![cover image](https://wikiwandv2-19431.kxcdn.com/_next/image?url=https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/fa/Flag_map_of_Italy_with_regions.svg/langfa-640px-Flag_map_of_Italy_with_regions.svg.png&w=640&q=50)
تاریخ ایتالیا
From Wikipedia, the free encyclopedia
تاریخ ایتالیا دوران باستان، قرون وسطی و دوران نوین را در بر میگیرد. از زمانهای باستان فنیقیها، یونانیها، اتروسکیها و سلتها در شبهجزیره ایتالیا سکونت داشتهاند و مردمان ایتالی نیز در کنار طوایف باستان ایتالیایی، یونانیها، کارتاژها و فنیقیها در سرتاسر ایتالیا پراکنده شدهاند.[1][2] در دوران باستان، ایتالیا وطن رومیها و پایتخت امپرتوری روم بود.[3][4] رم به عنوان یک پادشاهی در سال ۷۵۳ پیش از میلاد بنیانگذاری شد و در سال ۵۰۹ پ. م با سرنگونی پادشاهی و تأسیس مجلس سنا و مردم به جمهوری تبدیل شد. سپس این جمهوری ایتالیا را با جنگ با اتروسکیها، سلتها و یونانیها متحد کرد. رم سپس بر فدراسیون مردمان ایتالی و پس از آن غرب اروپا، شمال آفریقا و خاور نزدیک فرمانروایی کرد.
انحطار جمهوری با قتل ژولیوس سزار آغاز شد. سپس امپراتوری روم برای چند سده بر اروپای غربی و مدیترانه چیرگی داشت. این امپراتوری تأثیر بسزایی در پیشرفت فلسفه، دانش و هنر غرب داشت. پس از سقوط روم در سال ۴۷۶ میلادی، ایتالیا به دولتشهرهای و حکومتهای محلی بسیاری تقسیم شد و گرچه بزرگانی همچون دانته آلیگیری، لئوناردو داوینچی، میکلآنژ، نیکولو ماکیاولی، گالیلئو گالیله یا حتی ناپلئون بناپارت از آن برخاستند، این کشور از نظر سیاسی بسیار متفرق و پراکنده باقی ماند. جمهوری دریایی که به بندر اصلی ورود کالاهای وارداتی آسیا و خاور نزدیک به اروپا تبدیل شده بود، با ترابری، بازرگانی و بانکداری به رونق بزرگی دست یافت.[5][6] مرکز ایتالیا به عنوان ایالات پاپی زیر نظر مستقیم پاپ بود و جنوب آن به دلیل حضور جانشینهای بیزانسیها، عربها، نورمنها، اسپانیاییها و بوربونها به صورت فئودال اداره میشد.[7] رنسانس ایتالیا در سراسر ایتالیا پراکنده شد و در آن برای باری دیگر به انسانگرایی، علم، کاوش و هنر روی آورده و دوران نوین آغاز شد.[8] کاوشگران ایتالیایی (همچون مارکو پولو، کریستف کلمب و آمریگو وسپوچی) مسیرهای جدیدی را به شرق دور و دنیای جدید کشف و به آغاز عصر کاوش کمک کردند،[9][10] گرچه خود دولتهای ایتالیا هیچ فرصتی برای ایجاد امپراتوریهای استعماری در خارج از حوضه مدیترانه نداشتند.
در میانه سده نوزدهم وحدت ایتالیا (به رهبری جوزپه گاریبالدی و با پشتیبانی پادشاهی ساردنی) منجر به بنیانگذاری یک دولت-ملت ایتالیایی شد. پادشاهی جدید ایتالیا، در سال ۱۸۶۱ بنیانگذاری شد که به سرعت ایتالیا را نوسازی کرد و یک امپراتوری استعماری را در بخشهایی از آفریقا، بندر تیانجین چین و کشورهایی در مدیترانه برپا ساخت؛ هرچند مناطق جنوبی هنوز در فقر به سر میبردند.
در جنگ جهانی اول، ایتالیا هرچند در آغاز با آلمان و اتریش-مجارستان جزوی از اتحاد سهگانه بود، با فرانسه و بریتانیا به تفاهم مثلث پیوست و نقش مهمی در پیروزی متفقین ایفا کرد. سپس ایتالیا با انضمام ترنتو و تریسته، روند اتحاد را تکمیل و در شورای اجرایی جامعه ملل یک کرسی دائمی به دست آورد. با این وجود، ملیگرایان ایتالیایی پیروزی جنگ جهانی اول را پیروزی تحریفشده مینامند چرا که این احساسات منجر به برپایی دیکتاتوری فاشیستی بنیتو موسولینی در سال ۱۹۲۲ شد. مشارکت ایتالیا در جنگ جهانی دوم همراه با نیروهای محور، در کنار آلمان نازی و امپراتوری ژاپن، با شکست نظامی، دستگیری و فرار موسولینی (با کمک هیتلر) به پایان رسید سپس ایتالیا با جنگ داخلی میان جنبش مقاومت ایتالیا و دولت دستنشانده نازی به نام «جمهوری اجتماعی ایتالیا» روبرو شد. پس از آزادی ایتالیا، سقوط جمهوری اجتماعی و کشته شدن موسولینی به دست جنبش مقاومت، این کشور با یک همهپرسی پادشاهی را از بین برد، دموکراسی را دوباره برقرار کرد و با یک معجزه اقتصادی مواجه شد. ایتالیا سپس در بنیانگذاری اتحادیه اروپا، ناتو و گروه هشت (سپس گروه هفت و گروه ۲۰) همکاری کرد. این کشور هنوز هم در سده ۲۱ به عنوان یک کشور قدرتمند در اقتصاد، فرهنگ، سیاست و امور نظامی باقی ماندهاست.[11][12]