فیلسوف کانادایی From Wikipedia, the free encyclopedia
ویلیام کیملیکا (انگلیسی: Will Kymlicka) (زادهٔ ۱۹۶۰)[1] فیلسوف سیاسی کانادایی است که بهدلیل کارش در مورد چندگانگی فرهنگی و اخلاق جانوری شناختهشده است. او در حال حاضر استاد فلسفه و دارنده کرسی پژوهش در فلسفه سیاسی، در دانشگاه کویینز در کینگستون کانادا، و استاد مدعو در برنامه مطالعات ناسیونالیسم در دانشگاه اروپای مرکزی در بوداپست مجارستان است. او برای بیش از ۲۰ سال، سبک زندگی وگان داشتهاست و با نویسنده کانادایی و فعال حقوق حیوانات سو دونالدسون ازدواج کردهاست.[2][3]
ویل کیملیکا | |
---|---|
زادهٔ | ۱۹۶۲ (۶۱–۶۲ سال) |
تحصیلات |
|
آثار برجسته | "باغ وحش: نظریه سیاسی حقوق حیوانات" (تولید مشترک با سو دونالدسون، 2013) |
همسر | سو دونالدسون |
دوره | فلسفه معاصر |
حیطه | فلسفه غرب |
مکتب | لیبرالیسم اجتماعی |
محل کار | |
استاد راهنما | جرالد کوهن |
دانشجویان دکترا | امید پیرو شعبانی |
علایق اصلی | |
ایدههای چشمگیر |
|
تأثیرگرفته از | |
وبگاه |
کیملیکا در سال ۱۹۸۴، مدرک لیسانس خود را در فلسفه و مطالعات سیاسی، از دانشگاه کویینز، و در سال ۱۹۸۷، مدرک دکترای خود را در فلسفه از دانشگاه آکسفورد، و به سرپرستی جرالد کوهن دریافت کرد. او مطالب زیادی در مورد چندگانگی فرهنگی و فلسفه سیاسی نوشتهاست، و چندین کتاب از او به زبانهای دیگر از جمله زبان فارسی ترجمه شدهاست. کیملیکا کرسیهای استادی را در دانشگاههای مختلف کانادا و دیگر کشورها داشتهاست. و همچنین بهعنوان مشاور در دولت کانادا کار کردهاست.[4]
یکی از دغدغههای اصلی کیملیکا ارائه چارچوبی لیبرال برای رفتار عادلانه با گروههای اقلیت است، که آن را به دو دسته اصلی تقسیم میکند: گروههای چند قومیتی یا مهاجر، و اقلیتهای ملی (مانند کبکیهای کانادایی، یا مائوریهای نیوزلند. او معیارهایی را برای اقلیتهای ملی فهرست میکند:
با این معیارها، دو «گروه اقلیتی» در کانادا، مردم بومی و کبکیها هستند. کیملیکا استدلال میکند که چنین گروههای اقلیتی بهدلیل ماهیت نقش و تاریخ منحصربهفردشان در میان جمعیت ملی، مستحق حقوق ویژهای از سوی دولت هستند.
گروههای چندقومیتی از حقوق ویژه کمتری بهره بردهاند. آنها داوطلبانه به عرصههای دولتی ورود میکنند و مسئولیت یکپارچهسازی اجتماعی با هنجارهای ملت جدید خود را دارند. این بدان معنا نیست که آنها از هیچ حقوقی برخوردار نیستند؛ کیملیکا استدلال میکند که همه اقلیتهای فرهنگی حق انتخاب زندگی خود را دارند، آنها حتی از همان سطح از حقوق که گروههای اقلیت از آن برخوردار هستند محرومند. کیملیکا موارد استثناء مختلفی مانند مشکلات پناهندگان، خواه مهاجرتکرده از جنگ و یا فقر، و گروههای اقلیت مانند آفریقایی-آمریکاییها (در آمریکا) را قائل است، و بیان میکند که نیازهای آنها در رابطه با گروههای فرهنگی-حقوقی، باید بر مبنای خاصی در نظر گرفته شود.
کیملیکا در کتاب شهروندی چندفرهنگی (۱۹۹۵) بیان میکند که حقوق گروههای خاص با لیبرالیسم همخوانی دارد، و در موقعیتهای خاص، باید بهطور آشکار مطالبه شود. او سه مورد از حقوق خاص را تعریف میکند: حقوق نمایندگی گروه ویژه (مانند سیاستهای اقدام مثبت در سیاست)، حقوق خودگردانی، و حقوق چندقومیتی (مانند سیاست معافیت سیکها از پوشیدن کلاه ایمنی برای رانندگی با موتورسیکلت).
تمایزی که کیملیکا قائل میشود (و برای دفاعش از حقوق گروههای خاص برای اقلیتها بسیار مهم است)، بین حمایت خارجی و محدودیتهای داخلی است. کیملیکا تبیین میکند که ممکن است حمایتهای خارجی برای ترویج برابری موجه باشد (اما این گروهها نباید اجازه ظلم یا استثمار را بدهند، مانند آپارتاید در آفریقای جنوبی). محدودیتهای داخلی را تا آنجا که استقلال یک فرد را محدود کند، نمیتوان از منظر لیبرال توجیه کرد. هرچند ممکن است در موارد خاصی، محدودیتهایی برای اقلیتهای ملی قائل شوند.
برایان بری بیان میکند که دیدگاههای کیملیکا به هیچ وجه لیبرال نیستند، به این معنا که ماهیت جهانیگرایی ندارند، و نسبیگرایی فرهنگی را دامن میزنند. او کیملیکا را متهم میکند که بین لیبرالیسم بهمثابه خودمختاری، و لیبرالیسم از منظر تساهل، انتخاب دشوار است، و همچنین ادعا میکند که خواستههای حقوق فرهنگی با برابری رفتار، ناسازگار هستند.[5] یانگ کیم مقایسه جالبی از دو دیدگاه خود در مورد چندفرهنگی و محدودیتهای لیبرالیسم ارائه میدهد.[6]
انتقاد لیبرال استاندارد، که بیان میکند حقوق گروهی مشکلساز است، اغراقآمیز یا سادهسازی شدهاست؛ زیرا اغلب افراد را بهعنوان حاملان هویتهای گروهی، و نه عوامل اجتماعی خودمختار در نظر میگیرد. مشکل واقعی اقلیتها و اینکه چگونه باید در دموکراسیهای لیبرال به آنها نگریست بسیار پیچیدهاست. بین حقوق گروهی خوب، حقوق گروهی بد و حقوق گروهی غیرقابل تحمل تمایز وجود دارد.
کتاب باغ وحش (Zoopolis) نوشته سو دونالدسون و با همکاری کیملیکا، به بررسی وضعیت حقوق حیوانات میپردازد. دونالدسون و کیملیکا معتقدند که پایان بهرهکشی از جانوران برای چالشهای اخلاقی و عملی، زندگی منصفانه و سازنده با حیوانات دیگر کافی نیست.
دونالدسون و کیملیکا پیشنهاد میکنند که حیوانات را باید از طریق سه دسته مشخص کرد، که در راستای تعیین ماهیت قوانین و سیاستهایی است که باید از آن حیوانات محافظت کند. به حیوانات اهلی باید نوعی شهروندی تعدیلشده داده شود، که در آن منافع آنها در نظر گرفته شود. دونالدسون و کیملیکا از پایان استفاده خود از بهرهکشی از حیوانات دفاع میکنند و از گیاهخواری حمایت میکنند، آنها انقراضگرایی حیواناتی که در حال حاضر توسط انسانها پرورش مییابند را رد میکنند. باید به حیوانات وحشی حق حاکمیت بر قلمرو اعطا شود، تا بتوانند زندگی خود را حفظ کنند. دونالدسون و کیملیکا از برخی اشکال مداخله برای کاهش رنج حیوانات وحشی حمایت میکنند، و بیان میکنند که باید اقدامات بیشتری برای حفظ جانوران وحشی برای ادامه زندگیشان صورت پذیرد. با «حیوانات لیمینال» (آن دسته از جانوران که اهلی نیستند اما در مناطق شهری، حومهای یا صنعتی زندگی میکنند، مانند موش، کبوتر و حشرات)، باید بهعنوان ساکنان جوامع انسانی رفتار شود.[7]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.