بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه
زبان ازبکی
یکی از زبانهای ترکیتبار در آسیای میانه از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
Remove ads
زبان اُزبکی (به ازبکی: O'zbek tili / Ўзбек тили / اۉزبېک تیلی) یکی از زبانهای ترکتبار است. ازبکی زبان رسمی کشور ازبکستان است و حدود ۲۷ میلیون نفر گویشور دارد که توسط شاجان فراری از کوهبرد ساخته شد.این زبان از شاخهٔ قارلق زبانهای ترکیتبار است. زبانهای فارسی، عربی و روسی تأثیرات خارجی محسوسی بر زبان ازبکی داشتهاند. واژگان، جملهسازی و تلفظ در زبان ازبکی از راه ریشههای تاریخی به شدت تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته است. نویسندهٔ کتاب واژههای فارسی در زبان ازبکی بیش از چهار هزار واژهٔ فارسی در زبان ازبکی را گردآوری کرده است. گویش برخی از این واژهها در زبان ازبکی نسبت به زبان فارسی، کمی تفاوت دارد ولی بسیاری از آنها همانند واژگان فارسی به کار میرود. بیشتر کتب قدیمی و تاریخی ازبکستان نیز به زبان فارسی یا به زبان ازبکی با استفاده از الفبای فارسی نگاشته شده که در کتابخانهها و موزههای این کشور به نمایش گذاشته شده است.[۴]
در ادبیات اقوام ترکزبان آسیای مرکزی هزاران واژهٔ فارسی مییابید. یک شعر قرون وسطایی در زبان ترکی بهویژه زبان ازبکی دهها ترکیب فارسی دارد برای نمونه بیت «لیلی سر زلف شانه میکرد/ مجنون دُر اشک دانه میکرد» به صورت «لَیلی سر زلف شانه ایدور/ مجنون در اشک دانه ایدور» در زبان ازبکی ترجمه شده است. در کتابخانهٔ ابوریحان بیرونی در ازبکستان ۴۳ هزار نسخهٔ خطی نگهداری میشود که ۳۹ هزار تای آنها به زبان فارسی است.[۵] بسیاری از واژگان زبان عربی از طریق زبان فارسی وارد زبان ازبکی شدهاند. واژگان زبان ازبکی به شدت از زبان پارسی و لهجههای آن یعنی تاجیکی و دری اثر پذیرفته است.[۶][۷]
«ازبکی» یک اصطلاح نوظهور است و امروزه به جای اصطلاح «ترکی» در ازبکستان استفاده میشود. تا سال ۱۹۰۴ به مانند سایر زبانهای آسیای مرکزی، ازبکی نیز با خط فارسی-عربی نوشته میشد. از ۱۹۲۴ تا ۱۹۴۰ از الفبای لاتین استفاده شد و از ۱۹۴۰ تا ۲۰۰۲ نیز از الفبای کریل برای نگارش آن استفاده شد و از سال ۲۰۰۲ به بعد نیز دوباره الفبای لاتین مخصوص ازبکی مورد استفاده قرار گرفت.
Remove ads
تعداد گویشوران
تخمینها از تعداد گویشوران این زبان بسیار اختلاف دارند. دانشنامهٔ سوئدی Nationalencyklopedin تعداد گویشوران بومی را ۳۰ میلیون نفر تخمین زده است.[۸] منابع دیگر گویشوران ازبکی را به صورت زیر تخمین زدهاند: ۲۱ میلیون نفر در ازبکستان، ۳٫۴ میلیون نفر در تاجیکستان، ۹۰۰ هزار نفر در افغانستان، ۵۰۰ هزار نفر در قرقیزستان، ۶۰۰ هزار نفر در قزاقستان، ۳۰۰ هزار نفر در ترکمنستان و ۳۰۰ هزار نفر در روسیه.
واجشناسی
خلاصه
دیدگاه
واکهها
زبان ازبکی دارای ۶ واکه (حرف صدادار) میباشد. برخلاف سایر زبانهای ترکی، قانون هماهنگی واکهای در ازبکی وجود ندارد. سابقاً لهجههای ازبکی در میان دهقانان و در مناطق روستایی دارای ۹ واکه و تابع سخت قانون هماهنگی واکهای بود. در مقابل آن، لهجههای شهری، به دلیل اینکه شهرهای ماوراءالنهر و شمال افغانستان معمولاً دوزبانه فارسی/تاجیکی و ترکی/ازبکی بودند، لهجههای شهری تحت تأثیر شدید گویش فارسیزبانان قرار گرفته و به مرور زمان، قانون هماهنگی واکهای در آن به حد زیادی تضعیف شده بود.[۹]
تا پیش از پروژهٔ دولت-ملت سازی در اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل ازبکستان شوروی، دانستن و پایبند بودن به قانون هماهنگی واکهای در گفتار، نشان تسلط شخص بر زبان زبان ترکی و نشان ارجمندی بود. زبان فرهنگ و ادب ترکی در آن زمان، زبان جغتایی بود که در آن، مثل سایر زبانهای ترکی، قانون هماهنگی واکهها رعایت میشد.[۹]
اما با تشکیل ازبکستان شوروی و تلاش برای استانداردسازی زبان ازبکی به جهت متحد کردن مردمان شهرها و روستاهای بخارا، خیوه و قوقند، تصمیم بر سادهسازی زبان و تطبیق آن با لهجهٔ شهرها شد. در نتیجه، تعداد واکهها از ۹ به ۶ کاهش یافت، و چه در نوشتار عربی، و چه در نوشتارهای جدید سیریلیک و لاتین، این امر بازتاب داده شد.[۹]
همخوانها
قواعد واجشناختی و رسمالخطی
در زبان ازبکی، در مواردی، برخی واجها به واجهای دیگر تحول پیدا میکنند. این موضوع مخصوصاً پس از اضافه شدن پسوندها به واژگان اهمیت پیدا میکند.[۱۲][۱۳][۱۴]
واژگانی که به صدای «ـه ه / a» ختم میشوند، این صدا در صورت اضافه شدن پسوند به آنها، به «ـا / o» متحول میشود. نمونههای زیر نشان دهندهٔ این نوع تحول است:
- سَیله / sayla ('انتخاب') ← سَیلاو / saylov ('انتخابات')
- چنقه / chanqa ('تشنگی') ← چنقاق / chanqoq ('تشنگی')
واژگان تک بخشی که صدای «ـا / o» دارند، این صدا با اضافه شدن پسوند، به «ــَـ / a» متحول میشود.
- یاش / yosh ('سن، سال زندگی') ← یـَشه / yasha ('بن فعلی به معنای زندگی کردن')
واژگانی که به صدای «ـی/ i» ختم میشوند، این صدا با اضافه شدن پسوندهای «ق / q» یا «و/ v»، به صدای «ـو/ u» متحول میشود:
- قوری / quri ('بن فعل به معنی «خشکیدن»') ← قوروق / quruq ('خشک، بی آب')
- اۉقی / oʻqi ('بن فعل به معنی «خواندن، مطالعه کردن»') ← اۉقوو / oʻquv ('درس، تحصیلات، مطالعات')
واژگانی که به صدای «ق/ q» ختم میشوند، در آنها این صدا با اضافه شدن پسوند مالکیتی، به «غ/ gʻ» متحول میشوند.
- قیشلاق / qishloq ('روستا') ← قیشلاغی / qishlogʻi ('روستای (صرف مالکیتی)')
- اۉراق / oʻroq ('داس') ← اۉراغی / oʻrogʻi ('داسِ (صرف مالکیتی)')
واژگانی که به صدای «ک/ k» ختم میشوند، در آنها این صدا با اضافه شدن پسوند مالکیتی، به «گ/ g» متحول میشوند.
- یورک / yurak ('قلب، دل') ← یورگی / yuragi ('قلبِ، دلِ (صرف مالکیتی)')
- بیلک / bilak ('مچ دست') ← بیلگی / bilagi ('مچ دستِ (صرف مالکیتی)')
Remove ads
خط نوشتاری
الفباهای رسمی امروزه
- الفبای لاتین ازبکی:
А а | B b | D d | Е е | F f | G g | H h | I i | J j | K k |
L l | М m | N n | О о | P p | Q q | R r | S s | Т t | U u |
V v | X x | Y y | Z z | Oʻ oʻ | Gʻ gʻ | Sh sh | Ch ch | Ng ng |
- الفبای عربی ازبکی:
ا / آ | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح |
خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش |
ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق |
ک | گ | ل | م | ن | نگ | و | ۉ |
هـ | ی | ی | ی |
الفباهای تاریخی ازبکی
- الفبای سیریلیک ازبکی (۱۹۴۰–۱۹۹۳):
А а | Б б | В в | Г г | Д д | Е е | Ё ё | Ж ж |
З з | И и | Й й | К к | Л л | М м | Н н | О о |
П п | Р р | С с | Т т | У у | Ф ф | Х х | Ц ц |
Ч ч | Ш ш | Ъ ъ | Ь ь | Э э | Ю ю | Я я | Ў ў |
Қ қ | Ғ ғ | Ҳ ҳ |
- الفبای عربی ازبکی (۱۹۲۳–۱۹۳۰):
ئ | ئا | ئه | ب | پ | ت | ج | چ |
خ | د | ر | ز | ژ | س | ش | غ |
ف | ق | ک | گ | ڭ | ل | م | ن |
ئو | ئۇ | ۋ | ه | ی | ئیـ ی | ئی ی |
صرف و دستور زبان
خلاصه
دیدگاه
صرف حالتهای اسم
در زبان ازبکی، سه نوع پسوند وجود دارد، پسوندهای صرفی، پسوندهای ساختاری (که برای ساخت واژگان جدید از واژگان دیگر به کار میروند)، و پسوندهایی مانند ضمیرها و پسوند «آیایی» بخشی از جمله را تشکیل میدهند. شش حالت صرفی برای اسمها وجود دارد.
در زبان ازبکی، شش حالت دستوری (و دو حالت دیگر که پسوندهای مشابه میگیرند) برای اسمها وجود دارد، اسمی، مفعولی، مالکیت، متممی، مکانی، و افتراقی، و دو حالت دیگر واسطهای و تشبیهی. حالت اسمی همان حالت مستقل و بدون پسوند واژه است. در هر یک از سایر حالات، پسوند صرفی به واژه الصاق میشود. در زبان ازبکیِ رسمی، نه قانون هماهنگی واکهای است، نه قانون هماهنگیِ گردیِ واکه. اما تعدادی قاعده در موره «همگونی صامتها» برای پسوندها وجود دارند، که در بعد از جدولهای صرف، توضیح داده شدهاند.[۱۲]
در ازبکی، جمع بستن اسامی با پسوند «ـلَر / lar» انجام میشود. این پسوند نیز برای تمامی واژگان ثابت بوده و نیازی به تغییر آن برای هماهنگی واکهها یا همگونی صامتها نیست. اسامی جمع نیز هرکدام تابع یکی از حالات صرفی میباشند و پسوند مربوط به آنها الصاق میشود. جدولهای زیر هم مفرد مثالهارا و هم جمع آنها را نشان میدهد.
ضمیرهای شخصی نیز هرکدام تابع یکی از این حالات دستوری هستند و خود پسوند قبول میکنند.
- نکات
- پسوند مفعولی «-ـنی / -ni» در ازبکی نقشه مانند حرف اضافهٔ «را» در فارسی را ایفا میکند، به این معنی که علاوه بر نشانِ مفعول بودن، این پسوند نشان معرفه (شناخته) بودن مفعول نیز میباشد. دو نمونهٔ زیر برای مقایسه:[۱۵]
- مېن قیشلاق قورهمن. man qisloq quraman. ('من روستا میسازم.')
- مېن قیشلاقنی قورهیپمن. man qishloqni qurayapman. ('من روستا را دارم میسازم.')
- در زبان روزمرهٔ ازبکی و همینطور در نوشتار روزمره، پسوند مالکیتی «-ـنینگ / -ning» بیشتر مواقع بهطور کوتاهشده و به صورت «-ـنی / -ni» تلفظ میشود، طوری که به نظر میآید که پسوندِ این حالت با پسوند حالتِ مفعولی ادغام و یکی شده است.[۱۵][۱۶]
- از نکاتِ جالب این ادغام، این است که در برخی لهجههای فارسی تاجیکی، به دلیل ارتباطات تنگاتنگ فارسیزبانان و ترکزبانان، حرف مفعولی «را» نیز نقشِ مالکیتیِ مشابهی نیز در گفتار روزمره این لهجهها پیدا کرده است، مانند نمونهٔ زیر (با توجه به اینکه در گویش تاجیکی، حرف «را» معمولاً به «ـره، ـه، ـیه» متحول میشود):
- فارسی معیار: همسایهٔ من.
- ازبکی معیار: مېننینگ همسایهام.
- ازبکی محاورهای: مېننی همسایهام.
- تاجیکی شمالی محاورهای: منه همسایهام.
- از نکاتِ جالب این ادغام، این است که در برخی لهجههای فارسی تاجیکی، به دلیل ارتباطات تنگاتنگ فارسیزبانان و ترکزبانان، حرف مفعولی «را» نیز نقشِ مالکیتیِ مشابهی نیز در گفتار روزمره این لهجهها پیدا کرده است، مانند نمونهٔ زیر (با توجه به اینکه در گویش تاجیکی، حرف «را» معمولاً به «ـره، ـه، ـیه» متحول میشود):
- پسوند متممی در ازبکی «-ـگه / -ga» میباشد. اما در واژگان مختومه به حرف «-ـق / -q»، این پسوند متحول شده و به «-ـقه / -qa» تبدیل میشود. در واژگان مختومه به حرف «-ـک / -k»، این پسوند متحول شده و به «-ـکه / -ka» تبدیل میشود.
ضمیرها
ضمیرهای شخصی در ازبکی یا تنها و مستقل هستند، که به مانند اسمها حالات مختلف به خود میگیرند و صرف میشوند، یا پسوند هستند.
در ازبکی چهار ضمیر اشارهای وجود دارد:
- بو، bu: به معنی این
- شو، shu: به معنی آن (چیزی که در محیط است و دیده میشود)
- او، u: به معنی آن
- اۉشه، oʻsha: به معنی آن (چیزِ دورتر)
هر چهار این ضمیر حالت جمع با پسوند «ـلَر / lar» نیز دارند، و هر چهار نوع این ضمیر مانند اسمها و ضمیرهای شخصی، در حالات مختلف دستوری میتوانند قرار بگیرند و به تبع آن صرف میشوند.
فعلها
صرف افعال در زبان ازبکی، از آنجایی که در ازبکی معیار نه هماهنگی پیشین-پسین واکهها وجود دارد و نه هماهنگی گردی واکهها، به نسبت ساده میباشد و تابع یک قاعدهٔ ثابت میباشد. تنها یک استثناء در مورد همگونی صامتها وجود دارد که پس از جدول صرف نمونه به آن اشاره شده است.
در ازبکی، مصدر فعل از بن فعل به اضافه پسوند «ـماق/ -moq» تشکیل شده است. بهطور مثال بن «یاز/ yoz» به معنای نوشتن، مصدر «یازماق/ yozmoq» را دارد. جدولهای زیر، نمونهٔ صرف افعال در ازبکی هستند، بر اساس فعل «یازماق/ yozmoq».[۱۳]
در این جدول، بن فعل به رنگ سیاه، ضمائر شخصی مضارع به رنگ قرمز، ضمائر شخصی ماضی به رنگ آبی، و پسوندهای مربوطٔ هر زمان به رنگ بنفش نشان داده شدهاند.
- نکات
- در صرف زمانهایی که پس از بن فعل، پسوند «ـگَن / -gan» میآید (خانههای جدول نشانداده شده به رنگ پیشزمینه کرمی):
- در صورتی که بن فعل مختوم به «ق/ q» یا «غ/ gʻ» باشد، پسوند به «ـقَن / -qan» تغییر میکند.
- فعلی چون «آقماق / oqmoq» (جاری بودن): آققنمن oqqanman
- فعلی چون «توغماق / tugʻmoq» (زایمان کردن): توغقن اېدیم tugʻqan edim
- در صورتی که بن فعل مختوم به «ک/ k» یا «گ/ g» باشد، پسوند به «ـکَن / -kan» تغییر میکند.
- فعلی چون «چېکماق/ chekmoq» (کشیدن): چېککنمن chekkanman
- فعلی چون «تېگماق/ tegmoq» (دست زدن، اصابت کردن، تماس یافتن): تېگکن اېدیم tegkan edim
- در صورتی که بن فعل مختوم به «ق/ q» یا «غ/ gʻ» باشد، پسوند به «ـقَن / -qan» تغییر میکند.
- فعل مستقبل کامل (خانههای جدول نشانداده شده به رنگ پیشزمینه قرمز)، در زبان ازبکی روزمره تقریباً کاربردی ندارند.
- صرف سوم شخص جمع، مگر اینکه برای تأکید بر جمع بودن، استفاده ندارد. اکثر اوقات برای اشاره به سوم شخص جمع، از فعلهای سوم شخص مفرد استفاده میشود.
فعلهای منفی با اضافه کردن پسوند منفیساز «ـمه / -ma» به بن فعل ساخته میشوند. برای مثال، مصدر فعل منفی «ننوشتن» برابر است با «یازمهماق yozmamoq». نمونه از صرفهای منفی فعل در جدول زیر نمایش داده شدهاند.
در ازبکی، با استفاده از پسوندهای «ـدیر/ -dir» و «ـتیر/ -tir» امکان متعدی کردن فعل تا سه درجه وجود دارد.[۱۳] بهطور مثال:
- یېماق / yemoq (به معنی خوردن)
- یېدیرماق / yedirmoq (به معنی خوراندن)
- یېدیرتیرماق / yedirtirmoq (به معنی خوراناندن، یا به عبارتی، وادار کردن دیگری در خوراندن کَسِ سومی)
نوع دیگر فعل در ازبکی، فعل مشترک میباشد، فعلی که نشاندهندهٔ اجرای عین یک کار از سوی دو یا چند تن عیناً در یکوقت بر روی یکدیگر میباشد. این نوع فعل، تنها صرف اول شخص، دوم شخص، و سوم شخص جمع را دارد. این فعل با اضافه کردن پسوند «ـیش/ -ish» به بن فعل ساخته میشود. به مثال زیر از فعل «کۉرماق/ koʻrmoq» به معنی دیدن توجه کنید:
- کۉریشماق / koʻrishmoq (به معنی باهمدیگر ملاقات کردن)
- ماضی ساده
- کۉریشدیک / koʻrishdik
- کۉریشدینگیز / koʻrishdingiz
- کۉریشدیلر / koʻrishdilar
- مضارع ساده
- کۉریشهمیز / koʻrishamiz
- کۉریشهسیز / koʻrishasiz
- کۉریشهدیلر / koʻrishadilar
- ماضی ساده
فعلهای «بودن»، «نبودن»، «داشتن»، «نداشتن»
معادل فعل «بودن» یا «نبودن» در زبان ازبکی، به مانند هر زبان دیگری، از اهمیت ویژه برخوردار بوده و قواعد خاص خود را نیز دارد.
در زبان ازبکی، دو گروه کلی وجود دارد، مضارع ساده و سایر صرفها و زمانها. «بودن» یا «نبودن» در مضارع ساده، با پسوندهای ضمیری ادا میشوند. در سایر حالات و صرفها، از فعل «اېماق / emoq» یا «بۉلماق / boʻlmoq» استفاده میشود. این فعل، کاربردها و معانی زیادی دارد، به معنی «بودن»، «شدن»، «وجود داشتن» یا «مالکیت داشتن»، «به وقوع پیوستن»، ابراز آرزو یا تصمیم «بر من انجام فلان کار بودن»، و غیره.
پسوندهای ضمیری فعل «بودن»، مانند ضمیرهای پسوندی برای صرف افعال مضارع میباشد، با این تفاوت که این ضمیرها مستقیماً به خود واژهٔ مسند میچسبد.
برای ساخت فعل منفی، از واژهٔ منفیساز «اېمس / emas» استفاده میشود. در زمان مضارع ساده، پسوند ضمیری فعل به واژهٔ منفیساز ملصق میشود.
مېن اۉقیتووچیمن. | Men oʻqituvchiman. | من معلمم. | مېن دهقان اېمسمن. | Men dehqon emasman. | من دهقان نیستم. |
سېن پختهکارسن. | Sen paxtakorsan. | تو پنبهکاری. | سېن طلبه اېمسسن. | Sen talaba emassan. | تو طلبه/دانشآموز نیستی. |
او اۉغریباشی. | U oʻgʻriboshi. | او سرکردهٔ دزدان است. | او سیاستچی اېمس. | U siyosatchi emas. | او سیاستمدار نیست. |
بیز قازاغیستاندنمیز. | Biz Qozogʻistondanmiz. | ما از قزاقستانیم. | بیز مېهمان اېمسمیز. | Biz mehmon emasmiz. | ما میهمان نیستیم. |
سیز شفاکارسیز. | Siz shifokorsiz. | شما پزشکی. | سیز هرداتدن اېمسسیز. | Siz Hirotdan emassiz. | شما از هرات نیستی. |
سیزلر چۉپانسیزلر. | Sizlar choʻponsizlar. | شماها چوپانید. | سیزلر اېشک اېمسسیزلر. | Sizlar eshak emassizlar. | شماها الاغ نیستید. |
اولر مادهلر ساتووچیلر. | Ulamodda sotuvchilar. | آنها موادفروش هستند. | اولر بېگناه اېمسلر. | U begunoh emaslar. | آنها بیگناه نیستند. |
در ازبکی، مفاهیم «وجود داشتن»، «موجود بودن»، «مالکیت داشتن» در زمان ساده، همگی با فعل ربطی «بار / bor» ادا میشود. در صرفهای دیگر، این فعل ربطی یا با حالت سومشخص مفردِ فعل «اېماق / emoq» ترکیب میشود یا با فعل «بۉلماق / boʻlmoq» جایگزین میشود. به نمونههای زیر برای صرفها و حالات مختلف توجه کنید.
قوطی بار. | Quti bor. | یک قوطی وجود دارد. | صنفده تخته بار. | Sinfda taxta bor. | در صنف/کلاس یک تخته وجود دارد. |
قوطی بارمی؟ | Quti bormi? | آیا یک قوطی وجود دارد؟ | صنفده تخته بارمی؟ | Sinfda taxta bormi? | آیا در صنف/کلاس یک تخته وجود دارد؟ |
مېنینگ قوطی بار. | Mening quti bor. | من یک قوطی دارم. | مېنینگ ایتیمده بورگهلر بار. | Mening itimda burgalar bor. | سگِ من کک دارد. |
مېنینگ قوطی بارمی؟ | Mening quti bormi? | آیا من یک قوطی دارم؟ | مېنینگ ایتیمده بورگهلر بارمی؟ | Mening itimda burgalar bormi? | آیا سگِ من کک دارد؟ |
قوطی بار اېدی. | Quti bor edi. | یک قوطی وجود داشت. | صنفده تخته بار اېدی. | Sinfda taxta bor edi. | در صنف/کلاس یک تخته وجود داشت. |
قوطی بار اېدیمی؟ | Quti bor edimi? | آیا یک قوطی وجود داشت؟ | صنفده تخته بار اېدیمی؟ | Sinfda taxta bor edimi? | آیا در صنف/کلاس یک تخته وجود داشت؟ |
مېنینگ قوطی بار اېدی. | Mening quti bor edi. | من یک قوطی داشتم. | مېنینگ ایتیمده بورگهلر بار اېدی. | Mening itimda burgalar bor edi. | سگِ من کک داشت. |
مېنینگ قوطی بار اېدیمی؟ | Mening quti bor edimi? | آیا من یک قوطی داشتم؟ | مېنینگ ایتیمده بورگهلر بار اېدیمی؟ | Mening itimda burgalar bor edimi? | آیا سگِ من کک داشت؟ |
اگر مېنینگ قوطی بۉلسه. | Agar mening quti boʻlsa. | اگر من یک قوطی داشته باشم. | اگر صنفده تخته بۉلسه. | Agar sinfda taxta boʻlsa. | اگر در صنف/کلاس یک تخته وجود داشته باشد. |
مېنینگ قوطی بۉلهدی. | Mening quti boʻladi. | من یک قوطی خواهم داشت. | صنفده تخته بۉلهدی. | Sinfda taxta boʻladi. | در صنف/کلاس یک تخته وجود خواهد داشت. |
در ازبکی، مفاهیم منفی «وجود نداشتن»، «موجود نبودن»، «مالکیت نداشتن» در زمان ساده، همگی با فعل ربطی «یۉق/ yoʻq» ادا میشود. در صرفهای دیگر، این فعل ربطی یا با حالت سومشخص مفردِ فعل «اېماق / emoq» ترکیب میشود یا با فعل «بۉلماق / boʻlmoq» جایگزین میشود. نمونههای زیر، حالتِ منفیِ نمونههای بالا را نشان میدهند:
قوطی یۉق. | Quti yoʻq. | یک قوطی وجود ندارد. | صنفده تخته یۉق. | Sinfda taxta yoʻq. | در صنف/کلاس یک تخته وجود ندارد. |
قوطی یۉقمی؟ | Quti yoʻqmi? | آیا یک قوطی وجود ندارد؟ | صنفده تخته یۉقمی؟ | Sinfda taxta yoʻqmi? | آیا در صنف/کلاس یک تخته وجود ندارد؟ |
مېنینگ قوطی یۉق. | Mening quti yoʻq. | من یک قوطی ندارم. | مېنینگ ایتیمده بورگهلر یۉق. | Mening itimda burgalar yoʻq. | سگِ من کک ندارد. |
مېنینگ قوطی یۉقمی؟ | Mening quti yoʻqmi? | آیا من یک قوطی ندارم؟ | مېنینگ ایتیمده بورگهلر یۉقمی؟ | Mening itimda burgalar yoʻqmi? | آیا سگِ من کک ندارد؟ |
قوطی یۉق اېدی. | Quti yoʻq edi. | یک قوطی وجود نداشت. | صنفده تخته یۉق اېدی. | Sinfda taxta yoʻq edi. | در صنف/کلاس یک تخته وجود نداشت. |
قوطی یۉق اېدیمی؟ | Quti yoʻq edimi? | آیا یک قوطی وجود نداشت؟ | صنفده تخته یۉق اېدیمی؟ | Sinfda taxta yoʻq edimi? | آیا در صنف/کلاس یک تخته وجود نداشت؟ |
مېنینگ قوطی یۉق اېدی. | Mening quti yoʻq edi. | من یک قوطی نداشتم. | مېنینگ ایتیمده بورگهلر یۉق اېدی. | Mening itimda burgalar yoʻq edi. | سگِ من کک نداشت. |
مېنینگ قوطی یۉق اېدیمی؟ | Mening quti yoʻq edimi? | آیا من یک قوطی نداشتم؟ | مېنینگ ایتیمده بورگهلر یۉق اېدیمی؟ | Mening itimda burgalar yoʻq edimi? | آیا سگِ من کک نداشت؟ |
اگر مېنینگ قوطی بۉلمهسه. | Agar mening quti boʻlmasa. | اگر من یک قوطی نداشته باشم. | اگر صنفده تخته بۉلمهسه. | Agar sinfda taxta boʻlmasa. | اگر در صنف/کلاس یک تخته وجود نداشته باشد. |
مېنینگ قوطی بۉلمیدی. | Mening quti boʻlmaydi. | من یک قوطی نخواهم داشت. | صنفده تخته بۉلمیدی. | Sinfda taxta boʻlmaydi. | در صنف/کلاس یک تخته وجود نخواهد داشت. |
سوالبندی
معمولاً در دستور زبان، دو نوع سؤال وجود دارد، سوالات «آیایی» یا بسته، و سوالات باز یا «چی-چرا-چطور-کی-کِی-کجا».
در زبان ازبکی، سوالات «آیایی» به همراه پسوند «ـمی / -mi» درست میشود. این پسوند معمولاً پس از فعل و در آخر جمله میآیند، بجز استثنائاتی. بهطور مثال اگر فعلی به پسوند ضمیری فعل «بودن» دوم شخص مفرد یا جمع ختم شود، یعنی «سن/ san» یا «سیز/ siz»، پسوند سؤالی، به واژهٔ مسند ملصق شده و پیش از پسوند ضمیری قرار میگیرد.
جواب بله و نه هم به ترتیب «هه / ha» و «یۉق / yoʻq» میباشد.
چند نمونه زیر:
قوطی بارمی؟ | Quti bormi? | آیا یک قوطی وجود دارد؟ | صنفده تخته بارمی؟ | Sinfda taxta bormi? | آیا در صنف/کلاس یک تخته وجود دارد؟ |
مېنینگ قوطی بارمی؟ | Mening quti bormi? | آیا من یک قوطی دارم؟ | مېنینگ ایتیمده بورگهلر بارمی؟ | Mening itimda burgalar bormi? | آیا سگِ من کک دارد؟ |
مېنینگ قوطی یۉق اېدیمی؟ | Mening quti yoʻq edimi? | آیا من یک قوطی نداشتم؟ | مېنینگ ایتیمده بورگهلر یۉق اېدیمی؟ | Mening itimda burgalar yoʻq edimi? | آیا سگِ من کک نداشت؟ |
مېن آوقت یېییپمنمی؟ | Men ovqat yeyyapmanmi? | آیا من خوراک میخورم؟ | سېن آوقت یېییپسنمی؟ | Sen ovqat yeyyapsanmi? | آیا تو خوراک میخوری؟ |
سیز شفاکارمیسیز؟ | Siz shifokormisiz? | آیا من خوراک میخورم؟ | سیز زیافتگه کېلهسیزمی؟ | Siz ziyofatga kelasizmi? | آیا شما به زیافت میآیی؟ |
سېن محنتکش طلبهمیسن؟ | Sen mehnatkash talabamisan? | آیا تو دانشآموزی محنتکشی؟ | سیز تعطیلگه کېتهیاتگنمیدینگیز؟ | Siz ta'tilga ketayotganmidingiz? | آیا شما داشتید به تعطیلات میرفتید؟ |
در ازبکی، برای سوالات باز، یا سوالات «چی-چرا-چطور-کی-کِی-کجا»، تعدادی چند واژهٔ سؤالی وجود دارد. هر یک از این واژهها به مانند اسم و ضمیر، بسته به نقش آنها در جمله، حالات دستوری مختلفی گرفته و صرف میشوند. البته که این اسامی جمع، علاوه بر واژهٔ سؤالی بودن، نقش اسمی و حرف رابطی را نیز در جمله ایفا میکنند.
Remove ads
نمونه متن
ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر
خط لاتین ازبکی (ازبکستان) |
خط عربی ازبکی (افغانستان) |
خط عربی ازبکی (۱۹۲۳–۱۹۳۰) (ازبکستان) |
خط سیریلیک ازبکی (۱۹۴۰–۱۹۹۳) |
ترجمه فارسی |
Barcha odamlar erkin, qadr-qimmat va huquqlarda teng boʻlib tugʻiladilar. Ular aql va vijdon sohibidirlar va bir-birlari ila birodarlarcha muomala qilishlari zarur. | برچه آدملر اېرکین، قدرقیمت و حقوقلرده تېنگ بۉلیب توغیلهدیلر. اولر عقل و وجدان صاحبیدیرلر و بربیرلری ایله برادرلرچه معامله قیلیشلری ضرور. |
بهرچه ئادهملهر ئېرکىن، قهدر-قىممهت ۋه هۇقۇقلهرده تېڭ بولىب تۇغىلهدىلهر. ئۇلهر ئهقل ۋه وىجدان ساهىبىدىرلهر ۋه بىر-بىرلهری ئىله بىرادهرلهرچه مۇئامهله قىلىشلهری زهرۇر. |
Барча одамлар эркин, қадр-қиммат ва ҳуқуқларда тенг бўлиб туғиладилар. Улар ақл ва виждон соҳибидирлар ва бир-бирлари ила биродарларча муомала қилишлари зарур. | همه انسانها آزاد به دنیا میآیند و از نظر حیثیت و حقوق برابر هستند. آنها دارای عقل و وجدان هستند و باید نسبت به یکدیگر با روحیه برادری رفتار کنند. |
Remove ads
جستارهای وابسته
منابع
Wikiwand - on
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Remove ads