بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه
تولیت آستان قدس رضوی
فهرستی از متولیان از صفویه تاکنون از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
Remove ads
تولیت آستان قدس رضوی مقامی است که سرپرستی حرم امام رضا و موقوفات علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان دوازدهامامی، را بر عهده دارد. سرپرستی و ادارهٔ این بارگاه در آغاز به عهده افرادی بود که به آنها نقیب گفته میشد و از میان علویان ناحیهٔ طوس انتخاب میشدند که علاوه بر منصب نقابت، منصب کلیدداری حرم را نیز برعهده داشتند. منصب تولیت از آغاز دوران صفوی و رسمی شدن مذهب شیعه در ایران اهمیت ویژه یافت. تولیت آستان قدس رضوی همگام با روی کار آمدن حکومت صفوی، رسمی شدن مذهب تشیع و بیرون راندن ازبکان از مشهد و خراسان از اهمیت ویژهای برخوردار شد؛ و خصوصاً با رواج سنت وقف در این دوره، زمینهای زیادی وقف آرامگاه علی بن موسی الرضا گردید که برای اداره این املاک منصبی به نام تولیت به وجود آمد.
وضعیت تولیت و سیستم اداری آستان قدس در دورهٔ پهلوی تحولات فراوانی یافت. در این دوران عنوان نایبالتولیه جایگزین متولیباشی شد که در دوران قاجار رایج بود. متولیان در دورههای پادشاهی ایران توسط شاه منصوب میشدند اما پس از انقلاب ۱۳۵۷ و رویکار آمدن جمهوری اسلامی در ایران، انتصاب این منصب به دست ولی فقیه افتاد. در دورهٔ جمهوری اسلامی به لحاظ ساختار اداری و تشکیلاتی نیز دارالتولیهٔ آستان قدس به سازمانی گسترده و پویا تبدیل شد. انتخاب رئیس دانشگاه علوم اسلامی رضوی بر عهده وی میباشد.
Remove ads
پیشینه
خلاصه
دیدگاه

علی بن موسی بن جعفر ملقب به رضا در ۱۱ ذیقعده ۱۴۸ ه.ق در مدینه بهدنیا آمد. او در ۳۵ سالگی جانشین موسی بن جعفر شد. وی در مجالس رسمی مناظره با دانشمندان ادیان دیگر شرکت میکرد و پیروز میدان میشد. حادثهٔ مهم و اختصاصی زندگی او دعوتی بود که از سوی مأمون برای آمدن به خراسان و مرو شد که علت سیاسی داشت و میخواست برای تحکیم مقام خود از وجههٔ علی بن موسی الرضا استفاده کند.[۱] بعد از حضور علی بن موسی الرضا در مرو، مأمون سعی در قبولاندن خلافت به وی داشت که پس از چند روز مأیوس گشته و ولایتعهدی را به علی بن موسی الرضا پیشنهاد داد و بالاخره توانست این منصب را به وی بسپارد.[۲] بعد از پذیرش ولایتعهدی، مأمون مجالس علمی در اصول اعتقادی ادیان و مذاهب مختلف تشکیل میداد و علی بن موسی الرضا را به کرسی مناظره مینشاند.[۳] مجالس مناظره و رویداد مهم نماز عید پردهای از حقانیت علی بن موسی الرضا به نمایش درآمد و به همین خاطر زمان آن رسیده بود که ولیعهد را از میان بردارد که البته برنامهریزی قتل دشوارتر شده بود همچنین بعد از انجام قتل هم باید مأمون خود را تبرئه میکرد؛ بنابراین بعد از انجام قتل، تظاهر به ناراحتی کرد و دستور داد با عزت علی بن موسی الرضا را جنب قبر پدرش هارون دفن کنند.[۴]
پس از درگذشت علی بن موسی الرضا، پیکرش را در سمت بالاسرِ قبرِ هارون دفن کردند. پیش از دفن علی بن موسی الرّضا در سناباد، بر مزار هارون، بقعهای به دستور مأمون ساخته شده بود و آن منطقه به «قُبّهٔ هارونی» مشهور بود.[۵][۶] پس از دفن علی بن موسی، آبادانی آنجا شتاب گرفت و سامانیان اقدام به ساخت بناهایی در آنجا کردند.[۷] تا آنجا که در دورهٔ غَزنَویان، ساختمان و قُبّهٔ جدیدی بر آن مقبره ساخته شد[۸] و این ساخت و سازها تا دورهٔ صَفَویان ادامه داشت و در حکومت صفویان به اوج خود رسید. توسعهٔ آرامگاه در عصر افشاریان با طلاکاری ایوان صحن ادامه داشت تا آنکه در دورهٔ قاجاریان، ضریح جدیدی برای بقعه ساخته شد. در دوران سلطنت پهلوی، بیشتر تلاشها معطوف به بازسازی، ترمیم و تغییر کاربریهای بخشهای مختلف حرم شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، طرحهای مختلفی در توسعهٔ حرم اجرا شد و بیشترین حجم توسعه مربوط به این دوران بودهاست.[۹] در دورهٔ سامانیان، حرم دارای خادم و مباشر بود و خدام آن، درِ مزار امام را شبها بسته و روز میگشودند. شاید بتوان حسینبن علی بن صاعد بربری را به نوعی نخستین سرپرست مضجع علیبن موسی الرضا در حدود قرن سوم هجری دانست. اما سرپرستی و ادارهٔ امور حرم را تا پیش از دورهٔ صفوی، نقبای سادات برعهده داشتند.[۱۰] آنها از میان علویان و نقیبان ناحیه طوس انتخاب میشدند و علاوه بر منصب نقابت، منصب کلیدداری حرم را نیز برعهده داشتند. از متون تاریخی چنین برمیآید که منصب نقابت، ابتدا در اختیار علویان بوده و سپس از قرن پنجم و ششم به بعد، سادات موسوی نقابت و اداره حرم را به دست گرفتهاند. بعد از ورود سادات رضوی در قرن نهم، نقابت بهطور مشترک بین این دو سلسله سادات تقسیم شد و تا زمان صفویه که سادات رضوی از نظر قدرت و ثروت بر سادات موسوی پیشی گرفتند، ادامه داشت. بعد از تأسیس مسجد گوهرشاد توسط گوهرشاد آغا و وقف املاکی بر آن، حرم رضوی به علت برخوردار شدن مسجد از تمکن مالی و تشکیلات اداری زیر مجموعه آن شد. گرچه بخش مهمی از موقوفات آستان قدس مانند فرهادگرد، زرگران و الندشت، قبل از دوران صفویه وقف شد و برای اداره آنها سیستم اجرایی مشخصی وجود داشت، اما سرپرستی حرم به دلیل عدم تمکن مالی و وجود تشکیلات اداری، چندان مورد توجه شاهان و سلاطین نبود و بیشتر جنبه معنوی داشت، در این میان این بزرگان سادات بودند که در هر دوره به علت برخورداری از موقعیت اجتماعی و مذهبی، این مقام را در اختیار میگرفتند، اما مقام تولیت آستانه و درمجموع نظم سازمانی آستان قدس رضوی از دوره صفویه بهوجود آمدهاست. همزمان با به قدرت رسیدن صفویان و رسمی شدن تشیع، مشهد از اهمیت ویژهای برخوردار شد و خصوصاً با رواج سنت وقف در این دوره، زمینهای زیادی وقف علی بن موسی الرضا شد که برای اداره این املاک منصبی به نام تولیت به وجود آمد.[۱۱]
Remove ads
متولیان
خلاصه
دیدگاه
حرم علی بن موسی الرضا در مشهد، یکی از اماکن مقدس اسلامی است که مورد توجه شیعیان است. این آرامگاه با توجه به موقوفات بسیار آن، در ابتدا از جانب سادات رضوی و موسوی که اصطلاحاً «نقیب» شناخته میشدند، اداره میشد.[۱۲] در دوران پادشاهی صفویه، دو منصب از جانب شاه به فقها محول میشد. یکی از این مناصب، نیابت شاهنشاه در امور روضه منوره بود. این منصب برای انجام امور مربوط به دو آرامگاه علی بن موسی الرضا و شیخ صفیالدین به عالمان دینی سپرده میشد. این منصب در دوره صفوی با عنوان «متولی سر کار فیض آثار روضه منوره» و در عصر قاجار با عنوان «متولی باشی» یا «نائبالتولیه» تعبیر میشد.[۱۳] از دوره صفویه، این سِمَت به عنوان یکی از اختیارات شاهان درآمد و هر شاه، نائبی را برای آستان قدس معین میکرد. این رویه تا دوران حکومت پهلویها بر ایران، پابرجا ماند. پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران، عبدالعظیم ولیان به جهت اقناع افکار عمومی بازداشت شد و سید مهدی سراجی، جای وی را گرفت. در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۵۷، اولین تولیت آستان قدس رضوی در دوره انقلاب با حکم سید روحالله خمینی منصوب شد. بر طبق قانون تشکیلات و اختیارات سازمان اوقاف، حرم امام رضا و چند حرم دیگر در ایران، در صورتی که از جانب ولی فقیه برای آن اماکن، متولی تعیین نگردد، اداره آنها و موقوفات مربوط به آنها بر عهده سازمان اوقاف خواهد بود.[۱۴]
شاه اسماعیل اول، سرسلسلهٔ دودمان صفوی پس از تصرف مشهد در سال ۹۱۶ه.ق درحالیکه غیاثالدین محمدصدر رضوی از دورهٔ تیموریان هنوز متولی حرم بود، ادارهٔ حرم را به یکی از منشیان برجستهٔ خود به نام خواجهعتیقعلی منشی سپرد و آخرین متولی دورهٔ صفویه محمدرضا رضوی بود.[۱۵] اولین نائبالتولیه دوره افشار، محمدرضا رضوی بود که پیشتر اشاره شد وی به عنوان آخرین متولی دورهٔ صفویه نیز بود و ابوطالب حسینی اصفهانی به عنوان آخرین نائبالتولیه این دوره در تاریخ ثبت شدهاست. در اوایل دورهٔ قاجار، آقامحمدخان قاجار، فتحعلیبیگ کتول را در سال ۱۲۱۰ه.ق به سرپرستی آستان قدس منصوب کرد اما پس از کشته شدن وی، به سبب ضعف حکومت مرکزی، نادر میرزا فرزند شاهرخ افشار مشهد را گرفت و ظاهراً حرم متولی نداشت و ادارهٔ آن را بزرگان آستان قدس برعهده داشتند. پس از آنکه در سال ۱۲۱۸ه.ق مشهد به دست محمد میرزای قاجار افتاد، در اسناد به تولیت میرزامحمدعلی حسینی اشاره شدهاست و از مرتضی قلیخان طباطبایی نایینی به عنوان آخرین شخص در این عنوان در دورهٔ قاجار اشاره شدهاست.[۱۶] در عهد پهلوی فصل جدیدی در تاریخ آستان قدس گشوده شد و به دستور رضاشاه عنوان متولیباشی به نیابت تولیت تغییر یافت و محمدولی خان اسدی به عنوان نخستین نائبالتولیه عصر پهلوی برگزیده شد و محمدصادق امیر عزیزی به عنوان آخرین نائبالتولیه قبل از انقلاب در تاریخ ثبت شدهاست.[۱۷] پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ه.ش روحالله خمینی نخست سرپرستی آستان را به واعظ طبسی واگذار کرد و پس از دو سال وی را به عنوان تولیت منصوب کرد و در حال حاضر احمد مروی تولیت آستان را برعهده دارد.[۱۸] متولیان قبل از انقلاب وظایفی را برعهده داشتند. متولی واجبی که توسط شاه طهماسب ایجاد شده بود میبایست برطبق شرطهای واقفان رفتار میکرد یعنی سرپرستی زمینهای مطلقه یعنی موقوفات دیگران را برعهده داشت و متولی سنتی اختیار کامل دخالت در امور موقوفه را داشت؛ یعنی نظارت بر زمینهای خاصه یعنی موقوفات خود شاه بر حرم را برعهده داشت.[۱۹] در دورهٔ قاجار، مجموعه متولیباشی-نایبالتولیه و ناظرکل، تشکیلات داخلی آستانه و امور مربوط به موقوفات را بر عهده داشتند؛ به طوری که تمامی کارها با اطلاع آنها انجام میگرفت. برخی از وظایف متولیان در این دوره حضور در مراسم آیینی (اعیاد و سوگواریها)، غبارروبی و تنظیف حرم، برپایی جشن و اطعام در ایام ولادت و تشویق ثروتمندان برای وقف موقوفه به آستانه، تعیین قاریان قرآن برای قرائت در صحنهای حرم، رتق و فتق امور مربوط به مکتبخانهها و مدارس و مواجب معلمان آنها به صورت نقدی و غیرنقدی، گسترش فرهنگ زیارت، نظارت بر آشپزخانه حرم، پرداخت کمکهای خیریه به کارمندان آستان، نظارت بر کمکهای آستانه به زائرین در ماههای خاص، نظارت بر صورت مخارج تهیه لباس و کفش برای اطفال مکتبخانه بود.[۲۰] در دورهٔ فعلی تأکید بر روی خدمت به زائرین به ویژه ضعفا، خدمت به مجاورین به ویژه مستضعفان، بهرهگیری از ظرفیت فرهنگی آستان، نگهداری و نگهبانی از مجموعهٔ فضاها و بناهای آستان، حفاظت از موقوفات، سامان بخشیدن به بنگاههای اقتصادی و خدماتی آستان میباشد.[۲۱]
دورهٔ صفوی

تولیت آستان قدس رضوی همگام با روی کار آمدن حکومت صفوی، رسمی شدن مذهب تشیع در ایران و بیرون راندن ازبکان از مشهد و خراسان از اهمیت ویژهای برخوردار شد؛ و خصوصاً با رواج سنت وقف در این دوره، زمینهای زیادی وقف آرامگاه علیبنموسیالرضا گردید که برای اداره این املاک منصبی به نام تولیت به وجود آمد. تاریخ تحولات اداری آستان قدس و منصب تولیت در این دوره را در دو بخش: آغاز دوره صفوی تا پادشاهی شاه عباس و پادشاهی شاه عباس تا پایان دوره صفوی میتوان مورد بررسی قرار داد: هر چند مشهد از آغاز حکومت صفوی مورد توجه شاهان صفوی قرار داشت، اما به دلیل نبود قدرت حکومت مرکزی، تاخت و تاز ازبکها و ناامنی در خراسان، عملاً تا زمان شاه عباس نامی از آستان قدس و تشکیلات اداری حرم دیده نمیشود و اسناد باقیمانده از زمان صفوی مبین این نکته است که همزمان با پیروزی شاه عباس بر ازبکان و تصرف مشهد، سیستم اداری آستان قدس رضوی به وجود آمد و منصب تولیت عینیت یافت. با این حال در دوران شاه اسماعیل و شاه تهماسب نیز موقوفاتی در خراسان بود و افرادی عهدهدار اداره آن بودند، چنانکه شاه اسماعیل فردی به نام غیاثالدین محمد را به عنوان صدر خراسان انتخاب نمود و اداره کل موقوفات خراسان را به عهده وی گذاشت.
شاه تهماسب صفوی درصدد برآمد تا اداره موقوفات سلطنتی را از دیگر موقوفات آستان قدس جدا نماید. برای این منظور دو نفر را به تولیت و اداره حرم منصوب نمود که یک نفر تولیت واجبی و نفر دیگر تولیت سنتی موقوفات را برعهده داشتند که البته با موفقیت همراه نبوده و در مقاطع بعد، فردی واحد عهدهدار هر دو منصب میگردید. از دورهٔ شاه عباس به بعد به علت رفاه و امنیت به وجود آمده و وقف املاک فراوان برای آستان قدس، سازمان اداری شامل خدمت کاران، نگهبانان، اذان گویان و… به وجود آمد و همه این تشکیلات زیر نظر فردی به نام تولیت، کار میکردند. اسناد مانده از دورهٔ صفوی در آستان قدس، مبین این است که تشکیلات این دوره یکپارچگی داشت و از نظمی برخوردار بود که تا پایان صفوی ادامه داشت. در یک نگاه کلی به منصب تولیت در دورهٔ صفوی چنین برداشت میشود که با توجه به وقف املاک برای آستان قدس، که تولیت برخی از آنها مستقیماً با شاه بود، شاهان صفوی با توجه به داشتن منافع مالی و اهمیت مذهبی مستقیماً در اداره حرم دخالت نموده و افرادی را به نیابت از خود به عنوان تولیت برای سرپرستی منصوب مینمودند که به علت علاقه شاهان صفوی به علما و سادات، عمدتاً تولیتها از میان این دو قشر انتخاب شده و متولیباشی نامیده میشدند. دستمزد این افراد با توجه به یک دهم حقالتولیه از املاک موقوفه به صورت نقدی و جنسی پرداخت میشد. متولیان آستان قدس در دوره صفویه به علت برخورداری از وجههٔ روحانی، مذهبی و قدرت مالی دارای نفوذ زیادی بودند و در مقاطعی که قدرت مرکزی دچار سستی میشد به عنوان قدرت مطلق در شهر اقدام میکردند، چنانکه در دوره شاه اسماعیل و شاه تهماسب عموماً قدرت افرادی که عهدهدار تولیت بودند از حاکم شهر بیشتر بود و همین امر در پارهای اوقات باعث بروز کشمکش بین حاکم شهر و تولیت وقت میگردید. موضوعی که در این دوره در مورد تولیتها قابل توجه است، مسئلهٔ تعیین نائبالتولیه از سوی یکی از تولیتهاست که بعدها در دورهٔ قاجار به صورت امری مرسوم درآمد.[۲۲] در منابع فاصله زمانی سال ۹۹۷ه.ق تا زمان تولیت قاضی سلطان تربتی که بنا به بعضی مستندات در سال ۱۰۰۶ه.ق میباشد، تولیتی نام برده نشدهاست و این بخاطر تصرف مشهد به دست ازبکها در این بازه زمانی بودهاست. البته بعضی قراین و اسنادی وجود دارد که تولیت قاضی سلطان را در این سالها تأیید میکند.[۲۳] اواخر دورهٔ صفوی همزمان با نائبالتولیه میرزامحمدعلی، شورش افغانها اتفاق افتاد و باعث ضعف حکومت صوی و کاهش قدرت متولی شده بود تا اینکه در سال ۱۱۳۵ه.ق ملامحمد رونقی معروف به حاجی محمدبابا قدرتی از لوطیان مشهد که با حذف دیگر شورشیان مدت کوتاهی برای خود حکومتی تشکیل داده بود، شمسالدین محمد را به تولیت آستان قدس گماشت.[۲۴]
= شاه اسماعیل اول = شاه تهماسب یکم = شاه اسماعیل دوم = شاه محمد خدابنده = شاه عباس یکم = شاه صفی یکم = شاه عباس دوم = شاه صفی دوم = شاه سلطان حسین = شاه تهماسب دوم = شاه اسماعیل سوم
دورهٔ افشار
تولیت آستان قدس رضوی در دورهٔ افشار از نظم و انضباط دوران صفوی برخوردار نبود. سقوط صفویه و تصرف ایران توسط افغانها وضعیت اوقاف در این خطه را آشفته کرده بود و مشهد مرتب بین افراد دست به دست میشد. با به قدرت رسیدن نادر وضعیت املاک موقوفه به علت مصادره املاک حالت بحرانی یافت. هر چند خود او به حرم علی بن موسی الرضا علاقهمند بود و برخی بناها مانند گلدستهها را در حرم بنا کرد و تعمیراتی در آن انجام داد و املاکی را وقف نمود، اما اسناد باقیمانده از دوران حکومت وی حاکی از نوعی آشفتگی در امور آستانه بوده و بیانگر این است که اداره امور و تشکیلات اداری آستان قدس رضوی از نظم دورهٔ صفویه برخوردار نبودهاست. متولیان این دوره مانند دورهٔ صفویه از میان سادات و علما انتخاب میشدند و به نیابت از شاه در امور مداخله میکردند، هر چند نفوذ آنها در این دوره به اندازه دورهٔ صفوی نبود. از نکات مهم در این دوره تهیهٔ طومار علیشاهی، توسط «علی شاه» برادرزاده نادر بود که با کمک علما و صاحبمنصبان آستان قدس انجام شد که وضعیت موقوفات را از حالت آشفتگی دورهٔ نادر درآورد و به نظم دورهٔ صفویه برگرداند. اسناد باقیمانده حاکی از نظم و ترتیب خاص کشیکها و برقراری مواجب و تنظیم امور وقفی، بعد از تهیه طومار است.[۶۰]
= نادرشاه = عادل شاه = ابراهیم شاه = شاهرخ شاه = سلیمان دوم = شاه اسماعیل سوم
دورهٔ قاجار

در دوران قاجار اختیارات تولیت آستان در منطقه خراسان بهشدت افزایش یافت. به علت درگیری بین جانشینان شاهرخ نادری و هرج و مرج اوایل دوره قاجار، آستان قدس تا مدتها از تولیت برخوردار نبود و ادارهاش در اختیار صاحب منصبان و بزرگان آن بود. اسناد باقیمانده از آن دوره حاکی از آشفتگی و عدم نظم در امور آستانه است. در آن زمان این وضعیت تا آمدن میرزا موسی خان فراهانی ادامه داشت؛ با تلاش و کوشش وی اوضاع بهبود یافت و تولیت در دوره قاجار با دورههای قبلی تفاوتهای ماهوی زیادی پیدا کرد. روزنامهٔ «Gazzete of Persia» در توصیف متولی این دوره مینویسد: «در مشهد یک نظام حکومتی منحصربهفرد حکمفرماست که یکی دارای قدرت اداری غیرروحانی و والی ایالت است که از طرف شاه برگزیده میشود و دیگری روحانی و متولی باشی است که سرپرست حرم مطهر، سخنگو و نماینده امام است. قلمرو قدرت متولی باشی منحصراً در داخل بست و با وظایف معینی میباشد، چرا که دوگانگی قدرت حتی در داخل حرم به چشم میخورد. انتصاب متولی باشی از اختیارات شاه است و این منصب حقوق ثابت و معینی ندارد. این منصب الزاماً مختص به یک فرد روحانی نیست و نفوذ و اقتداری که معمولاً از طرف این مقام اعمال میشود، تقریباً همطراز با قدرت روحانیت است و گاهی حتی از قدرت والی ایالت، بیشتر است». چهار نکته در مورد تولیت در دوره قاجاریه حائز اهمیت است:
- برخلاف متولیان دورهٔ صفوی و افشار که از میان علما و سادات انتخاب میشدند، متولیان دورهٔ قاجار از میان رجال حکومتی که اکثراً از مرکز فرستاده میشدند، انتخاب میگردیدند.
- در دورههای پیشین بیشتر متولیان از افراد بومی خود استان انتخاب میشدند، ولی در این دوره تمام افراد بدون استثناء از تهران فرستاده میشدند.
- برای اولین بار افرادی به صورت مشترک عهدهدار تولیت آستان قدس و اداره ایالت شدند.
- تمام متولیان دورهٔ قاجار نائبالتولیه داشتند که از رجال سرشناس آستان قدس انتخاب میشدند و تولیت را در اداره امور یاری میرساندند. دستمزد متولیان این دوره نیز مانند قبل از عشر حقالتولیه و حقالنظاره موقوفاتی که متولی شرعی داشتند پرداخت میشد.[۷۰]
= فتحعلی شاه = محمدشاه = ناصرالدین شاه = مظفرالدین شاه = محمدعلی شاه = احمد شاه
دورهٔ پهلوی
وضعیت تولیت و سیستم اداری آستان قدس در دورهٔ پهلوی تحولات فراوانی یافت و محمد ولی خان اسدی اولین نائبالتولیه تغییرات زیادی را ایجاد کرد. وی ضمن انجام اصلاحات، نظامنامه جدیدی را برای آستان قدس در سال ۱۳۰۵ شمسی به تصویب رساند. در این دوره نیز مانند دورهٔ قاجار تولیت مستقیماً به دستور شاه انتخاب میشد و معمولاً از تهران و از میان رجال حکومتی تعیین میگردید. متولی مانند دوره قبل فردی را به عنوان قائم مقام خود برای انجام امور تعیین مینمود. با این تفاوت که اسدی عنوان متولیباشی را به منظور پیگیری امور به نائبالتولیه تغییر داد و منصب متولیباشی که در دوره قاجاریه بود از بین رفت. در این دوران همزمان با آغاز مدرنیسم در کشور بر زائران افزوده شد و اقدامات زیادی در توسعه آستان صورت گرفت.[۱۱۶] در این دوران عنوان نایبالتولیه جایگزین متولیباشی شد که در دوران قاجار رایج بود.[۱۱۷]
= رضا شاه = محمدرضا شاه
دورهٔ جمهوری اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ادارهٔ آستان قدس رضوی در اختیار رهبر انقلاب و ولی فقیه قرار گرفت و مقام رهبری تعیینکنندهٔ متولی شرعی برای ادارهٔ موقوفات و تشکیلات آستان میباشد.[۱۳۷] به لحاظ ساختار اداری و تشکیلاتی نیز دارالتولیهٔ آستان قدس به سازمانی گسترده و پویا تبدیل شد. دفاتر ستادی تنوع یافت و واحدها و بخشها به معاونت، ادارهٔ کل یا اداره ارتقاء یافت. در این سالها، شرکتها و مؤسسات دیگری نیز شکل گرفتند که در چارچوب برنامههای اصلاحی و تغییر مأموریتها در دیگر مؤسسات ادغام یا منحل شدهاند.[۱۳۸]
= روحالله خمینی = علی خامنهای
Remove ads
پانویس
منابع
پیوند به بیرون
Wikiwand - on
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Remove ads