فصوصالحکم
عرفان نظری اثر ابن عربی / From Wikipedia, the free encyclopedia
کتاب فُصوص یا فُصوصالحِکَم اثر ابن عربی از کتب مشهور عرفان نظری است. فُصوص جمع واژه «فَص» است. یکی از معانی آن نگین است؛ اما فقط این معنا را ندارد. "ابن منظور"، در "لسان العرب"، و جمعی دیگر برای واژه "فص" چند معنا ذکر کرده اند که از جملۀ این معانی: اصل و جوهره هر چیز، جدا کردن، تفصیل دادن، مفصل، نگین انگشتر، بخشی از هر چیز، است. "ابن فارس"، در "مقاییس اللغة"، معنای "فص" را در اصل به معنای"فصل" می داند و معانی دیگر این ریشه را به این معنا بر می گرداند. هریک از این معانی که ذکر شد در مورد "فصوص الحکم" صادق است و ابن عربی به همۀ این معانی نظر دارد.[1]
این اثر با وجود حجم اندکش، مهمترین اثر ابن عربی است که در اواخر عمرش به رشته تحریر درآمده است. این کتاب ۲۷ فص دارد و هر فص به منزله یک فصل است. هر فص مشتمل بر حکمتهایی است که به یکی از پیامبران نسبت داده شدهاست. البته، مقصود ابن عربی از این پیامبران نمونه نوعی است و از مقامات و ویژگیهای کلی چنین افرادی در گذشته و آینده بحث میکند و هدف او بررسی تاریخی افرادی معین به صورت خاص نیست.[2] وی در مقدمه این کتاب تصریح کردهاست که آنچه در این کتاب نگاشته است همان چیزی است که پیامبر اسلام وی را به نگارش آن امر کردهاست و فصوص الحکم را در رؤیا به ابن عربی داده است و وی را مأمور کردهاست که آن را به اهلش ارائه کند.
کتاب فصوص الحکم در واقع، کتابی است که به هستی و انسان از منظر وحدت وجود، مینگرد و به سالک میآموزد که چگونه در عین حال که نگاه وحدتبین دارد تفاوتهای افراد و استعدادهای گوناگون آنها را هضم کند؛ و در ضمن، در آینۀ پیامبران، ویژگیهای خودش را دریابد و به خودشناسی برسد. یکی از اشکالاتی که مخالفان ابن عربی و مخالفان کتاب فصوص مطرح میکنند این است که ابن عربی در این کتاب، در مواردی، رفتارها و نگرشهای پیامبران را مورد نقد قرار میدهد؛ اما همان طور که گفته شد، پیامبرانی که ابن عربی نام میبرد به عنوان نمونه نوعی به آنها مینگرد؛ و البته کسی که معنای وحدت وجودِ ابن عربی را درک نکند فقط با خواندن فصوص نمیتواند به درک سخنان ابن عربی دست یابد. از این رو، درکِ وحدت وجود ابن عربی، شرط لازم برای فهمِ کتاب فصوص است.[3]
این اثر در باب اسرار الهی و وحدت وجود، و در اسرار انبیاء و رسل مبیّنه و حقایق ثلاثهٔ وجودیه: خدا، هستی و انسان. و رابطه انسان با هستی و با خالق هستی. فصوص حکمت الهیه در کلمت آدم، شیث، نوح، ادریس، ابراهیم، اسحاق، اسمعیل، یعقوب، یوسف و هود و هفده پیامبر دیگر؛ و در آن از احدیت گفته است؛ و حکمت آن که خود احدیت ذاتی است، احدیت الهی است، و احدیت ربوبی.