شاخهای از زبانهای ترکی اغوزی که در قفقاز، منطقۀ آذربایجان و خاور ترکیه تکلم میشود. From Wikipedia, the free encyclopedia
ترکی آذربایجانی (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان تورکجهسی) یا ترکی آذری (به ترکی آذربایجانی: آذری تورکجهسی)[8][9][10] که در اکثر زبانهای جهان با نام زبان آذربایجانی (به آذربایجانی: آذربایجان دیلی) شناخته میشود، زبانی از خانواده زبانهای ترکی است که با دو گویش در جمهوری آذربایجان و مناطق آذربایجان ایران تکلم میشود. عمده تفاوت بین دو گویش در تلفظ برخی واژگان، وامواژگان روسی، فارسی، عربی و انگلیسی و تفاوتهایی مختصر در چند مورد دستوری است.[11] زبان ترکی آذربایجانی در جمهوری آذربایجان زبان رسمی و در داغستان یکی از زبانهای رسمی مصوب فدراسیون روسیه است.
ترکی آذری | |
---|---|
ترکی آذری | |
Azəri Türkcəsi (خطّ لاتین) آذری تورکجهسی خط فارسی | |
بیان | آذربایجان دیلی |
زبان بومی در | ایران، جمهوری آذربایجان، ترکیه، گرجستان، روسیه، عراق[1] |
قومیت | آذریها |
شمار گویشوران | ۲۴ میلیون نفر (۲۰۲۲) شامل لهجه آذری شمالی، لهجه آذری جنوبی[2][3][4][5][6][7] (بدون تاریخ) |
ترکی
| |
الفبای ترکی آذربایجانی (لاتین و سریلیک در جمهوری آذربایجان و روسیه، خط فارسی در ایران) | |
وضعیت رسمی | |
زبان رسمی در | جمهوری آذربایجان روسیه- در داغستان گرجستان در مارنئولی |
کدهای زبان | |
ایزو ۱–۶۳۹ | az |
ایزو ۲–۶۳۹ | aze |
ایزو ۳–۶۳۹ | aze |
زبانشناسی | بخشی از 44-AAB-a |
مناطقی که در آنها ترکی آذربایجانی صحبت میشود مناطقی که گویشورانِ ترکی آذربایجانی در اکثریت هستند مناطقی که گویشورانِ ترکی آذربایجانی در اقلیت قابل توجهی هستند | |
زبان ترکی آذربایجانی بخشی از شاخه زبانهای اغوز زبانهای ترکی است و به ترکی استانبولی، زبان ترکی قشقایی و ترکی خراسانی بسیار نزدیک است. ترکی آذربایجانی به عنوان زبان گفتاری همچنین در نواحی شرقی ترکیه و جنوب گرجستان[12] و داغستان[13] و قسمتهایی از شمال خراسان رایج است. زبان ترکی آذربایجانی در برخی کشورهای خاورمیانه از جمله عراق، سوریه و افغانستان هنوز گویشوران بسیاری دارد.[14]
زبان ترکی آذربایجانی از زبانهای فارسی و عربی در واژگان، سامانه آوایی و دستوری اثر پذیرفته است. در ایران، شهرهای تبریز، ارومیه (به غیر از مناطق کردنشین)، اردبیل و زنجان و بخشهای از استان قزوین[15] به ترتیب بزرگترین شهرهایی اند که ترکی آذربایجانی در آنها تکلم میشود.[16][17]
زبان ترکیای که در ایران و سراسر آذربایجان و قفقاز و آسیای صغیر رواج دارد، در منابع تاریخی با عناوین مثل ترکی شیعی، ترکی علوی، ترکی ایرانی یا ترکی آذری یاد شده است.[18] ترکی آذربایحانی علاوه بر مرکز و شمال غرب کشور در جنوب ایران و استان کرمان نیز رواج دارد. افشارهای کرمان و ترکهای بیچاقچی از اقوام ترکتبار منطقه آذربایجان هستند که در دورههای مختلف تاریخی به جنوب ایران و منطقه کرمان مهاجرت کردهاند.[18] افشارها از گروههای قومی بزرگ و پرجمعیت اقوام ترک هستند که علاوه بر آذربایجان در مناطق مرکزی ایران از جمله زنجان، قزوین و همدان تا خوزستان حضور چشمگیری دارند.[18]
در محدوده آذربایجان در گذشته و قبل از گسترش زبان ترکی آذربایجانی، زبان آذری (پهلوی) رایج بود که به مرور پس از ورود و اسکان قبایل تُرک و قزلباش به خصوص در دوره سلجوقیان و صفویه، و ترک سازی به فراموشی سپرده شد.[19][20]
لارس یوهانسون(Johanson, 1998) پراکندگی و گوناگونی زبانهای خانواده ترکیتبار را بر اساس جنبههای خویشاوندی ویژگیهای رده شناختی به شش گروه اصلی تقسیمبندی کرد:[21]
ترکی آذربایجانی یکی از زبانهای ترکیتبار و زبان اغلب مناطق آذرینشین ایران از جمله آذربایجان است. این زبان در کنار ترکی استانبولی و گاگائوز در زیرشاخه غربی از گروه زبانهای اوغوز قرار میگیرد. ترکی خراسانی و ترکمنی زیر شاخه شرقی و زبان قشقایی زیر شاخه جنوبی زبانهای اوغوز را تشکیل میدهند.[22]
مهمترین گویشهای زبان ترکی آذربایجانی موجود در ایران عبارتند از:
بیوک رسول اوغلو است که در سال ۱۹۹۶ طی مقالهای منتشر و اعلام داشته است که این دستهبندی بر اساس ملاحظات میدانی و بر مبنای ۱- مشخصات آوایی، ۲- ویژگیهای جغرافیایی مناطق و ۳- قواعد زبانی (قواعد کلی و هماهنگی اصوات) میباشد. بیوک رسول اوغلو لهجههای ترکی آذربایجانی در ایران را به ۸ گروه به شرح زیر دستهبندی کرده است (در مقاله اصلی لهجه نهم لهجه خلج نامیده شده در حالی که زبان خلجی یک زبان مستقل است):[23][24]
زبان ترکی آذربایجانی در شمال غربی ایران به ۸ لهجه یا گویش اصلی تقسیم میشود:
همچنین آکوپ دیل آچار، زبانشناس ترکیه ای، لهجه ترکی آذربایجانی ایران را به ۹ گروه جغرافیایی به شرح زیر دستهبندی کرده است:
اطلاعات بیشتری در بارهٔ چگونگی این دستهبندی و استناد علمی آنها در دست نیست.[23]
لهجههای ترکی آذربایجانی در جمهوری آذربایجان با توجه به ویژگیهای جغرافیایی و تاریخی به چهار گروه تقسیم شدهاند:[25]
تفاوت این لهجهها در برخی آواها، صداها و نحوه ادای برخی صامتها و مصوتها است.
در مورد شمار سخنگویان به زبان ترکی آذربایجانی، اتفاق نظر وجود ندارد و برآوردها ناهمسانند. بنیاد این تفاوت، ارائه نشدن آمار رسمی از سوی ایران و ترکیه و عراق است. تمامی ارقام ارائهشده بر پایه برآوردها است. اتنولوگ یکی از معتبرترین مراجع آمارهای زبانی، جمعیت گویشوران تمام لهجهها و گروههای این زبان (شامل دو زیرگروه اصلی آذری شمالی و آذری جنوبی) در سال ۲۰۱۸ میلادی را در مجموع اندکی بیش از ۲۳ میلیون نفر برآورد کرده است. تمامی آذریهای جمهوری آذربایجان، ایرانیان آذری، ترکمنهای عراق و سوریه، آذریهای روسیه و ترکیه و آمریکا و سایر اقلیتهای آذری زبان در تمام دنیا در این برآورد منظور شدهاند. سایت اتنولوگ، گویش سلجوقی این زبان را در حال حاضر منقرض اعلام کرده است.[3][4][5][6][7][26]
اتنولوگ، جمعیت آذری زبانان ایرانی را در سال ۲۰۱۶ میلادی را ۱۰٬۹۰۰٬۰۰۰ برآورد کرده، و گسترش آن را در شمال (غربی) و مرکز ایران میداند.[5][27] منابع پژوهشی دیگری جمعیت گویشوران زبان ترکی آذربایجانی در ایران را ۱۵ میلیون نفر ذکر میکنند.[28][29] کتابچهٔ سازمان سیا، شمار سخنگویان ترکی آذربایجانی در ایران را معادل ۱۶٪ کل جمعیت این کشور تخمین زده است.[30] برآورد دانشنامهٔ زبان کمبریج[31] برای سال ۱۹۸۶، ۱۲ میلیون در کل و ۷ میلیون در ایران (۱۵٪) بوده است (با احتساب قشقاییها). دانشنامهٔ بینالمللی زبانشناسی[32] نیز در برآورد سال ۱۹۸۶، تعداد سخنگویان این زبان را در ایران ۷٬۷۶۰٬۰۰۰ نفر (۱۶٪ درصد) برآورد میکند که به تخمین دانشنامهٔ زبان کمبریج بسیار نزدیک است. در تخمینهای دیگری مانند سایت اتنولوگ جمعیت ایرانیان آذری ۱۵٬۵۰۰٬۰۰۰ نفر اعلام کرده است.[33] همچنین، سازمان سیا در سال ۲۰۰۸ جمعیت ترکزبانان جمهوری آذربایجان را ۹٫۰۳٪ از مردم آن کشور گزارش کرده است.[34]
به باور محمدباقر کریمی، استاد مهندسی کامپیوتر در دانشگاه آزاد تبریز،[35] زبان ترکی آذربایجانی چنان تضعیف شده است، که گویشورانش در فضاهای رسمی و حتی ادبی گاهی تنها قادر اند، که تنها فعل جمله را به ترکی بگویند و دیگر واژهها، در فضاهای رسمی به فارسی و عربی گفته میشود. این زبان در جهت ظرفیتسازی برای کسب توانایی همسویی با دستاوردهای جدید بهروز نمیشود و به دلیل نبود نوشتار و نبود کاربرد رسمی، حضور همهجانبه اش در زندگی روزمره و رسمی افراد را از دست داده است. گویشوران نیز به مرور حضور ذهن واژهای خودشان در حوزه زبان را از دست دادهاند و دلبستگی در میان گویشوران برای استفاده کم شده است. بدین ترتیب بیش از پیش تضعیف شده و با از دست دادن جایگاه کاربردی خود به عنوان یک زبان غیررسمی به گوشه انزوا میرود و در سرانجام سرنوشتی جز مرگ نخواهد داشت.[36]
خطر نابودی زبان یک سیر طبیعی برای بیش تر زبانها در جهان در حال رویداد است و انقراض زبانها پدیدهای فراگیر در جهان امروز است.[37][38] برای نمونه حسن راشدی از چهرههای نزدیک به جریانات قوم گرا، معتقد است با ادامه وضع کنونی آینده ای جز نابودی برای زبان ترکی در ایران نمیتوان تصور کرد.[39] این واکنشهای افراطی منحصر به زبانشناسان یا فعالان فرهنگی و سیاسی نبوده است، بلکه حتی حسن عاملی، امام جمعه و نماینده ولی فقیه در اردبیل (و همچنین عضو مجلس خبرگان) نیز به دفعات اظهارات قوممدارانه داشته است.[40]
به عقیده علی ابوالقاسمی کارشناس و پژوهشگر حوزه تاریخ و فرهنگ، زبان ترکی آذربایجانی شمال استان همدان آسیب دیده است که بخشی از علل آن به بطن جامعه ترکزبانان شهرستانهای شمالی استان همدان برمیگردد. به مرور زمان، واژههای زبان ترکی در معرض فراموشی قرار گرفته است و کلماتی از دیگر زبانها، از جمله فارسی و عربی و ترکی استانبولی در میان لهجههای ترکزبان این استان رسوخ یافته است.[41]
با همه این ادعاها مؤسسه آیرام وابسته به حزب عدالت و توسعه اردوغان که تلاش زیادی برای تحریک اقوام آذری در ایران دارد، ادعا میکند که میزان توجه و تولید آثار ترکی در ایران بیش تر شده است که با گفتار گروههای جدایی طلب پان ترکیست ایرانی تناقض دارد.[42]
زبان ترکی آذربایجانی پس از زبان ازبکی دومین زبان از زبانهای ترکی است که از فارسی بیشترین تأثیر را گرفته است. این تأثیر بیشتر در واجشناسی، مجموعه لغات و ساختار بوده است و بهصورت کمتر در صرف این زبان بوده است. تأثیر عناصر زبانهای ایرانی بر آغوزی از آسیای میانه آغاز شده است.[43]
از سوی دیگر زبان فارسی نیز وامواژههایی را از زبان ترکی آذربایجانی گرفته است.[44] در طول تاریخ، سرزمین فارسیزبانان، از جمله فلات ایران، شاهد فرمانروایی سلسلسههایی با منشأ ترکی آذربایجانی بوده است و این عامل بر تأثیر متقابل زبانهای فارسی و ترکی برهم مؤثر بوده است. غزنویان، سلجوقیان، تیموریان، صفویان و قاجاریان هر یک تأثیر و ردپایی از خود بر فرهنگ و ادبیات فارسی گذاشتهاند.[45]
جملههای مرکب در ترکی تحت تأثیر زبان فارسی تغییر بنیادینی کرده است. خیلی از حروف ربط در زبان ترکی از پارسی وام گرفته شده است :ü (و)[46] ve (و)، ya (یا)، ägär (اگر)، čünki (چونکه), gah . . . gah (گه گاه)، häm (هم، نیز)، hämčinin (همچنین)، häṛčänd (هرچند)، härgah (هرگاه)، nä . . . nä (نه .. نه)، näinki (نه اینکه)، yainki (یعنی که)، y axud(یا)، zira (زیرا)، bälkä (بلکه)، hämišä (همیشه)، mägär (مگر).[47]
بیشتر این حروف ربط با توجه ساختار متفاوت ترکی، در ترکی وجود ندارند و برخی هم وجود دارند اما به صورت مستقل نمیتوانند بکار روند و تنها در جمله یا عبارت مرکب به انتهای فعل یا اسم میچسبند. بهعنوان مثال در ترکی نمیتوانید بگویید اگر الف و ب (if a and b) چرا که حرف ربط «و» وجود ندارد و همچنین معادل حرف ربط «اگر» در ترکی (سه) فقط به انتهای فعل میچسبد. به همین دلایل زبان ترکی عثمانی، ازبکی، ترکی آذری تحت تأثیر زبان فارسی تغییرات بنیادینی کرده است؛ مانند نمونههای زیر:[48][49][50]
از نگاه ریختشناسی یا مورفولوژی: کاربرد بسیاری از پسوندهای فارسی، مانند -باز، ستان، دار، دان، پرست، کار، گر و پیشوندهای فارسی مانند بی-، با- و نا- مانند «قمارباز»، «همکار»، «بیادب» یا «نامرد» کاربرد وجه التزامی مشابه فارسی مانند «آلام» به جای «آلسام» (؟) (بخرم) که بنظر میرسد مخصوص ترکی آذری ایران باشد. در صفت تفضیلی و عالی پرهیز از ادات «داها» و «ان» (تر، ترین)، مانند «بو اوندان یاواشدی» به جای «بو اوندان داها یاواشدیر» (این از آن آهستهتر است) و «لاپ گؤزل طبیعت» به جای «ان گؤزل طبیعت» (زیباترین طبیعت). با توجه به اینکه در ترکی استانبولی زمان حال کامل (ماضی نقلی) وجود ندارد[53] برخی[54] حتی احتمال میدهند که صرف ماضی نقلی مانند «گلمیشم» یا «گلیپسن» (آمدهام، آمدهای) که در ترکی ترکیه موجود نیست، نتیجهٔ تأثیر فعل ماضی نقلی در زبان فارسی است.[43]
زبان ترکی آذربایجانی مانند سایر زبانهای ترکی از لحاظ واژه تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است و وامواژههایی از فارسی وارد این زبان شدهاند. برای نمونه:
اولین شکل شناخته شده در ادبیات آذربایجانی مربوط به شیخ عزالدین پورحسن اسفراینی که یک دیوان شامل غزل فارسی و ترکی آذری سرودهبود.[59][60] غزلهای ترکی آذربایجانی خود را تحت نام حسناوغلو ثبت کرده است.[59]
در قرن چهاردهم میلادی آذربایجان، قفقاز و بخشهای غربی ایران تحت سلطه حکومتهای قره قویونلو و آق قویونلو بود.[61] در دوران این حکومتها شاعرانی مانند قاضی برهانالدین، حبیبی و جهانشاه قراقویونلو با تخلص حقیقی زندگی میکردند؛ که نخستین آثار ترکی آذری را در آن دوران از خود به جا گذاشتهاند. اواخر قرن چهاردهم، زمان ظهور یکی از بزرگترین شعرای آذربایجانی، عمادالدین نسیمی بود؛[62] دیوان اشعار وی از بزرگترین دیوان شعرهای زبانهای ترکی بهشمار میرود.[63][64][65] آموزههای صوفی و عرفانی حروفیه از اواخر قرن ۱۴اُم تا اوایل قرن ۱۵اُم میلادی رواج داشت[66] عمادالدین نسیمی یکی از برجستهترین استادان دیوان ادبیات در تاریخ ادبی زبانهای ترکیتبار بوده است.[66] وی به زبان فارسی[64][67] و عربی[66] نیز آثاری داشته است. پس از معرفی سبک دیوان ادبیات و غزل، عمادالدین نسیمی در قرن ۱۵اُم، شاعران مشهور آذربایجانی چون شاه اسماعیل خطایی، قاسم انوار و محمد فضولی ادبیات آذربایجانی را گسترش دادند.
کتاب دده قورقود نیز نام یکی از قدیمیترین داستانهای اسطورهای ترکهای اغوز است که در حدود قرن شانزده میلادی به صورت مکتوب درآمده است.[68][69] این مجموعه از ۱۲ داستان به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعه پر ارزشی است که زندگی، ارزشهای اجتماعی و باورهای ایلهای ترکی را نشان میدهد. قدمت داستانها مربوط به قرنهای چهاردهم و پانزدهم میلادی میباشد[70][71][72].
شاعر قرن شانزدهم آذربایجانی، محمد فضولی غزلهای فلسفی، تغزلی و بزمی خود را در زبانهای ترکی آی، عربی و فارسی میسرود. وی با بهرهگیری از سنتهای زیبای ادبی از محیط خود، و پیروی از میراث پشتیبانش، موجب شد تا فضولی به یکی از چهرههای برجسته ادبی جامعه ادبیات آذربایجانی تبدیل شود. از محمد فضولی دیوان غزل و قصیدهای به یادگار مانده است.
سبک شاعران آذربایجانی در ادامه قرن ۱۶اُم به سمت عاشیقها رفت و قرن شانزدهم پس از تثبیت سیطره سلسله صفوی بر ایران قویاً توسعه یافت؛ و شاه اسماعیل یکم با تخلص خطایی[73] و بعد با پیدایش "سبک قوشما فرزند شاه اسماعیل، شاه تهماسب و بعدتر شاه عباس دوم نیز در گسترش ادبیات آذربایجانی کوشید.[74]قوسی تبریزی[75] از شاعران مشهور آذریزبان[76] دو نسخه از دیوان ترکی آذربایجانی از وی به جا مانده است[77] و صائب تبریزی شاعر تبریزیتبار اهل اصفهان نیز از معروفترین شاعران عصر کلاسیک میباشند که هفده غزل به زبان ترکی آذربایجانی سروده است.[78]
ادبیات شفاهی مردم آذربایجان به قسمتی از ادبیات مردم آذری، باورهای عامه، افسانهها، داستانها، موسیقی، ضربالمثلها و رسومهای دهان به دهان یا سینه به سینه یا نسل به نسل از نسلهای گذشته بجا مانده گفته میشود.[79][80] ادبیات شفاهی و عاشیقی آذربایجانی به علت مردمی بودن، توانسته است بالندگی خود را بسیار خوب حفظ کند. داستانهای کاملی چون کوراوغلو و اصلی و کرم با سوژههای بسیار متفاوتی بهطور زنده توسط هنرمندان مردمی پدید آمدهاند. این داستانها برای اولین بار در قرن بیستم به صورت کتبی درآمده و مانند بسیاری از آثار ادبی جمعآوری شدهاند.
بایاتیها یا دوبیتیهای شفاهی آذربایجان از غنای بالایی برخوردارند. ادبیات و موسیقی عاشیقها با قدمتی دیرینه جایگاه و تقدس خاصی بین ترکزبانها و آذربایجانیان دارد.[81][82] آتالار سؤزو یا امثال زبان ترکی که عموماً پندهایی عاقلانه و انسانی است. آغیلار (مرثیهها) و لایلالار نیز قسمتی از ادبیات شفاهی ترکی آذربایجانی را تشکیل میدهند. داستانهای فولکلوری چون کوراوغلو، اصلی و کرم، آرزی و قمبر، عباس و کولگز، عاشیقغریب، قاچاقنبی،... از غنای ادبیات شفاهی مردم آذربایجان آذربایجان سخن میگویند.
فارسی[84] |
لاتین |
سیریلیک |
لاتین کنونی |
---|---|---|---|
آ ا | A a | А а | A a |
ب | B b | Б б | B b |
ج | C c | Ҹ ҹ | C c |
چ | Ç ç | Ч ч | Ç ç |
د | D d | Д д | D d |
ائ ئ ئ | E e | Е е | E e |
اَ ه ه | Ə ə | Ә ә | Ə ə |
ف | F f | Ф ф | F f |
گ | G g | Ҝ ҝ | G g |
غ | Ƣ ƣ | Ғ ғ | Ğ ğ |
ح، ه | H h | Һ һ | H h |
خ | X x | Х х | X x |
ای̂ ی̂ ی̂ | Ь ь | Ы ы | I ı |
ای ی ی | I i | И и | İ i |
ژ | Ƶ ƶ | Ж ж | J j |
ک | K k | К к | K k |
ق | Q q | Г г | Q q |
ل | L l | Л л | L l |
م | M m | М м | M m |
ن | N n | Н н | N n |
اوْ وْ | O o | О о | O o |
اؤ ؤ | Ɵ ɵ | Ө ө | Ö ö |
پ | P p | П п | P p |
ر | R r | Р р | R r |
س، ث، ص | S s | С с | S s |
ش | Ş ş | Ш ш | Ş ş |
ت، ط | T t | Т т | T t |
اۇ ۇ | U u | У у | U u |
اۆ ۆ | Y y | Ү ү | Ü ü |
و | V v | В в | V v |
ی | J j | Ј ј | Y y |
ز، ذ، ض، ظ | Z z | З з | Z z |
تاریخچه نگارش به زبان آذربایجانی به سده چهاردهم میلادی بازمیگردد. امروزه در آذربایجان ایران از خط عربی ترکی برای نگارش استفاده میشود و در کشور جمهوری آذربایجان، پس از کنار گذاشتن خط نوشتاری سیریلیک (کریل)، مانند ترکیه از خط لاتین بهره میگیرند.[11]
در سده ۱۹ میلادی افرادی مسئلهٔ تغییر الفبای ترکی آذربایجانی را مطرح کردند. میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۸۷۸) و جلیل محمد قلیزاده از این دسته افراد بودند. البته این امر با مخالفت شدید گروههای دیگر از جمله برخی فرهنگیان و روحانیان روبرو شد. صرف نظر از دغدغهٔ روحانیان که معتقد بودند تغییر خط ارتباط مردم را با قرآن و دیگر متون دینی قطع خواهد کرد برخی اهالی فرهنگ اعتقاد داشتند که خط بخشی از هویت هر قوم را تشکیل میدهد و از آنجایی که چند صد سال است که تمام متون ادبی ترکی و هزاران هزار کتاب در این خط تألیف شدهاند تغییر خط به نوعی یک گسستگی فرهنگی به وجود خواهد آورد. این مسئله در دورهٔ بسیار کوتاه جمهوری دمکراتیک آذربایجان (۱۹۱۸–۱۹۱۹) نیز مطرح گشت. بعد از پیروزی بلشویکها چندین روزنامه به خط لاتین در باکو چاپ میشد؛ ولی خط عربی هنوز به کار گرفته میشد. در سال ۱۹۲۴ نریمان نریمانف رهبر بلشویک آذربایجان توانست قانون استفاده از لاتین در امور دولتی را به تصویب مجلس جمهوری آذربایجان شوروی برساند.[85]
در سال ۱۹۲۶ اولین کنفرانس ترکشناسی در باکو برگزار شد. گردآمدگان تصمیم گرفتند که خط لاتین را خط مورد استفادهٔ تمام ترکزبانان آذربایجانی جهان اعلام کنند. دو سال بعد به رهبری آتاترک اصلاح خط در ترکیه به اجرا گذاشته شد و الفبای لاتین جایگزین الفبای عثمانی (عربی) گردید. در همین سال کمیتهای به نام یئنی اَلیفبا (الفبای جدید) در مسکو به تدوین الفبای یکدستی پرداخت که در تمامی جمهوریهای ترکزبان اتحاد جماهیر شوروی (آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان) استفاده شود. این الفبا به مدت بیش از ده سال مورد استفاده بود.[85][86]
در سال ۱۹۳۹ الفبای لاتین کنار گذاشته شده و خط سیریلیک روسی جایگزین خط لاتین گردید. همچنین تدریس زبان روسی در تمام مدارس اجباری اعلام شد. سیاست تجزیه کردن ملتها و ممانعت از احساسات ملیگرایانه میتواند از دلایل تغییر دوبارهٔ خط در این دوره و عدم هماهنگی بین گروههای زبانی مشترک در تدوین الفبای جدید باشد. ترس استالین که از اتحاد و قدرت گرفتن دوبارهٔ مسلمانان -که اغلب آنها ترک بودند- سرکوب زبانهای غیرروس در محدودهٔ جغرافیای اتحاد شوروی با جایگزینی زبان روسی به شدت ادامه یافت که تا سقوط این اتحادیهٔ در ۱۹۹۱ ادامه داشت؛ ولی بعضی از این جمهوریها پس از استقلال خود در سال ۱۹۹۱ الفبای خود را دوباره به لاتین برگرداندند.[85][88]
در سال ۱۹۹۱ پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان الفبای لاتین دوباره رسمی و الفبای سیریلیک کنار گذاشته شد. آثار مکتوب زیادی به زبان آذربایجانی با الفبای عربی بر جای مانده است که تمامی این کتب هنوز به خط لاتین در دسترس نیستند. خط لاتین آذربایجانی با چند حرف اضافه (x,q، ə) یعنی (اَ، ق، خ) اندکی با خط لاتین ترکی استانبولی متفاوت است. در حال حاضر زبانهای ترکی که از الفبای لاتین استفاده میکنند، عبارتند از ترکی آذربایجانی (جمهوری آذربایجان)، ترکی ترکیه، ترکی کریمه، ترکمنی (در ترکمنستان)، ترکی گاگائوزی، قزاقی (در قزاقستان، در حال تغییر به لاتین) و ازبکی (در ازبکستان). سابقاً تاتاری و قرقیزی نیز به لاتین نوشته میشد.[85]
در آذربایجان ایران، ترکی آذربایجانی به الفبای عربی نوشته میشود. اما مخصوصاً در یکی دو دههٔ اخیر، الفبای لاتین نیز در میان ترکزبانان ایران، به دلیل سهولت تایپ در کامپیوتر و تلفن هوشمند، و به دلیل یادگیری سادهٔ آن، رواج پیدا کرده.
در دهههای گذشته در ایران تلاش برای تدوین و گسترش استاندارد واحد برای نوشتار ترکی انجام شده است. در طی سمیناری به سرپرستی دکتر جواد هیئت، روزنامهنگار، فرهنگی، و جراح ترکزبان، و مؤسس مجلهٔ وارلیق و با حضور سایر فرهنگیان ترکزبان در سال ۱۳۸۰، «دستورالعمل نوشتن زبان ترکی - تصمیمات اتخاذ شده توسط سمینار اورتوگرافی» (به ترکی آذربایجانی تۆرک دیلی یازی قۇراللاری؛ اوْرتوقرافی سمینارینین آلدیغی قرارلار) منتشر شد.[89] البته که به دلیل کوتاهی در تدریس زبان مادری توسط آموزش و پرورش، گسترش استاندارد واحد در میان ترکزبانان ایران کند بوده است. ولی، این دستور العمل، امروزه توسط جامعهٔ فرهنگی ترکزبان، مجلات و نشریات ترکزبان، مدرسان زبان ترکی آذربایجانی، و نهادها و مؤسسات مختلف پذیرفته شده است. همینطور، این دستورالعمل توسط محققان دانشگاه محقق اردبیلی برای تدوین فرهنگ لغت جامع فارسی-ترکی آذربایجانی پذیرفته شد.[90]
ویکیپدیای ترکی آذربایجانی نیز این دستورالعمل را سرلوحهٔ خویش برای نوشتار صحیح ترکی آذربایجانی قرار داده.
زبانهای ترکی دیگری که از الفبای عربی استفاده میکنند، شامل ترکمنی (در ایران)، ازبکی (در افغانستان)، اویغوری، قزاقی (در سینکیانگ)، قرقیزی (در سینکیانگ) میباشند.
گویشوران ترکی و آذربایجانی تا حدی میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند زیرا هر دو زبان تنوع قابل توجهی دارند و تا حدی متقابل قابل فهم هستند، اگرچه درک ترکی برای گوینده آذربایجانی آسانتر از برعکس است.[91] سریالهای ترکی در بین آذریهای ایران و آذربایجان بسیار محبوب هستند. رضا شاه پهلوی ایران (که به آذربایجان ایران صحبت میکرد) در سال ۱۹۳۴ با مصطفی کمال آتاتورک ترکیه ای (که به زبان ترکی استانبولی صحبت میکرد) دیدار کرد. این دو در حال گفتگو به زبان مربوط خود با یکدیگر فیلمبرداری شدند و بهطور مؤثر ارتباط برقرار کردند.[92][93]
در یک مطالعه در سال ۲۰۱۱، ۳۰ شرکت کننده ترکیهای مورد آزمایش قرار گرفتند تا روشن شود که آنها تا چه اندازه زبان آذربایجانی نوشتاری و گفتاری را درک میکنند. مشخص شد که اگرچه ترکی و آذربایجانی از نظر گونهشناسی زبانهای مشابهی هستند، اما از سوی ترکزبانها درک آن به اندازهای نیست که تخمین زده میشود.[94] در مطالعه ای در سال ۲۰۱۷، آذربایجانیهای ایرانی بهطور متوسط ۵۶ درصد از درک پذیری در زبان گفتاری ترکی را کسب کردند.[95]
در زیر چند همزاد با املای متفاوت در آذربایجان و ترکی آورده شده است:
ضمیر شخصی اول شخص مفرد در آذربایجانی mən است همانطور که در ترکمنی نیز من است، در حالی که در ترکی استانبولی بن است. همین امر در مورد ضمایر اثباتی bu نیز صادق است، جایی که صدای b با صدای m جایگزین میشود؛ مثلاً: bunun>munun/mının, muna/mına, munu/munı، munda/mında, mundan/mından.[97] این امر در زبان ادبی ترکمنی نیز مشاهده میشود، جایی که ضمیر اثباتی bu مانند: munuñ, munı, muña, munda, mundan, munça دچار تغییراتی میشود.[98] جایگزینی b>m در بسیاری از لهجههای زبان ترکمنی دیده میشود و ممکن است در کلماتی مانند: boyun>moyın در گویش یوموت - گونباتار، büdüremek>müdüremek در گویش ترکمنهای ارساری و استاوروپل، bol>mol در گویش ترکمنهای قرهقلپاک، buzav>mizov در گویشهای کراک دیده شود.[99]
در اینجا چند واژه برای مقایسه آذربایجانی با ترکمنی آورده شده است:[100]
در زبان ترکیِ آذربایجانی، ۹ واکه (حرف مصوت) وجود دارد که شش حرف آن همانند فارسی است به همراه سه واکهٔ مختص ترکی آذربایجانی. ۴ تا از این واکهها پسین (ضخیم) (یعنی در پس دهان ادا میشوند)، و ۵ تای دیگر پیشین (ظریف) (یعنی در جلوی دهان ادا میشوند) میباشند.
این ۶ واکه مشترک به شرح زیر است.
نوشتار صحیح واکهها در نگارش واژگان ترکی آذربایجانی با الفبای عربی، و تمییز بین صداهای واکههای پسین و پیشین، در طول تاریخ، کاری دشوار بوده. خواندن صحیح از روی نوشتار بیشتر با اتکا به سابقهٔ ذهنی خواننده و عادت ناخودآگاه وی به قانون هماهنگی واکهها انجام میشود. اما در نوشتار امروزی استاندارد ترکی آذربایجانی، نظام حرکتگذاری (دیاکریتیک) برای تمییز بین واکهها و کمک به یکسانسازی نوشتار صحیح تعیین شده است.
سه واکهٔ دیگر، که با دیاکریتیک علامتگذاری میشوند، عبارتند از:
واکهها در ترکی آذربایجانی به دو گروه پیشین یا زیر (به ترکی آذربایجانی: اینجه، incə) و ترکی آذربایجانی (به ترکی آذربایجانی: قالین، qalın) تقسیم میشوند. در زبان ترکی آذربایجانی، مشابه دیگر زبانهای ترکی، واژگان از قواعد هماهنگی واکهای تبعیت میکنند. در زبان ترکی آذربایجانی، این به این معنی که واکههای کلمات یا همگی پیشین یا همگی پسین هستند. عملاً این به معنای این است که تمامی واکههای واژه یا در جلوی دهان یا در پس دهان ادا میشوند. گروهی از ترکی آذربایجانیزبانان هنگام صحبت کردن به زبانهای دیگری، ناخودآگاه از این قانون طبیعی زبان خود پیروی میکنند.[101][102]
بهطور مثال، در ترکی آذربایجانی دو پسوند جمع وجود دارد، ـلَر / lər که دارای واکهٔ پیشین و ـلار / lar که دارای واکهٔ پسین است. سایر پسوندها نیز در زبان ترکی آذربایجانی دارای این دوگانگی هستند. بهطور مثال:
حال به این مثال واکههای پسین توجه کنید:
قانون واکهای دیگری که در ترکی آذربایجانی وجود دارد این است که بعضی پسوندها باید از قانون هماهنگی واکهای دومی هم تبعیت بکنند، قانون هماهنگی لبی یا غیر لبی بودن. بهطور مثال، دو پسوند لی / lı li و لو / lu lü.
همانطور که اشاره شد، در الفبای عربی ترکی، برای تمییز دادن بین صداهای واکههای ۹ گانهٔ زبان ترکی، از علامات یا دیاکریتیکهایی که روی حروف «ی» و «و» قرار میگیرند استفاده میشود.
در نوشتار صدای «I-ı»، ضرورتی در گذاشتن علامت حرف «ایٛ» نیست. واژگان میتوانند بدون آن نوشته شوند، بهطور مثال «آغیز / ağız»، «قاییق/ qayıq». تنها توصیه شده است که در کتب درسی سوادآموزی، بر روی واژگان دخیل، و واژگان خاص فولکلوری علامت حرف «ایٛ» نوشته شود.[89]
در نوشتار یکی از چهار حرف «اوْ / وْ» (O o)، «اوُ / وُ» (U u)، «اؤ / ؤ» (Ö ö) و «اۆ / ۆ» (Ü ü)، نوشتن دیاکریتیکها بر روی اولین هجای ممکن اجباریست. ولی نیازی به نوشتن آنها بر روی سایر هجاها نیست. برای مثال: «گؤرونوش görünüş»، «اوْغوز oğuz»، «دۆیون düyün». ترکزبانان، به دلیل تسلط بر قانون همآهنگی واکهها و همینطور به دلیل دانستن تلفظ صحیح واژگان ترکی، فقط با خواندن دیاکریتیک روی اولین هجای نشان داده شده میتوانند کلمه را به درستی شناخته و تلفظ کنند.
توصیه شده است که تازه-سوادآموزان، دیاکریتیکها را در همه جای واژه بنویسند. بهطور مثال «گؤرۆنۆش görünüş»، «اوْغوُز oğuz»، «دۆیۆن düyün".[89]
البته که هنوز در اکثر متون ترکی، بجز صدای «اؤ / ؤ» (Ö ö)، بقیهٔ صداها بدون علامت نوشته شدهاند، که این بخشی به دلیل عادت پیشین و به دلیل تسلط کافی به زبان برای نداشتن نیاز به انجام این کار، و بخش دیگر به دلیل نبود کیبورد خاص ترکی عربی و استفادهٔ کاربران از کیبورد فارسی میباشد.
همانطور که در جدول واکهها دیده میشود، صدای «Ə-ə» (اَ) با حروف «اَ / ـَ / ـه / ه» نشان داده شده است. نوشتن این صدا این صدا تنها در ابتدای کلمات به صورت «ا» (الف)، و در پایان هجا، به صورت «ـه / ه» نوشته میشود.[89] با دو استثناء:
در کلمات ترکی آذربایجانی، در همهٔ اوقات، صدای «E-e» (ائ) با حروف «ائـ / ئـ / ـئـ / ئ» نوشته میشود.[89]
در کلمات دخیل از زبانهای خارجی، صدای «E-e» در اول یا وسط کلمات نوشته نمیشود. بهطور مثال، املای درست کلمه «انرژی» است، و نوشتن آن به صورت «ائنئرژی» نادرست میباشد. یا واژگانی مثل «تلویزیون»، «علم»، «قانع».[89]
در صورتی که، چه در واژگان ترکی و چه در واژگان دخیل، صدای «E-e» در مجاورت صدای «Y-y» قرار گیرد، هر دو حرف «ائ» و «یـ / ـیـ» باید نوشته شوند. بهطور مثال، کلماتی مثل «قئید»، «شئیدا»، «ویئتنام»، «غئیرت».[89]
در واژگان دخیل از فارسی یا عربی که در آنها صدای «İ-i» (ای) وجود دارد، اما در ترکی به صورت «E-e» (ائ) تلفظ میشوند، نوشتن اینها با حروف «ائـ / ئـ / ـئـ / ئ» انجام میشود، مثل «تسبئح»، «بئساواد»، «پئشکش».[89]
در نگارش با الفبای لاتین هیچ کلمه ای با حرف «I-ı» (ایٛ) شروع نمیشود؛ بلکه با حرف «İ-i» (ای) نگارش مییابد: «ildırım» (ایلدیٛریٛم: رعدوبرق)
اما در نوشتار عربی، و همینطور در لهجهٔ تبریزی، مگر در مواردی استثنائی، «I-ı» (ایٛ) حفظ شده و تغییر نمیکند. بهطور مثال، مقایسهٔ نوشتار عربی با لاتین «ایٛلدیریم ildırım»، «ایٛلخچی İlxçi".[89]
زبان ترکی آذربایجانی مانند سایر زبانهای ترکی از نظرِ ساختاری زبانی پیوندی است. منظور از زبان پیوندی یا پسوندی این است که بن فعل در آغاز واژه قرار میگیرد و با افزودن پسوندها حالتهای فعل تغییر میکند. مثال: گل (بیا) گلدی (آمد)، گلدیلر (آمدند).
زبان ترکی آذربایجانی همانند سایر شاخههای زبان ترکی از نظر ساختاری جزو زبانهای التصاقی بهشمار میآید. در این زبان ریشه یک فعل یا یک اسم را میتوان با اضافه کردن پسوندهای متعدد تغییر زمانی، جمعی و صفتی داد.[103]
افعال متعدی در ترکی آذربایجانی با اضافه کردن پسوند به افعال لازم ساخته میشود. بهطور مثال: اوخشاماق=شبیه بودن ← اوخشاتماق= شبیه کردن
افعال متعدی درجه دو و درجه سه نیز قابل ساخت است: یازماق = نوشتن (متعدی)← یازدیرماق = نویساندن (متعدی درجه دو)← یازدیرتماق = وسیله نوشتن کسی را فراهم کردن (متعدی درجه سه).[104] [نیازمند منابع بیشتر]
در ترکی آذربایجانی، بهجای استفاده از حروف اضافه (از، را، با، در)، با توجه به حالت دستوری یک اسم و نقش آن در جمله، پسوندهایی به آن چسبیده میشوند. این پسوندها باید مطابق با قانون هماهنگی واکهها و در هماهنگی با آخرین واکهٔ واژهای که به آن میچسبند باشند. قوانین و توصیههای رسمالخطی در نوشتار پسوندها در این بخش توضیح داده شده است.
حالت | پسوند | حالات ممکن | کتاب «کتاب» | ائو «خانه» | دوْست «دوست» | گؤز «چشم» | آتا «پدر» | پنجره «پنجره» | بوْرجلو «بدهکار» | کؤنوللو «داوطلب» |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
اسمی | — | — | کتاب | ائو | دوست | گؤز | آتا | پنجره | بوْرجلو | کؤنوللو |
مفعولی | -NI | -ی/-نی، یٛ/-نیٛ -وُ/-نوُ، ۆ/-نۆ | کتابی | ائوی | دوْستو | گؤزو | آتانی | پنجرهنی | بوْرجلونو | کؤنوللونو |
مالکیت | -NIn | -ین/-نین، یٛن/-نیٛن، وُن/-نوُن، ۆن/-نۆن | کتابین | ائوین | دوْستون | گؤزون | آتانین | پنجرهنین | بوْرجلونون | کؤنوللونون |
مفعولی غیر مستقیم | -YA | -ا/-یا، ه/-یه | کتابا | ائوه | دوْستا | گؤزه | آتایا | پنجرهیه | بوْرجلویا | کؤنوللویه |
مکانی | -DA | -دا، ده | کتابدا | ائوده | دوْستدا | گؤزده | آتادا | پنجرهده | بوْرجلودا | کؤنوللوده |
صادر شدن | -DAn | -دان، دن | کتابدان | ائودن | دوْستدان | گؤزدن | آتادان | پنجرهدن | بوْرجلودان | کؤنوللودن |
حالت | پسوند | حالات ممکن | kitab «کتاب» |
ev «خانه» |
dost «دوست» |
göz «چشم» |
ata «پدر» |
pəncərə «پنجره» |
borclu «بدهکار» |
könüllü «داوطلب» |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
اسمی | — | — | kitab | ev | dost | göz | ata | pəncərə | borclu | könüllü |
مفعولی | -NI | -(n)ı, -(n)i, -(n)u, -(n)ü | kitabı | evi | dostu | gözü | atanı | pəncərəni | borclun | könüllünü |
مالکیت | -NIn | -(n)ın, -(n)in, -(n)un, -(n)ün | kitabın | evin | dostu | gözün | atanın | pəncərənin | borclunun | könüllünün |
مفعولی غیر مستقیم | -YA | -(y)ə, -(y)a | kitaba | evə | dosta | gözə | ataya | pəncərəyə | borcluya | könüllüyə |
مکانی | -DA | -da, -də | kitabda | evdə | dostda | gözdə | atada | pəncərədə | borcluda | könüllüdə |
صادر شدن | -DAn | -dan, -dən | kitabdan | evdən | dostdan | gözdən | atadan | pəncərədən | borcludan | könüllüdən |
پسوندهای ضمیری به اسمها و فعلها میچسبند. این ضمیرها دو حالت دارند، که با تبعیت از قانون هماهنگی واکهها (بر اساس آخرین واکهٔ واژهٔ مورد نظر)، حالت صحیح برای صرف فعل یا نشان دادن مالکیت به واژه میچسبند.
ضمیر | پسوند فعل مضارع | پسوند مالکیتی | پسوند فعل ماضی / شرطی | |
---|---|---|---|---|
اول شخص مفرد | من mən | -م / -یم / -ام/ -یام -(y)əm /-(y)am | -م / -یم/ -یٛم/ -وُم/ -ۆم -m / -im/ -ım/ -um/ -üm | -یم/ -یٛم/ -وُم/ -ۆم -im/ -ım/ -um/ -üm |
دوم شخص مفرد | سن sən | -سن/ -سان -sən/ -san | -ن / -ین/ -یٛن/ -وُن/ -ۆن -n / -in/ -ın/ -un/ -ün | -ین/ -یٛن/ -وُن/ -ۆن -in/ -ın/ -un/ -ün |
سوم شخص مفرد | اوْ o | - - | -ی/-سی، یٛ/-سیٛ -وُ/-سوُ، ۆ/-سۆ -(s)ı, -(s)i, -(s)u, -(s)ü | -ی/ -یٛ/ -وُ/ -ۆ -i/ -ı/ -u/ -ü |
اول شخص جمع | بیز biz | -یک/ -ۆک / -یٛق / -وُق -ik/ -ük/ -ıq / -uq | -میز/-یمیز، میٛز/ -یٛمیٛز، موُز/ -وُموُز، مۆز/-ۆمۆز -(i)miz/ -(ı)mız/ -(u)muz/ -(ü)müz | -یک/ -ۆک / -یٛق / -وُق -ik/ -ük/ -ıq / -uq |
دوم شخص جمع (همینطور دوم شخص مفرد «شما») |
سیز siz | -سینیز/ -سیٛنیٛز / -سوُنوُز / -سۆنۆز -siniz / -sınız / -sünüz / -sunuz | -نیز/-ینیز، نیٛز/ -یٛنیٛز، نوُز/ -وُنوُز، نۆز/-ۆنۆز -(i)niz/ -(ı)nız/ -(u)nuz/ -(ü)nüz | -ینیز/ -یٛنیٛز/ -ۆنۆز / -وُنوُز -iniz/ -ınız / -ünüz / -unuz |
سوم شخص جمع | اوْنلار onlar | - / -لر / -لار - / -lər / -lar | -ی/-سی، یٛ/-سیٛ -وُ/-سوُ، ۆ/-سۆ، لری/-لاریٛ -(s)ı, -(s)i, -(s)u, -(s)ü, -ləri / - ları | -یلر/ -ۆلر/ -یٛلار/ -وٌلار -ilər/ -ülər/ -ılar /-ular |
در زبان ترکی آذربایجانی امکان ساختن فعل و مصدر از نام و صفت وجود دارد. مثال: قولاق (گوش)، قولاقلاماق (گرفتن از گوشِ کسی برای تنبیه، گوشگیری)؛ ال (دست)، اللهمک (ورز دادن)؛ سو (آب)، سولاماق (آب پاشیدن)؛ گؤزل (زیبا [صفت])، گؤزللمهک (زیبا کردن)، یئیین (تند [صفت]) یئیینلمک (شتاب گرفتن)؛ گؤز (چشم)، گؤزلوک (عینک)، گؤزلوکچو (عینکساز یا عینکفروش)، گؤزلوکچولوک (عینکسازی یا عینکفروشی).
افعال در زبان ترکی تکجزئی و یکتکه هستند. ساختن فعل با استفاده از افعال معین یا افعال کمکی به افعالی منحصر است که از زبان عربی یا فارسی به ترکی آذربایجانی وارد شدهاند. این ویژگی انعطافپذیری قابل توجهی در زبان ترکی آذربایجانی برای ساختن واژههای جدید حتی با استفاده از وامواژهها ایجاد میکند. مثال: تلفن، تلفنلاشماق (تلفن زدن).
شمارش اعداد از عدد یازده به بعد در زبان ترکی آذربایجانی تابع قاعده معینی است و از لحاظ دستوری و نوشتاری مطلقاً استثنایی در آن وجود ندارد. به همین دلیل یادگیریِ آن آسان است. اعداد شامل: بیر (۱)، ایکی (۲)، اۆچ (۳)، دؤرد (۴)، بئش (۵)، آلتی (۶)، یئددی (۷)، سککیز (۸)، دوْققوز (۹) است. برای نمونه به این نامگذاریها توجه کنید:[108][109]
|
|
|
|
از لحاظ محاوره و گفتگوی شفاهی به این زبان در ایران و در بعضی از مناطق جمهوری آذربایجان استثنایی وجود دارد؛ و آن کاربرد کلمه فارسی هشتاد به جای کلمه ترکی آن یعنی سکسن است. البته کلمه هشتاد در این حالت تابع قواعد شمارش اعداد در ترکی آذربایجانی است. این استثنا در مورد آذربایجانیهای شرق ترکیه، گرجستان، داغستان و مناطق شمالی جمهوری آذربایجان صادق نیست.[110]
چگونگی نامگذاری، شمارش و بیان اعداد در ترکی آذربایجانی در جدول زیر ارائه شده است.[111]
فارسی | ترکی آذربایجانی | Azərbaycan Türkcəsi | فارسی | ترکی آذربایجانی | Azərbaycan Türkcəsi | فارسی | ترکی آذربایجانی | Azərbaycan Türkcəsi |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
یک | بیر | Bir | یکم | بیرینجی | Birinci | یکمین | بیرینجیسی | Birincisi |
دو | ایکی | İki | دوم | ایکینجی | İkinci | دومین | ایکینجیسی | İkincisi |
سه | اۆچ | Üç | سوم | اۆچونجو | Üçüncü | سومین | اۆچونجوسو | Üçüncüsü |
چهار | دؤرد | Dörd | چهارم | دؤردونجو | Dördüncü | چهارمین | دؤردونجوسو | Dördüncüsü |
پنج | بئش | Beş | پنجم | بئشینجی | Beşinci | پنجمین | بئشینجیسی | Beşincisi |
شش | آلتی | Altı | ششم | آلتینجی | Altıncı | ششمین | آلتینجیسی | Altıncısı |
هفت | یئددی | Yeddi | هفتم | یئددینجی | Yeddinci | هفتمین | یئددینجیسی | Yeddincisi |
هشت | سککیز | Səkkiz | هشتم | سککیزینجی | Səkkizinci | هشتمین | سککیزینجیسی | Səkkizincisi |
نه | دوْققوز | Doqquz | نهم | دوْققوزونجو | Doqquzuncu | نهمین | دوْققوزونجوسو | Doqquzuncusu |
ده | اوْن | On | دهم | اوْنونجو | Onuncu | دهمین | اوْنونجوسو | Onuncusu |
بیست | ایگیرمی | İyirmi | بیستم | ایگیرمینجی | İyirminci | بیستمین | ایگیرمینجیسی | İyirmincisi |
سی | اوْتوز | Otuz | سیام | اوْتوزونجو | Otuzuncu | سیامین | اوْتوزونجوسو | Otuzuncusu |
چهل | قیرخ | Qırx | چهلم | قیرخینجی | Qırxıncı | چهلمین | قیرخینجیسی | Qırxıncısı |
پنجاه | اللی | Əlli | پنجاهم | اللینجی | Əllinci | پنجاهمین | اللینجیسی | Əllincisi |
شصت | آلتمیش | Altmış | شصتم | آلتمیشینجی | Altmışıncı | شصتمین | آلتمیشینجیسی | Altmışıncısı |
هفتاد | یئتمیش | Yetmiş | هفتادم | یئتمیشینجی | Yetmişinci | هفتادمین | یئتمیشینجیسی | Yetmişincisi |
هشتاد | سکسن | Səksən | هشتادم | سکسنینجی | Səksəninci | هشتادمین | سکسنینجیسی | Səksənincisi |
نود | دوخسان | Doxsan | نودم | دوخسانینجی | Doxsanıncı | نودمین | دوخسانینجیسی | Doxsanıncısı |
صد | یۆز | Yüz | صدم | یۆزونجو | Yüzüncü | صدمین | یۆزونجوسو | Yüzüncüsü |
سیصد | اۆچ یۆز | Üç yüz | سیصدم | اۆچ یۆزونجو | Üç yüzüncü | سیصدمین | ااۆچ یۆزونجوسو | Üç yüzüncüsü |
هزار | مین | Min | هزارم | مینینجی | Mininci | هزارمین | مینینجیسی | Minincisi |
صفتها که ویژگی و حالت اسم (موصوف) را بیان میکند اغلب به همراه اسم میآیند. صفت در ترکی آذربایجانی قبل از اسم (موصوف) میآید: ساری آلما (سیب زرد)
الفبای سنّتی آذری | الفبای عربی-فارسی | الفبای لاتین | ترجمه فارسی | متن اصلی |
بوتون انسانلر لیاقت و حقوقلریݣه گوره آزاد برابر طوغیلورلر. اونلرݣ شعورلری و وجدانلری وار و بر-برلرینه مناسبتده قرداشلق روحݣده داورانمالیدربر. | بۆتون اینسانلار لیاقت و حۆقوقلارینا گؤره آزاد و برابر دوْغولورلار. اوْنلارین شۆعورلاری و ویجدانلاری وار و بیربیرلرینه مۆناسیبتده قارداشلیق رۇحوندا داورانمالیدیرلار. | Bütün insanlar ləyaqət və hüquqlarına görə azad bərabər doğulurlar. Onların şüurları və vicdanları var və bir-birlərinə münasibətdə qardaşlıq runhunda davranmalıdırlar. | همه انسانها آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ منزلت و حقوق با هم برابرند. آنها صاحب عقل و وجدانند و باید نسبت به یکدیگر برادروار رفتار کنند. | All human beings are born free and equal in dignity and rights. They are endowed with reason and conscience and should act towards one another in a spirit of brotherhood. |
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.