ثبات ادراک
یکسان دیدن با وجود تغییرات / From Wikipedia, the free encyclopedia
ثبات ادراک (انگلیسی: PERCEPTUAL CONSTANCY) بیانگر درک ثابت ما از پدیدههایی است که ظاهراً صفات متغییری دارند. ما در خانه خود به آسانی وسایل شخصی خود را شناخته و به کار میبریم. گویا این بازشناسی امری بدیهی است. اما با این حال اگر برای باز شناختن وسایل خود تنها بر دریافتهای حسی خود متکی بودیم با مشکلاتی روبرو میشدیم. چرا که صفات محسوس اشیاء پرشمار و بی ثباتند. لیوان آب ما ممکن است پر یا خالی باشد. شاید نزدیک یا دور باشد. زیر نور آفتاب یا در روشنایی چراغ خانه باشد. شاید به خوبی شسته شده باشد یا کاملاً کثیف باشد. حتی شاید لب آن بشکند یا به کلی خرد شود. با این حال در شرایط و مناسبات عادی، ما در بازشناسی لیوان خود، حتی به صورت قطعات شکسته بازنمیمانیم. در واقع باز شناختن اشیاء و پدیدهها یک مکانیزم مرکب بوده و گاه مراحل پیچیدهای دربردارد. مکانیزمی که ظرفیتهای ذهنی ما مانند حافظه و استدلال بهطور فعال در آن مشارکت دارند. برای مثال اگر اطلاعاتی که دستگاه بینایی ما از اندازه اشیاء در اختیار ما میگذارد را بررسی کنیم، باید اعتراف کنیم که اندازه محسوس یک شیء وابسته به فاصله آن تا چشم است و با حرکت ما به سوی هر جسمی، تصویر آن جسم نیز بزرگتر میشود. با این حال این کوچک و بزرگ شدنها ما را گیج نکرده و ما قادریم طول اتاقی را پیموده و لیوان خود با قاطعیت به دست بگیریم و اگر احیاناً لیوان از دست ما افتاده و خرد شود، تغییر شکل لیوان به حالت قطعات شکسته ما را فریب نداده و ما به راحتی هویت قطعات شکسته را تشخیص میدهیم. این توانایی ما بدون اتکاء به حافظه و استدلال ممکن نیست. به عبارت دیگر ذهن ما قادر است از تعداد زیادی شکلهای بزرگ و کوچک و از زوایای مختلف، مفهوم و نمادی ثابت خلق کند. برای ما در باز، بسته یا نیمه باز که هر یک بنا بر زاویه دید در چشم ما یک شکل هندسی متفاوت دارند، تنها یک در معنی میدهد و این معنی ثابت است. در واقع ذهن ما با محاسبات دائمی و پیچیده، یافتههای حسی و دادههای حافظه را در هر لحظه به سرعت بررسی کرده، و بر طبق اصولی خاص، یک جهان پیوسته در تغییر را به صورت جهانی از مفاهیم ثابت بازسازی میکند. البته این ذهن خلاق و توانا از دستگاه حسی ما مستقل نیست و گاه دچار خطا میشود و با این حال گاه خطای خود را کشف کرده و به تحلیلش میپردازد.[1]