دانشمند علوم کامپیوتر و مهندس آمریکایی From Wikipedia, the free encyclopedia
استیون گَری وازنیَاک (به انگلیسی: Stephen Gary Wozniak) مشهور به استیو وازنیاک و ملقب به دِ واز (به انگلیسی: The Woz) یک مهندس کامپیوتر، مخترع و دانشمند آمریکایی است که در ۲۶ سالگی همراه با رونالد وین و استیو جابز کمپانی اپل را در سال ۱۹۷۶ تأسیس کرد. وازنیک و استیو جابز به واسطه کامپیوتری به نام اپل I که وازنیک طراحی کرده بود، اقدام به تأسیس این کمپانی کردند. اپل I و اپل II نیز دو کامپیوتر شخصی بودند که توسط وازنیک در سال ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ طراحی شدند. اپل I اولین کامپیوتر شخصی بود که قابلیت متصلشدن به یک نمایشگر ویدئویی را داشت، و اپل II اولین کامپیوتر شخصی بود که قابلیت نمایش رنگ و برنامهنویسی شدن در زبان بیسیک را داشت. پس از موفقیت اپل I و اپل II، شرکت اپل تصمیم به ساخت نسخه جدیدی از دو محصول قبلی خود گرفت. در سال ۱۹۸۰ آنها اپل III را عرضه کردند، اما بنابر دلایلی، اپل III به موفقیت نرسید و در سال ۱۹۸۴ توسعه آن نیز متوقف شد. یک سال پس از عرضه اپل III، وازنیک دچار یک سانحه هواپیمایی که خود خلبان آن بود نیز شد. با مراقبتهای پزشکی، او بار دیگر سلامت خود را بازیافت. در سال ۱۹۷۸، استیو جابز تیمی را به نام «لیسا» برای ساختِ کامپیوتر جدیدی به همان نام نیز تشکیل داد؛ در سال ۱۹۸۲، استیو جابز از تیم لیسا اخراج شد، و در سال ۱۹۸۳ نیز کامپیوتر لیسا به بازار عرضه شد. استیو وازنیک از کسانی بود که در دو پروژه اپل III و لیسا نیز شرکت کرد. او همچنان در پروژه مکینتاش که به مدیریت استیو جابز بود نیز شرکت کرد. پروژه ساختِ اولین مکینتاش از سال ۱۹۷۹ آغاز شد و در سال ۱۹۸۴ نیز پایان یافت و به بازار عرضه شد. دستگاه موس به علاوه سیستم عامل مکینتاش (که دارای یک محیط گرافیکی بودهاست) نیز محصول شرکت زیراکس بودهاست.[1][2][3] در سال ۱۹۸۵، وازنیک شرکتی به نام سی ال ۹ را تأسیس کرد. این کمپانی در سال ۱۹۸۷ اولین دستگاه کنترل از راه دور عمومی که قابلیت برنامهریزی شدن را داشت را نیز معرفی کرد. در همان سال، او شرکت اپل را ترک کرد، و طبق اظهارات او، دلیل او برای ترک شرکت، کسب تجربه در ساخت محصولات جدید و کوچکتر بود. در سال ۱۹۸۸، کمپانی سی ال ۹ نیز تعطیل شد، و در سال ۲۰۰۱، او شرکت چرخهای زئوس را به منظور ساختِ تکنولوژیهای جیپیاس و بیسیم نیز تأسیس کرد. در سال ۲۰۰۶، کمپانی چرخهای زئوس نیز تعطیل شد، و وازنیک به همراه دو تن از فارغالتحصیلان اپل به نامهای الن هنکاک و گیل آمِلیو، شرکت فناوری اکویی کور را به عنوان یک شرکت مرکزی با هدفِ سهیم شدن در سهام دیگر شرکتها در عوض توسعه دادن آنها نیز تأسیس کرد. بعدها این شرکت به فناوریهای جاز تغییر نام پیدا کرد، اما در سال ۲۰۰۸ [نیازمند شفافسازی] این شرکت نیز به دلایلی تعطیل شد. در طی سالهای ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۳، او به چندین مدرک دکترای افتخاری از دانشگاههای مختلف سراسر دنیا نیز دست یافت. او امروزه اکثر وقت خود را صرف سخنرانی در مجامع، دانشگاهها و مراسمهای متعدد میکند. پس از ترک اپل از سال ۱۹۸۷ تاکنون او مبلغی به قیمت ۱۲۰٬۰۰۰ دلار به عنوان دستمزد نیز از اپل به صورت ماهانه دریافت میکند. وی مقدار زیادی از پولهایش را خرج برنامههای عامالمنفعه اش میکند، و همچنان مُشتاق به خرید تمام گجتهای دنیا مانند گوشیهای هوشمند نیز میباشد.
استیو وازنیک | |
---|---|
Steve Wozniak | |
زادهٔ | ۱۱ اوت ۱۹۵۰ (۷۴ سال) |
ملیت | آمریکایی |
تحصیلات | دکترای مهندسی کامپیوتر [نیازمند منبع] |
پیشه(ها) | مهندس کامپیوتر برنامهنویس کامپیوتر |
شناختهشده برای | از بنیانگذاران شرکت اپل بشر دوست |
همسر(ها) | آلیس رابرتسون (۱۹۸۰–۱۹۷۶) کندیس کلارک (۱۹۸۷–۱۹۸۱) سوزان مولکرن (۲۰۰۴–۱۹۹۰) جانت هیل (تاکنون-۲۰۰۸) |
فرزندان | 3 |
والدین | مارگارت الاین (مادر) جی کب فرانسیس وازنیک (پدر) |
وبگاه |
نام شناسنامهای او اِستِفان گَری وازنیک است، اما مادر او مایل بود که او را اِستیفِن[واژهنامه 1] صدا بزنند. چندی بعد، او ترجیح داد که او را واز صدا بزنند. واز[واژهنامه 2] کوتاه شده نام خانوادگی او میباشد، و واز[واژهنامه 3] کوتاه شده نام شرکتی که او تأسیس کرده بود به نام چرخهای زئوس[واژهنامه 4] نیز میباشد. او نیز همچنان به جادوگر شگفتانگیز[واژهنامه 5] معروف است.[4] در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی نیز او به آبی برکلی[واژهنامه 6] در انجمن فون فریک معروف بود.[5]
استیو وازنیک، پسر مارگارِت اِلاین (مادر)[واژهنامه 7] و جیِکوب فرانسیس وازنیک (پدر)،[واژهنامه 8] در شهر سن خوزه، واقع در ایالت کالیفرنیا متولد شد. پدر او یک لهستانی-آلمانی تبار و مادر او از نژاد آلمان، ایرلند و انگلستان میباشد.[6][7]
در سال ۱۹۶۹ وازنیک به دلیل هک کردن سیستم دانشگاه کلرادو بولدر که در آن به عنوان دانشجوی سال اولی تحصیل میکرد از آنجا اخراج شد.
در پی مصاحبهای که در سال ۲۰۰۷ توسط ایبیسی نیوز[واژهنامه 9] با او صورت گرفت، وازنیک از آشناییاش با استیو جابز نیز تعریف کرد؛ در آن مصاحبه، وازنیک گفت:
ما اولین بار در سال ۱۹۷۱ وقتی که من دوران دانشگاهم را سپری میکردم و جابز هنوز به مدرسه میرفت با همدیگر آشنا شدیم. یک دوست به من گفته بود که خوب است با استیو جابز آشنا بشوم چون او هم از الکترونیک خوشش میآید و از آن گذشته شوخطبع هم میباشد.[8]
در سال ۱۹۷۳، در شهر لاس گاتوس واقع در استان کالیفرنیا، استیو جابز به عنوان یک کارمند مشغول کار در کمپانی بازی سازی آتاری بود.[9] زحمت ساخت یک صفحه مدار برای ساخت بازی ویدئویی به نام شکستن[واژهنامه 10] نیز به او واگذار شده بود. بر طبق گفتههای بنیانگذار کمپانی آتاری، نولان باشنل، این شرکت به ازای هر تراشهای که از روی دستگاه حذف شده باشد، ۱۰۰ دلار به عنوان دستمزد پرداخت خواهد کرد. استیو جابز که دانش اندکی در طراحی و ساخت صفحه مدار داشت، معاملهای با استیو وازنیک انجام داد؛ معامله به این صورت بود که اگر وازنیک بتواند تعداد تراشه ها (چیپ ها) را به حداقل ممکن برساند، دستمزد این کار را به صورت مساوی بین یکدیگر تقسیم کنند. وازنیک توانست تعداد تراشهها را با استفاده از حافظه دسترسی تصادفی به پنجاه عدد کاهش دهد. در نهایت، مبلغ تعیینشده برای حذف هر تراشه از روی صفحه مدار، از طرف کمپانی آتاری به استیو جابز پرداخت شد. جابز به وازنیک گفت که آنها ۷۰۰ دلار به او پرداخت کردند؛ بنابراین سهم وازنیک ۳۵۰ دلار شد. اما این در صورتی بود که مبلغی که در واقع به استیو جابز پرداخت شده بود، ۵۰۰۰ دلار بود؛ بنابراین سهم استیو وازنیک میبایست ۲۵۰۰ دلار میشد.[نیازمند منبع] (حائز ذکر است که ۵۰۰۰ دلار آن زمان برابر با ۲۷٬۵۶۴ دلار امروز آمریکا میباشد)[10]
آن زمان، وازنیک اطلاعات زیادی دربارهٔ کسب و کار نداشت و از سختیها و مشکلات پیرامون آن باخبر نبود.[نیازمند منبع] تا اینکه ده سال گذشت و سرانجام او توانست در زمینه کسب و کار نیز ترقی کند. اما او گفت که اگر استیو جابز حقیقت را دربارهٔ مبلغ پرداخت شده به او میگفت، و میگفت که نیازمند به پول است، وازنیک آن مبلغ را به او پرداخت میکرد.[11][12][13]
در سال ۱۹۷۱، دوست استیو وازنیک که بیل فرناندز نیز نام داشت، استیو جابز را به وازنیک معرفی کرد. ان زمان جابز و فرناندز در یک مدرسه محلی در حال تحصیل بودند. جابز و وازنیک زمانی با یکدیگر دوست شدند که جابز در تابستان برای کمپانی اچپی کار میکرد، جایی که وازنیک نیز همچنان کارمند آنجا بود و مشغول کار بر روی پروژه ساخت یک کامپیوتر بزرگ[واژهنامه 11] بود. همچنان در همان سال، یعنی ۱۹۷۱، وازنیک از ادامه تحصیل در دانشگاه برکلی کالیفرنیا یک سال بعد از ثبت نامش در آنجا منصرف شد.
در سال ۱۹۷۶، وازنیک کامپیوتری ساخت که منجر به معروف شدن او شد. او به تنهایی از پس ساخت سختافزار،[واژهنامه 12] صفحه مدار و سیستم عامل[واژهنامه 13] برای ساخت اپل I نیز برآمد. سال قبل، در ۲۹ ژوئن، او اولین نمونه اپل I را امتحان کرد، که نتیجه اش به نمایش درآمدن تعدادی حروف و اجرا شدن چند نمونه برنامه کامپیوتری بود. برای اولین بار در تاریخ بود که یک کاراکتر[واژهنامه 14] توسط یک کامپیوتر خانگی روی نمایشگر تلویزیون به نمایش درآمده بود. با اپل I، وازنیک و جابز قصد تحت تأثیر قرار دادن انجمنی به نام هوم برو[واژهنامه 15] واقع در شهر پالو آلتو که متشکل از افراد علاقهمند به الکترونیک و کامپیوتر بود را نیز داشتند. به عبارتی دیگر، هر یک از اعضای این انجمن، دستگاه یا دستگاههای الکترونیکی و کامپیوتری که خود به تنهایی یا به صورت تیمی میساخت را به اعضای دیگر این انجمن نشان میداد. آن انجمن یکی از چند مراکز کلیدی به منظور نشان دادن خلاقیتها و ایدهها و ساختههای شخصی یا گروهی افراد، در صنعت الکترونیک و کامپیوتر، و ضرورت گسترش صنعت مایکرو کامپیوترها[واژهنامه 16] برای دهههای آتی بود. بر خلاف طراحیهای اعضای دیگر انجمن، اپل I قابلیت متصل شدن به یک نمایشگر ویدئویی را داشت که توجه جمعیت حاضر در آنجا را نیز جلب کرد.[14][15]
جابز ایدهای برای فروش اپل I به عنوان یک صفحه مدار چاپی تماماً مونتاژ شده داشت.[واژهنامه 17] وازنیک که اعتقادی به این کار نداشت، سرآخر توسط جابز متقاعد شد که حتی در صورت عدم موفقیتشان، حداقل میتوانند به نوههایشان بگویند که ما صاحب یک کمپانی بودیم. باهم تعدادی از وسایل خود مثل ماشین حساب علمی وازنیک و اتومبیل جابز به نام فولکسواگن ون را جمعاً ۱۳۰۰ دلار فروختند و شروع به ساخت و مونتاژ صفحه مدارها در اتاق خواب جابز کردند، اما وقتی که به مشکل کمبود فضا برخوردند، ادامه کار را در گاراژ استیو جابز نیز انجام دادند. آپارتمان وازنیک که در شهر سن خوزه نیز قرار داشت، پُر شده بود از مانیتورها، وسایل الکترونیکی و تعدادی بازی کامپیوتری که او ساخته بود.
در اول ماه آوریل سال ۱۹۷۶، جابز و وازنیک کامپیوتر اپل را تشکیل دادند. وازنیک از شغل خود در شرکت اچ پی استعفا داد و پُست معاونت ارشد بخش توسعه و پژوهش اپل را نیز از آن خود کرد. طراحی ساخت اپل I به آلتیر ۸۸۰۰[16][17] که اولین مایکرو کامپیوترها تجاری بود نیز شباهت داشت، اما در اپل I تدارکاتی برای کارتهای توسعه داخلی[واژهنامه 18] دیده نشده بود، یعنی شکافی[واژهنامه 19] برای متصل شدن کارتهای توسعه بر روی صفحه مدار ساخته نشده بود. از کارتهای توسعه داخلی امروزه میتوان به کارت گرافیک، کارت صدا، کارت حافظه، کارت یو اس بی و کارت تی وی نیز اشاره کرد.
از مزایای قابلیت پشتیبانی از کارت توسعه میتوان به استفاده آلتیر ۸۸۰۰ از آن برای متصل شدن به یک ترمینال کامپیوتری به منظور برنامهنویسی شدن در زبان بیسیک نیز نام برد.[18][19]
در مقایسه باید گفت که اپل I یک کامپیوتر سرگرمکننده[واژهنامه 20] بود که شامل یک ریز پردازنده ۲۵ دلاری به نام ام او اس ۶۵۰۲، حافظه فقط خواندنی[واژهنامه 21] دویست و پنجاه و شش بایتی، حافظه دسترسی تصادفی چهار یا هشت کیلوبایتی و کنترلر نمایشگر ۴۰ در ۲۴ کاراکتر[واژهنامه 22] روی یک صفحه مدار ساده میشد.
اولین کامپیوتر اپل فاقد جعبه،[واژهنامه 23] دستگاه منبع تغذیه برق،[واژهنامه 24] کیبورد و نمایشگر بود. در واقع کاربر خود مجبور به تهیه آنها بود. اپل I به قیمت $۶۶۶٫۶۶ دلار به فروش رفت. طبق گفتهاستیو وازنیک، او منظور خاصی از انتخاب این قیمت نداشت.[15]
همانطور که خودش گفت:
این قیمت را انتخاب کردم چون از تکرار شدن اعداد در کنار هم خوشم میآید.
جابز و وازنیک، ۵۰ عدد اپل I به شخصی به نام پاول ترل کسی که در حال راه اندازی فروشگاه قطعات کامپیوتری جدید خود به نام بایت شاپ[واژهنامه 25] در مانتین ویو ایالت کالیفرنیا بود نیز فروختند.[20] پس از موفقیت اپل I، استیو وازنیک به کمک دوستان توانست اپل II را طراحی کند. اولین کامپیوتر شخصی که قابلیت نمایش رنگ و برنامهنویسی شدن در زبان بیسیک را داشت.[21][22]
در طی مراحل ساخت اپل II، استیو جابز اظهار داشت که اپل II باید ۲ شکاف برای کارتهای توسعه داشته باشد، در حالی که نظر استیو وازنیک تکیه بر ۶ شکاف بود. در خلاصه، طی مناظرهای، تصمیم بر آن شد که ۸ شکاف داخل اپل II نیز قرار بگیرد.
اپل II به یکی از موفقترین کامپیوترهای شخصی آن دوران تبدیل شده بود، که به تولید انبوه نیز رسیده بود.
وازنیک از مهندسی لذت میبرد، نه مدیریت، و همانطور که مهندسین دیگری به کمپانی در حال رشد اپل ملحق میشدند، او احساس کرد که دیگر نیازی به ماندنش در اپل نیست.
در ماه مه ۱۹۸۲ و ۱۹۸۳، وازنیک به عنوان حامی[واژهنامه 26] در جشنواره ایالات متحده آمریکا برای جشن گرفتن تکنولوژیهای در حال تکامل[واژهنامه 27] نیز شرکت کرد. آنها جشنواره را با به نمایش گذاشتن مثالهایی از تکنولوژی که شامل کامپیوترها و تلویزیون میشد نیز همراه با مردم و موسیقی به پایان رسانیدند.
در سال ۱۹۸۳، او به بخش توسعه محصولات اپل بازگشت. مِیلی به تغییر نقش خود به عنوان یک مهندسی در آنجا نداشت.
در سال ۱۹۸۶، او با دختری به نام کَندیس کِلارک[واژهنامه 28] ازدواج کرد، و با نام راکی کلارک[واژهنامه 29] (که راکی راکون[واژهنامه 30] نام سگ او و کلارک نام خانوادگی زن او بود) به دانشگاه برکلی کالیفرنیا برای دست یابی به مدرک کارشناسی رشته مهندسی الکترونیک و علوم کامپیوتر نیز بازگشت.[23]
در فوریه سال ۱۹۸۷، دوازده سال پس از پایهگذاری اپل، او کمپانی را به کلی ترک کرد. هرچند وازنیک به عنوان کارمند اپل باقی ماند و هر سال دست مزدی حدود ۱۲۰ هزار دلار به او پرداخت میشد. او همچنان یکی از سهام داران کمپانی اپل است. از زمانی که او شرکت اپل را ترک کرد تا زمان مرگ استیو جابز که در اکتبر سال ۲۰۱۱ نیز رخ داد، او ارتباط خود با جابز را از بین نبرده بود.[24] هرچند که در سال ۲۰۰۶ طبق اظهارات او، جابز و او دوستان نزدیکی نبودند.[25]
با وجود موفقیت او در تأسیس شرکت اپل، وازنیک احساس خوبی نسبت به مسیر پیش رو گرفته شرکت که نتیجه تصمیمگیریها و مدیریت استیو جابز بود نیز نداشت.
در پست الکترونیکی[واژهنامه 31] که یکی از طرفدارانش به او ارسال کرده بود، که در وبسایت وازنیک نیز قابل مشاهده میباشد، اشارهای به کنارهگیری وازنیک از اپل شدهاست، که وازنیک در پاسخ به آن پست الکترونیکی گفت:
من از شرکت اپل کنارهگیری نکردم. این تنها یک باور نادرست از وال استریت ژورنال[واژهنامه 32] بود که گمان میکردند من شرکت اپل را به دلیل چیزهایی که دوست نداشتم ترک کردم، یا اینکه بتوانم حقوق بازنشستگی ام را به عنوان یک وفادار هر ماه بگیرم. اینها کاملاً اشتباهاند. من فقط میخواستم تجربههای بیشتری در ساخت و طراحی محصولات کوچک کسب کنم. برای مثال: یک دستگاه کنترل از راه دور عمومی.[واژهنامه 33] [26]
یکی از خواستههای استیو وازنیک، آموزش دادن به دانش آموزان ابتدایی به دلیل مهم بودن نقش معلم بر زندگی و آینده دانش آموزان بود. سرانجام او توانست به دانش آموزان سال پنجمی تا سال نهمی و همچنان معلمان نیز آموزش دهد.
در طی مصاحبهای با او در سال ۲۰۱۳، او اظهار داشت که مکینتاش به دلیل مدیریت ضعیف استیو جابز شکست خورد، اما این شکست تا زمانی بود که استیو جابز مدیریت را در دست داشت؛ بنابراین با ترک جابز مکینتاش به موفقیت رسید.
همانطور که وازنیک گفت:
جابز به تیم لیسا، تیمی که جابز را بیرون انداخته بودند، میگفت «احمق» به خاطر گران کردن بیش از حد قیمت کامپیوتر لیسا، که ۱۰۰۰۰[27][28] دلار بود. برای رقابت با تیم لیسا، جابز و تیم جدیدش، یک کامپیوتر کاملاً ضعیف که ارزانتر از کامپیوتر لیسا بود ساختند، که به نحوی باز هم قیمتش بالا بود. برای مثال، حجم حافظه دسترسی تصادفی کامپیوتر را کم کردند.
او دلیل موفقیت نهایی مکینتاش را به کسانی مثل جان اسکالی[واژهنامه 34] نسبت داد، و همانطور که خودش دربارهٔ جان اسکالی گفت:
کسی که قصد داشت یک فروشگاه مکینتاش تأسیس کند وقتی که دوران استفاده اپل II دیگر تمام شده بود. [29]
در سال ۱۹۸۵ وازنیک تصمیم به تأسیس کمپانی سی ال ۹[واژهنامه 35] گرفت. دو سال بعد، سی ال ۹ اولین دستگاه کنترل از راه دور عمومی که قابلیت برنامهریزی شدن داشت را نیز معرفی کرد.[30] استیو وازنیک همچنان به دانش آموزان سال پنجمی نیز آموزش داد.
در سال ۲۰۰۱ وازنیک شرکت چرخهای زئوس را به منظور ساخت تکنولوژی جی پی اس بیسیم نیز تأسیس کرد. همانطور که خودش گفت:
به نیت کمک روزمره به مردم برای جستجوی آسانتر چیزها.
در سال ۲۰۰۲ استیو وازنیک به جمع هیئت مدیره کمپانی ریپکورد نتورکز،[واژهنامه 36] به الن هنکاک،[واژهنامه 37] گیل املیو،[واژهنامه 38] مایک کانر،[واژهنامه 39] و دیگر پایهگذار کمپانی چرخهای زئوس به نام الکس فیلدینگ،[واژهنامه 40] (تمام فارغالتحصیلان شرکت اپل)، برای ساخت دستگاههای ارتباط از راه دور جدید نیز ملحق شد. بعد از آن، در همان سال، او به جمع هیئت مدیره شرکت دنجر،[واژهنامه 41] سازنده تلفن هوشمند هیپ تاپ[واژهنامه 42] نیز ملحق شد.
در سال ۲۰۰۶ درب کمپانی چرخهای زئوس نیز بسته شد و وازنیک به همراه دو تن از فارغالتحصیلان اپل به نام الن هنکاک و گیل آمِلیو، شرکت فناوری اکویی کور[واژهنامه 43] را به عنوان یک شرکت مرکزی[واژهنامه 44] با هدف سهیم شدن در سهام دیگر کمپانیها در عوض توسعه دادن آنها نیز تأسیس کرد.[31]
در سال ۲۰۰۶ او کتاب زندگینامه خود به نام آی واز: چگونه توانستم یک کامپیوتر شخصی اختراع کنم، کمپانی اپل را تأسیس کنم، و از این کار لذت ببرم[واژهنامه 45] را که توسط نویسنده معروفی به نام جینا اسمیت[واژهنامه 46] نویسندگی شدهاست را نیز انتشار کرد.
در سال ۲۰۰۶ وازنیک در یک مسابقه ملی در شهر اتلانتا به پشتیبانی و برگزاری شرکت فرست[واژهنامه 47] برای به نمایش گذاشتن رباتهای کمپانی لگو[واژهنامه 48] نیز شرکت کرد.[32]
در سال ۲۰۰۷ وازنیک به عنوان مشاور به جمع مشاوران کمپانی اسکات وست[واژهنامه 49] نیز پیوست.[33] در سال ۲۰۰۹ وازنیک به عنوان دانشمند ارشد به کمپانی سرویس دهنده فیوژن-ایو[واژهنامه 50] که واقع در شهر سالت لیک استان یوتا کشور ایالات متحده آمریکا میباشد نیز ملحق شد.[34]
در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ وازنیک در دو مراسم دیگر کمپانی فرست که یکی در سالن بزرگ ایالتی اریزوانا در شهر مرکزی فینیکس و دیگری در شهر لاس وگاس در استان نوادا برگزار شده بود نیز به عنوان داور شرکت کرد.
در هجدهم ماه نُوامبر سال ۲۰۱۰ در شهر هگ کشور هلند جنوبی واقع در غرب قاره اروپا، وازنیک برای سخنرانی در قله علم و تکنولوژی،[واژهنامه 51] در مرکز انجمن کنواسیون جهانی[واژهنامه 52] نیز به جایگاه رفت، که در طی سخنرانی، او از پیشی گرفتن بازار اندروید از بازار آیفون اما حفظ شدن آیفون از لحاظ کیفیتی نیز پیشبینی کرده بود.[35]
در هشتم ژوئن سال ۲۰۱۱ وازنیک به تیم مدیریتی شرکت فیوژن-ایو برای جشن گرفتن اولین روز تجارت کمپانی در بورس اوراق بهادار ان وای اس ای،[واژهنامه 53] با به صدا درآوردن زنگ افتتاح نیز ملحق شد.[36]
در بیستم ماه اُکتبر سال ۲۰۱۱ وازنیک در یک[واژهنامه 54] که در مرکز نمایشگاه ارل[واژهنامه 55] در شهر لندن نیز برگزار شده بود، نُطقی با عنوان «رؤیای امروز علم، حقیقت فردای آن» نیز به گوش جمعیت حاضر در آنجا رساند.[37]
در چهاردهم ماه نُوامبر سال ۲۰۱۱ در «روز کار آفرینی» دانشگاه راتگرز واقع در شهر نیو برانزویک ایالت نیو جرسی، استیو وازنیک به منظور سخنرانی برای دانشجویان نیز به آنجا رفت.[38]
در شانزدهم ماه مِی سال ۲۰۱۲ وازنیک در مراسم و از لیو[واژهنامه 56] که در نمایشگاه ملبورن و مرکز کنوانسیون[واژهنامه 57] واقع در کشور استرالیا برگزار شده بود نیز صحبتی انجام داد.[39][39]
در بیستم ماه اُکتبر سال ۲۰۱۲ وازنیک همچنان در مراسم ابتکار تیوانا در مرکز فرهنگی تیو انا[واژهنامه 58] واقع در شهر تیو انا در کشور مکزیک نیز صحبتی انجام داد.[40]
از زمانی که او شرکت اپل را ترک کرد، رقم بسیار زیادی از پولهایش به علاوه پشتیبانی فنی بسیار خوبی را خرج برنامههای مربوط به فناوری برای مدرسه محلی خود کرد. استیو وازنیک، سازمانی به نام «ما را هم آهنگ کن» برای پشتیبانی از پروژههای آموزشی و عامالمنفعه اش نیز تشکیل داد.[41] در سال ۱۹۸۶ وازنیک تندیس خود به نام دستیابی به جایزههای وازنیک (که عموماً به جایزه وازی[واژهنامه 59] نیز معروف است) را به ۶ تن از دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان کالج[واژهنامه 60] منطقه خلیج سانفرانسیسکو به دلیل استفادهٔ نوآورانهشان از کامپیوترها در عرصههای کسبوکار، هنر و موسیقی نیز اهدا کرد.
در سال ۲۰۰۹ یکی از دانشجویان، به کمک دوست وازنیک به نام جو پاتان، با پشتیبانی بنیاد کمپ رؤیاها،[واژهنامه 61] فیلمی به نام کمپ واز: جنونی تحسینبرانگیز در بشر دوستی[واژهنامه 62] دربارهٔ استیو وازنیک نیز ساخت.[42]
در سال ۱۹۷۹ به او جایزه گریس موری هاپر[واژهنامه 63] نیز تعلق گرفت.
در سال ۱۹۸۵ به او و استیو جابز، از طرف رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا به نام رونالد ریگان،[واژهنامه 64] مدال ملی تکنولوژی نیز اهدا شد.[43]
در ماه دِسامبر سال ۱۹۸۹ از طرف دانشگاه کلرادو در بولدر، جایی که او اواخر دهه ۶۰ میلادی در آن تحصیل کرده بود، به او مدرک افتخاری دکترای مهندسی کامپیوتر نیز اهدا شد.[44] پس از آن، او بودجهای برای ساخت آزمایشگاهی در همان دانشگاه به نام «آزمایشگاه واز»[واژهنامه 65] نیز به آن دانشگاه اهدا کرد.
در سال ۱۹۹۷ نام او در موزه تاریخی کامپیوتر[واژهنامه 66] نیز ثبت شد.[45]
استیو وازنیک اصلیترین حامی مالی موزه اکتشافات کودکان سن خوزه[واژهنامه 67] نیز میباشد. به افتخار او، خیابان رو به رویی این موزه نیز و از وی[واژهنامه 68] نام گرفت.
در سال ۲۰۰۰ وازنیک به تالار بزرگ مخترعین ملی آمریکا[واژهنامه 69] نیز دعوت شد.[46][47]
در سال ۲۰۰۱ هفتمین جایزه سالیانه جایزه هنز[واژهنامه 70] به دلیل نقش برجسته اش در فناوری و اقتصاد نیز به او تعلق گرفت.[48]
در ماه دِسامبر سال ۲۰۰۵ او مدرک دکترای مهندسی کامپیوتر را از دانشگاه کترینگ به عنوان جایزه نیز دریافت کرد.[49]
او همچنان از طرف دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی[50] و دانشگاه نوا به دو مدرک دکترای افتخاری دیگر نیز دست یافت، به علاوه دریافت جایزه تکنولوژی از جشنواره Telluride Tech.
در ماه مِی سال ۲۰۱۱ مدرک افتخاری دکترای مهندسی کامپیوتر از طرف دانشگاه ایالتی میشیگان نیز به او تعلق گرفت.[51]
در سال ۲۰۱۱ انجمن انسانیت آمریکایی[واژهنامه 71] به او جایزه اسحاق اسیموو[واژهنامه 72] را نیز اهدا کرد.
در سال ۲۰۱۱ به او جایزه کروی فناوری[واژهنامه 73] توسط رئیسجمهور کشور ارمنستان به دلیل سهم برجسته او در فناوری اطلاعات نیز تعلق گرفت.[52]
در ماه ژوئن سال ۲۰۱۲ استیو وازنیک به مدرک دکترای مهندسی کامپیوتر از طرف دانشگاه سانتا کلارا نیز دست یافت.
در ماه فوریه سال ۲۰۱۴ در شهر لس آنجلس، استیو وازنیک شصت و ششمین مدال هوور[واژهنامه 74] را از طرف رئیس مؤسسه مهندسان برق و الکترونیک و آقای روبرتو دی مارکا[واژهنامه 75] نیز دریافت کرد.
به دلیل سهم برجسته او در فناوری، استیو وازنیک افتخار دریافت چندین مدرک دکترای مهندسی کامپیوتر از دانشگاههای مختلف را نیز داشتهاست، که در زیر لیست شدهاند:
لیستی از اختراعات استیو وازنیک که به نام او ثبت شدهاند:
بعد از تماشای اجرای یک بازیگر کمدین زن به نام کتی گریفین[واژهنامه 76] در شهر ساراتوگا، کالیفرنیا، وازنیک تصمیم به آشنایی با آن بازیگر گرفت.
هر دو هنرمند جایزه امی[واژهنامه 77] را دریافت کردند.
وازنیک در سکانسهای بسیاری در فصلِ چهارم سریال کتی گریفین: زندگی من داخل لیست دی[واژهنامه 78] همراه با کتی گریفین نیز بازی کرد.
وازنیک همچنان در مراسم اهدای جوایز انجمن تولیدکنندگان آمریکا[واژهنامه 79] همراه با کتی گریفین نیز شرکت کرد. هرچند که در برنامه هاوارد اِسترن[واژهنامه 80] در نوزدهم ماه ژوئن سال ۲۰۰۸ کتی گریفین اظهار داشت که او و استیو وازنیک دیگر روابط نزدیکی با یکدیگر ندارند و تصمیم گرفتند که تنها دوست یکدیگر باقی بمانند.
میمونهای برنامهنویس[واژهنامه 81] یک سریال کارتونی است که در قسمت اول آن شخصیت استیو وازنیک وجود دارد، که وازنیک زحمت دوبله نقش کارتونی خودش در آن سریال را نیز کشیدهاست.
بعد از آن، شخصیت کارتونی وازنیک در قسمت بیستم سریال میمونهای برنامهنویس هم ظاهر میشود. به این صورت که او یکی از حاضران همایش سالانه بازیهای ویدپویی که در شهر لاس وگاس برگزار شده بود نیز میباشد، که در آنجا دِیو و جِری را هم ملاقات میکند.
شخصیت کارتونی او همچنان در تبلیغ ویدئویی «مکینتاش بخرید» که در قسمت پایانی فصل دومِ سریال میمونهای برنامهنویس پخش شدهاست نیز ظاهر شد.
وازنیک با خبرگزاری بیبیسی[واژهنامه 82] برای فیلم مستند هکرهای تحت تعقیب[واژهنامه 83] محصول سال ۲۰۰۹ که در آن بازی کرده بود نیز مصاحبه ای انجام داد.
وازنیک در فصل هشتم برنامه تلویزیونی رقصیدن با ستارهها[واژهنامه 84] نیز ظاهر شد و خودی نشان داد. جاییکه او با کارینا اسمیرنوف[واژهنامه 85] نیز رقصید.
با این وجود که وازنیک و اسمیرنوف از ۳۰ امتیاز جمعاً ۱۰ امتیاز توسط داوران دریافت کردند، این امتیاز پایینترین امتیاز محسوب میشد؛ بنابراین او در انتظار رقص دیگری ماند.
اولین داور وازنیک را به حرکات زانویی که در طی رقص روی زمین انجام داده بود نیز تشویق کرد، اما همچنان نیز اشارهای به خوب نبودنش در قسمتهای دیگر رقص داشت. این داور ۴ امتیاز به او اهدا کرد.
دومین داور بر رقصیدن وازنیک شبیه به دیوانهها اظهار داشت. این داور همانند داور اولی ۴ امتیاز به وازنیک نیز اهدا کرد.
سومین داور با بیان اینکه وازنیک تازهوارد به دنیای رقص میباشد، امتیاز بیشتری نسبت به دو داور قبلی به او اهدا کرد. این داور بر خلاف دو داور، قبلی ۵ امتیاز به او نیز اهدا کرد.
وازنیک در یک وبسایت شبکه اجتماعی،[واژهنامه 86] پُستی ارسال کرد، که در آن بر دُرُست نبودن رایهای داوران نیز اظهار داشت، و گفت که داوران به دلیل نگه داشتنش در برنامه نیز مجبور به دروغ گفتن دربارهٔ امتیازش شدند. بعد از آگاه شدن از شیوه و روش داوری، او بخاطر حرفی که در آن وبسایت زده بود نیز عذر خواهی کرد.[57][58][59][60][61]
با وجود دردِ کِشیدگی در عضلات عقب رانش، و شکستگی در پا، وازنیک همچنان به مسابقه رقص ادامه داد، اما در سی و یکم ماه مارش، با امتیاز ۱۲ از ۳۰ برای رقص تانگوی آرژانتینی که انجام داده بود نیز از مسابقه حذف شد.[62]
در سی ام ماه سپتامبر سال ۲۰۱۰ وازنیک در فصل چهارم سریال تئوری بیگ بنگ نیز ظاهر شد. به این صورت که لئونارد، هاوارد و راجش در رستوران کیک پنیری که پنی در آن کار میکند نیز در حال غذا خوردن بودند و شلدون هم توسط دستگاهی پیشرفته که از طریق یک نمایشگر ویدئویی متصل به آن چهره او را نشان میداد و اسپیکرهایی که صدای او را پخش میکردند (در حالی که خود در خانه نشسته بود) نیز در جمع حضور داشت، که ناگهان از حضور استیو وازنیک و همسرش جانت هیل در یک میز که در حال غذا خوردن بودند با خبر شد، و برای گفتگو با وازنیک نیز به سمت او (توسط دستگاه پیشرفته) حرکت کرد.[63][64][65][66][67]
در سی ام ماه سِپتامبر سال ۲۰۱۳ وازنیک به همراه دو تن از مهمترین اشخاص در شکلگیری کمپانی اپل به نام دانیل کتک و اندی هرتزفلد در یک برنامه تلویزیونی به نام جان جواب میخواهد[واژهنامه 87] برای بحث دربارهٔ فیلم جابز (فیلمی دربارهٔ زندگی استیو جابز که در سال ۲۰۱۳ پخش شده بود) نیز شرکت کرد.
وازنیک از سال ۱۹۸۱ تا سال ۱۹۸۷ با همسر قبلی اش به نام کندیس کلارک زندگی میکرد. آنها سه فرزند از خود به جای گذاشتند که جوانترین آنها زمانی که روند طلاق به مراحل نهایی خود رسیده بود نیز متولد شد. پس از به اتمام رسیدن ارتباطش با بازیگر کمدین زنی به نام کتی گریفین، او با زنی به نام جانت هیل[واژهنامه 88] که همسر فعلی او میباشد نیز ازدواج کرد.
امروزه او اکثر گجتها همچون تلفنهای هوشمند، تبلتها و فبلتها را خریداری میکند، و به عنوان بنیانگذار شرکت اپل، برای او فرقی ندارد که از چه بِرَندی همراه با چه سیستم عاملی استفاده کند، زیرا او عاشق همه آنهاست. از آن سیستم عاملها (یا به عبارتی دیگر پلتفرمها) میتوان به اندروید، ای او اس و ویندوز فون، که در برندهایی همچون اچ تی سی، نوکیا، سامسونگ و اپل قابل استفاده میباشند نیز اشاره کرد.[70][71][72][73][74][75][76][77]
در هفتم ماه فوریه سال ۱۹۸۱، هواپیمایی که وازنیک خلبان آن بود، پس از بلند شدن از فرودگاه سانتا کروز اسکای پارک[واژهنامه 92] در شهر اسکات ولی[واژهنامه 93] ایالت کالیفرنیا نیز سقوط کرد.
وقوع حادثه از آنجا شروع شد که هواپیما در حال بالا رفتن بود که ناگهان از کار میافتد، به سوی باند فرودگاه منعکس میشود، و به طرف یک خاک ریز نیز سقوط میکند. وازنیک و سه تن از مسافرانش که شامل نامزد او به نام کَندیس کِلارک، برادرش و دوست دختر برادرش میشد نیز صدمه دیدند. سر و صورت وازنیک نیز به شدت صدمه دیده بود که شامل از دست دادن یکی از دندانهایش میشد، و همچنان به مدت پنج هفته از یک نوع بیماری فراموشی به نام انتروگرید امنیزیا[واژهنامه 94] نیز زجر میکشید. در بیمارستان، او چیزی از سقوط هواپیما به خاطر نمیآورد، و حتی نام خود را نیز فراموش کرده بود، و پس از آنکه از بیمارستان مرخص شد، کارهایی را که انجام داد بود را هم به خاطر نمیآورد.
انجمن ملی ایمنی حمل و نقل[واژهنامه 95] دلیل حادثه را محتمل بر بلند شدن نابهنگام هواپیما و بیتجربگی خلبان نیز گزارش دادهاست.[85][86][87][88]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.