱۶ فروش باشد تا با بالا رفتن تیراژتولید قیمت هر واحد برای خود این کشور ارزانتر تمام شودو کشورهای دیگر مانند ایران کره جنوبی و … اف ۱۶ را ترجیح میدادند که در خدمت کشور سازنده هم بود لذا پشتیبانی فنی و قطعات یدکی ان در دسترس قرار داشت.
از طرفی در دهه ۱۹۸۰ زمانیکه اف ۲۰ وارد میدان شد تب ساخت جنگنده در اغلب کشورها بالا گرفته و دیگر ایالات متحده تأمین کننده عمده بحساب نمی آمد، نسخههای مختلف میراژ در بازار در دسترس کشورها بود، تورنادو، جگوار، لاوی، کفیر میتسوبیشی اف ۱ و تی ۲ از جمله جنگندههایی بود که در بازار قرار داشت که برخی به مداتب ارزانتر از اف ۲۰ بودند و اغلب کشورها بدنبال توسعه یک جنگنده بومی بودند و همین عوامل سبب شد این جنگنده ناکامی بزرگ لقب گیرد و هرگز تولید نشود.
این جنگنده از یک موتور جدید بهره میبرد که عملکرد آن را به طرز قابل توجهی بهبود بخشیده بود و سامانههای اویونیک مدرن و الکترونیک بسیار پیشرفته ای چون یک رادار انعطافپذیر و نیرومند برای آن تعبیه شده بود. اف-۲۰ در مقایسه با اف-۵ بسیار سریعتر بود و از توانایی درگیریهای هوا به هوای فراتر از میدان دید هم برخوردار شده بود و توانایی شلیک بیشتر سلاحهای هوا به زمین آمریکایی را نیز داشت. اف-۲۰ با این تواناییها میتوانست با جنگندههای معاصر خود همچون اف-۱۶ رقابت کند آن هم در حالیکه هزینه خرید و استفاده از آن بسیار پایینتر بود.
در کل میتوان گفت طراحی اف-۲۰ به پروژهای در وزارت دفاع آمریکا به نام افایکس بر میگردد. در این پروژه قرار بود جنگندهای ساخته شود که توانایی نبرد با جدیدترین جنگندههای روسی را داشته باشد اما در عین حال از تکنولوژیهای حساس نیروی هوایی آمریکا استفاده نکرده باشد. به این ترتیب این جنگنده را میشد با خیال راحت به مشتریان خارجی فروخت بدون اینکه از انتقال تکنولوژی آن به شوروی در صورت افتادن آن به دست دشمن نگرانی داشت. افایکس از برنامههایی بود که بر اساس سیاستهای سختگیرانه صادرات سلاح دولت جیمی کارتر تنظیم شده بود و نورتروپ بسیار امیدوار به موفقیت آن در بازار بینالمللی بود اما روی کار آمدن رونالد ریگان و تغییر سیاستهای آمریکا به این معنی بود که اف-۲۰ بایستی با جنگندههایی چون اف-۱۶ رقابت کند. اف-۲۰ نتوانست در این رقابت نظر مشتریان خارجی را به خود جذب کند و پس از ساخت تنها سه نمونه از این هواپیما در سال ۱۹۸۶ برنامه تولید این جنگنده متوقف شد. در واقع اف ۲۰ جنگنده ای بود که تولد ان حاصل سیاستهای دولتها در آمریکا بود و ناکامی وی هم به همین دلیل بود.