ایران (شاهنامه)
From Wikipedia, the free encyclopedia
برخی از پژوهشگران، ایران در اندیشهٔ فردوسی را بدون مرز جغرافیایی و نژاد و قوم انگاشتهاند. بهباور ایشان ایران در شاهنامه شکلی از فرهنگ است که نگاه جهانی دارد و شرق و غرب را هم در بر میگیرد. در این تقسیمبندی، توران شرق جهان، روم غرب جهان و ایران مرکز جهان است. در نقشههای اسلامی که مکه در مرکز جهان بوده، صحرای عربستان نیز جزو قلمروی ایران بزرگ در نظر گرفته میشدهاست. به گفته این پژوهشگران، ایران یک جغرافیای زمینشناختی نیست، بلکه یک جغرافیای معرفتی است و معنای مرکز بودن در زمین، معنای سیاسی و جوهری دارد. فریدون، پادشاه بزرگ ایران بر ضحاک پیروز شد، تا آن زمان پادشاهان شاهنامه که پادشاه ایران هستند در واقع پادشاهان جهان هستند. در زمان فریدون به دلیل گسترش جهان و افزایش جمعیت، دیگر با یک پادشاه نمیشد جهان را اداره کرد. فریدون سه فرزند به نامهای سلم، تور و ایرج داشت که مقرر شد زمین را بین سه فرزندش تقسیم کند. در این بین پادشاهی بر سرزمین مرکزی بسیار رشک برانگیزتر است. فریدون بین فرزندانش ایران را به ایرج میدهد و توران را به تور میدهد که نماد شرق است و روم را به سلم که نماد غرب است، تقدیم میکند.[1]