اختلال افسردگی عمده
نوعی اختلال روانی / From Wikipedia, the free encyclopedia
اختلال افسردگی عمده یا اختلال افسردگی ماژور یا اختلال افسردگی اساسی/تکقطبی (به انگلیسی: Major Depressive Disorder) یک بیماری روانی[8] است که مشخصههای اصلی آن، حالت افسردگی در وضعیتها و موقعیتهای مختلف، عزت نفس پایین و بیعلاقگی به انجام فعالیتهایی که بهطور معمول، لذتبخش هستند، به مدت دستکم، دو هفته میباشد.[1] افسردگی، معمولاً با علائمی مثل نداشتن عزت نفس، اختلالات خواب، اختلالهای خوردن، خستگی، بیحالی و احساس دردِ بدون دلیل، همراه است.[1] همچنین در مواردی، فرد افسرده ممکن است هذیان بگوید یا چیزهایی ببیند یا بشنود که دیگران توانایی احساس آنها را ندارند (سایکوز).[1] بعضی از بیماران، به نوعی افسردگی بازگشتی، دچار هستند؛ به این معنا که فرد، دورههایی از افسردگی را تجربه میکند که ممکن است بین هر دوره، سالها فاصله باشد. افسردگی، تاکنون علت اصلی خودکشی در جهان بوده و شناختهشدهترین بیماری روانی میباشد که صدها سال است تحقیقات بسیاری بر آن صورت گرفته؛ شایان ذکر است که اختلالهای افسردگی میتوانند تأثیراتی بسیار منفی بر شخصیت فرد، کار، درآمد مالی، زندگی تحصیلی و نیز وضعیت خواب، عادتهای غذایی و سلامت عمومی او داشته باشد[1] و همین عوارض، مراجعهٔ هنگام روانشناس بالینی و روانپزشک را در صورت مشاهدهٔ نشانهها به امری ضروری تبدیل میکند.[9] طبق آمارگیریهای صورت گرفته، بین ۲ تا ۷ درصد بالغان افسرده، با خودکشی میمیرند.[9] و بیش از ۶۰٪ افرادی که با خودکشی، جان خود را از دست میدهند، مبتلا به افسردگی حاد یا دیگر اختلالهای خلقی بودهاند.[10]دارودرمانی افسردگی خفیف تا متوسط عموماً با ترکیبی از مهارکنندههای بازجذب سروتونین (مانند فلوکستین) و بنزودیازپینها (مانند آلپرازولام) صورت میگیرد. در افسردگی نسبتاً شدید تا شدید روانپزشک ممکن است یک ضد افسردگی سه حلقهای مثل ایمی پرامین تجویز کند. افسردگیهای بسیار شدید نیاز به یک درمان اساسی داشته و روانپزشکان در برخی از این موارد که با هذیان و هالوسه نیز همراه است، از درمان با ضربه الکتریکی تشنج آور و داروهای مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز، بهره ببرند. البته تقریباً اخیراً تجویز همزمان دو داروی فلوکستین/الانزاپین (تحت نام تجاری Symbayax) برای بیماران به شدت افسرده که علائم توهم و هذیان نیز دارند، بسیار مفید گزارش شده است.
اختلال افسردگی عمده | |
---|---|
نامهای دیگر | افسردگی بالینی، افسردگی اساسی، افسردگی تکقطبی، اختلال تکقطبی، افسردگی مکرر |
نقاشی بر دروازهٔ ابدیت اثر ونسان ون گوگ(۱۸۹۰)که یک پیرمرد غمگین به شدت افسرده را نشان میدهد! خود ونسان ون گوگ به افسردگی مزمن دچار بود که در نهایت خودکشی کرد. | |
تخصص | روانپزشکی |
نشانهها | بدخلقی و افسردگی، عزت نفس پایین، از دست دادن علاقه در فعالیتهای بهطور معمول لذتبخش، انرژی کم، درد بدون دلیل مشخص[1] |
عوارض | خودآزاری، خودکشی[2][3] |
دورهٔ معمول آغاز | دههٔ دوم و سوم (ایران) زندگی[4] |
دورهٔ بیماری | بیش از (حداقل) ۲ هفته[1] |
علت | عوامل محیطی (تجارب نامطلوب زندگی، رویدادهای استرسزای زندگی)، ژنتیک و عوامل روانی، شکست عشقی، افت تحصیلی، تنهایی مکرر و…[5] |
عوامل خطر | سابقهٔ خانوادگی، تغییرات عمدهٔ زندگی، داروهای خاص، مشکلات سلامت مزمن (اغلب سرطان)، اختلال سوءمصرف مواد، بیماریهای روانی دیگر که از بستر آن افسردگی برمیخیزد مانند اختلال دوقطبی، اختلال پانیک و اختلالات شخصیتی[1][5] |
تشخیص افتراقی | اختلال دوقطبی، اختلال کمتوجهی - بیشفعالی، غم[6] |
درمان | رواندرمانی، داروهای ضدافسردگی، شوکدرمانی، ورزش کردن[1][7] |
طبقهبندی و منابع بیرونی | |
دادگان بیماریها | 3589 |
پیشنت پلاس | اختلال افسردگی عمده |
تصور میشود که عامل اصلی بُروز افسردگی، زمینهٔ ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روانشناسی باشد.[1] همچنین عواملی همچون سابقهٔ خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی داروهای روانپزشکی، مشکلات مزمن سلامتی و سوءمصرف مواد مخدر، میتوانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند.[1] البته در ۴۰٪ موارد، عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده است. تشخیص افسردگی کاملاً بر پایهٔ تجربیات گزارششدهٔ خود فرد و بررسیهای وضعیت شناختی است و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن، وجود ندارد؛[11] اما در مواردی، آزمایشهایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است نشانههای مشابهی را بهوجود آورند، انجام میگیرد. بین افسردگی و غم که بخشی عادی از زندگی بوده و خفیفتر است، تفاوت وجود دارد.[11]
معمولاً، مبتلایان به افسردگی بهوسیلهٔ رواندرمانی، دارو درمانی و تجویز داروهای ضدافسردگی تحت درمان قرار میگیرند.[1] درمان بهوسیلهٔ دارو، مؤثر بهنظر میرسد؛ اما تأثیر آن ممکن است فقط در حالات حاد بیماری احساس شود. دارو درمانی فقط برای رساندن بیمار به حالت پایدار و پایا میتواند مفید باشد و حتماً در کنار دارودرمانی، به رواندرمانی توسط روانشناس متخصص، نیاز است. استفاده بلندمدت دارو بدون رواندرمانی با شکست فرایند درمان، مواجه خواهد شد[12][13] اما اینکه میتواند بر احتمال خودکشی تأثیرگذار باشد یا خیر، معلوم نیست.[14] مشاورههای درمانی نیز بهصورت رفتاردرمانی شناختی و رواندرمانی بین فردی انجام میشود.[1][15] در صورتی که روشهای نامبرده تأثیرگذار نباشند، شوکدرمانی ممکن است امتحان شود[1] و در مواردی که خطر صدمهرسانی به خود وجود دارد، ممکن است برخلاف تمایل فرد، او را بستری کنند.[16] تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر (۳٫۶٪) در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی عمده بودهاند.[17] درصد افرادی که دستکم یکبار به این بیماری مبتلا شدهاند، از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه، متغیر است.[4] نرخ طول عمر در کشورهای توسعهیافته (۱۵٪) بیشتر از کشورهای در حال توسعه (۱۱٪) است[4] که این به نوبهٔ خود، طول دورههای افسردگی را مخصوصاً در دورههای بازگشتیافته بیشتر میکند.[17] شایعترین دورهٔ ابتلا، دههٔ ۲۰ یا ۳۰ زندگی است. تعداد ابتلاها در زنها نیز دو برابر مردان، گزارش شده است.[4][18]
انجمن روانپزشکی آمریکا، «افسردگی اساسی» را در سال ۱۹۸۰ به مجموعهٔ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، معروف به DSM-III اضافه نمود[19] که در واقع انشعابی از رواننژندی افسردگی در DSM-II است که در آن، افسردگی با علائمی همچون کجخلقی و اختلالات سازگاری با حالت پریشانی ناشی از افسردگی، مرتبط دانسته شده بود.[19]