لوگوس
کلمه یا کلام در یوحنا ۱: ۱ / From Wikipedia, the free encyclopedia
لوگوس اندیشه، منطق و قانون نهفته در هستی است. لوگوس تغییرات و دگرگونیهای جهان را وحدت و همآهنگی میبخشد و آن حقیقتی است که جمال جلوه یک چیز را فراهم میآورد یا به بیانی دیگر تجلی و به ظهور آمدن چیزی را ممکن میکند.
هراکلیتوس به جای واژه خدا غالباً واژه یونانی لوگوس به معنی عقل را به کار میبرد.
واژه لوگوس واژه ای چند پهلوست. به طوری که دیکشنری لیدل و اسکات نزدیک 5 ستون و نیم تعریف برای آن آورده است. لوگوس اسمی است مطابق با فعل legein (گفتن) و به معنای "دلالت بر"، "میان چیزهای دیگر"، "گفتار"، "بیان"، "جمله"، "تبیین"، "تعریف"، "فرمول"، "محاسبه"، "نسبت"، "توضیح"، "استدلال" و "قوه عقل". مطالعات اولیه درباره این واژه به گونه ایست که تمایل داشتند تنها درباره جنبه ای واحد از این مفهوم قلم زنند، چنانکه گویی مفاهیم و تئوری های محدودی پیرامون این واژه در کار است. با این حال نوعی تعامل درونی میان این مفاهیم گسترده لوگوس برقرار است که سبب میشود حتی همین مطالعات تک انگارانه نیز ارزشمند باشند.
گاهی پژوهشگران سخن از دگرگونی از فضای میتوس به فضای لوگوس میگویند، گذاری که داستان سرایی در اسطوره ها را(که اغلب در قالب شعر نقش میگرفت) به تبیینی علمی، فلسفی و یا تاریخی کشاند.(تبیینی که معمولا به شکل نثر بود).
فیلسوفان سدههای ششم قبل از میلاد از اولین نویسندگانی بودند که رسانههایی در غالب نثر نوشتند. این ابزار بیانی جدید، دیدی تحلیلی تر و جداافتاده تر از امور را امکانپذیر میکرد و انقلابی را در تفکر درباره جهان تجسم میبخشید.
هرچند که واژه لوگوس خبر از داستان هم میدهد و معمولا بیشتر صورت جمع آن (logoi) به مثابه تبیینی علمی در برابر mythoi به معنای داستانها و همچنین در برابر epea به معنای نظم قرار میگرفت، (ن ک افلاطون تیمائوس 26e) اما نزد سوفیسطان، یک میتوس میتواند در توضیح یک لوگوس به کار رود.(پروتوپوراس 320c) البته تا جایی که لوگوس به مثابه گونهای بسا سادهتر از تبیین نگریسته شود.